سلام علیکم. به موسیقی علاقه دارم و با آن به آرامش میرسم و یاد خاطرات کودکی ام می افتم (کودکی من پر از موسیقی بود) در مورد حکم موسیقی پرس و جو کردم و به آیه “من یشتری لهو الحدیث” رسیدم اما با اندک فهمی که از قرآن داشتم احساس کردم که این آیه نمیتواند دلیل بر حرمت موسیقی داشته باشد. چون موسیقی اصلا حدیث نیست و حتی اگردارای متن باشد حداقل شامل ترانه هایی که مضمون بد ندارند نمیشوند .نمیدانم چه کار کنم. لطفا راهنمایی کنید
جواب:
یکی از مباحث پر سر صدای امروزه مسأله موسیقی در اسلام است. برخی آن را مطلقا حرام دانسته، برخی دیگر قائل به تقسیم و تفصیل آن هستند. اما نکته مشترک بین این آراء مختلف – استناد به اقوال قبلی و عدم رجوع به کتاب الله و سنت صحیح می باشد. از این رو هم خود آنان و هم سایر مسلمانان به حرج افتادند. ما به حول الهی می خواهیم با استناد به کتاب الله و سنت نبی (ص) حکم موسیقی در اسلام را بررسی کنیم.
طرفداران تحریم به روایاتی استناد می کنند که با این که تعداد آن کم نیست، هیچ کدام آنها صحیح نمی باشد، لذا نمی شود به آن احتجاج کرد. علاوه بر این احادیث صحیح زیادی وجود دارد که به حلال بودن موسیقی (با ضوابط خاص) دلالت می کند.
ادله طرفداران تحریم:
به روایاتی که در تفسیر آیه آمده استناد می کنند:
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ [۱]
بعضی از مردم سخنان باطل و بیهوده خریداری می کنند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند، و آیات الهی را به استهزا و سخریه گیرند، برای آنها عذاب خوار کننده است.
در احادیثی که از ابن عباس نقل شده، “لهو” -“غنا” معنی شده است. اما این تفسیر صحیح نمی باشد، چون هم سیاق آیه به آن نمی خورد هم اصحاب به چنین تفسیری اعتراض داشتند. آیه توصیف می کند که سخنان باطل را خریداری کردن با هدف اضلال از راه خدا حرام است. در واقع همه اعمالی که انسان با قصد اضلال انجام شده باشد، حرام است و آن را منحصر کردن فقط به غنا ( موسیقی) صحیح نیست. همان طور که خریداری کتابی که به گمراهی می برد. اگر به سیاق آیه نگاه کنیم، خواهیم فهمید که راجع به دو دسته بودن مردم بحث می کند:
الف) گروه مؤمنین محسن که به کتاب عمل کرده مخالفتی با آن ندارند:
الم. تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ. هُدًى وَرَحْمَهً لِلْمُحْسِنِینَ. الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ. أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲)
الم . این آیات کتاب حکیم است (آیاتی پر محتوا و استوار. مایه هدایت و رحمت برای نیکوکاران است. همانها که نماز را بر پا می دارند، زکات را ادا می کنند، و به آخرت یقین دارند. . آنها بر طریق هدایت پروردگارشان هستند، و آنهایند رستگاران.
ب) گروه دوم: منافقین که با هروسیله ای در صدد انحراف کردن مسلمانان هستند.
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ
بعضی از مردم سخنان باطل و بیهوده خریداری میکنند تا مردم را از روی جهل و نادانی گمراه سازند، و آیات الهی را به استهزا و سخریه گیرند، برای آنها عذاب خوار کننده است.
وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَن لَّمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ
هنگامی که آیات ما بر او خوانده می شود مستکبرانه روی بر می گرداند، گویی آن را نشنیده، گویی اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذاب دردناک بشارت ده.(۳)
در معنای این آیات سهل بن عبد الله می گوید نقل شده که آن جدال در دین و مشغول شدن در باطل است. و این از قبیل آیه ذیل است:
یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَهٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ. وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآیَاتِهِ وَرَسُولِهِ کُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ (۴)
منافقان از آن بیم دارند که آیه ای بر ضد آنها نازل گردد و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد، بگو: استهزا کنید، خداوند آنچه را از آن بیم دارید آشکار می سازد! . و اگر از آنها بپرسی (چرا این اعمال خلاف را انجام دادید) می گویند ما بازی و شوخی می کردیم، بگو آیا خدا، و آیات او، و پیامبرش را مسخره می کنید.
عطا می گوید منظور آیه – چیز باطل است. همچنین گفته می شود که آن شرک است (ضحاک و ابن زید ). برخی گفتند (مثل حسن) هر چه که از ذکر الله الهی کند.
از انس و غیره نقل می شود که رسول الله (ص) فرمود: صوتان ملعونان فاجران أنهى عنهما: صوت مزمار ورنه شیطان عند نعمه ومرح ورنه عند مصیبه لطم خدود وشق جیوب (۵)
دو صدای ملعون فاجر هست که از آن نهی می کنم: صدای مزمار (فلوت) و غنا که آلت شیطان است که در شادی و فرح زده می شود و صدای مزمار و نوحه ای که در مصیبت ها خوانده می شود.
از علی بن ابی طالب نقل می شود که رسول الله (ص) فرمود:
إذا فعلت أمتی خمس عشره خصله حل بها البلاء – فذکر منها: إذا اتخذت القینات والمعازف (۶) اگر امت من ۱۵ عمل ذیل را انجام دهند بلا بر آن حلال خواهد شد و ضمن این اعمال آوازه خوانی و زدن (گرفتن) آلات موسیقی هم بود. در روایت از ابو هریره “و ظهرت القیان و المعازف” آمده است.
و شبیه این روایات دیگری هم نقل شده که با استناد به آن موسیقی را حرام می دانند. اما ادله طرفداران مباح بودن موسیقی:
این که اصل در اشیاء اباحت است – خداوند مقرر ساخت {هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا} بقره ۲۹/. چیزی تحریم نمی شود الا با نص صریح از کتاب الله و آن چه که موافق با آن باشد. حق تشریع فقط با خداوند سبحان است.
الر کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ* أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ (۷)
الر – این کتابی است که آیاتش استحکام یافته سپس تشریح شده، از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده است)، (دعوت من این است) که جز الله را نپرستید، من از سوی او برای شما بیم دهنده و بشارت دهنده ام.
کسی که حق تملک در تفصیل احکام دارد، خداوند متعال است. و عمل به آن چه که خداوند تشریع کرده عبادت است. همان طوری که عبادت به غیر از خدا جائز نمی باشد، تشریع احکام هم برای غیر خدا نمی شود. اگر در تحریم شیء در قرآن کریم و سنت چیزی وارد نشده باشد، در حلال بودن آن شیء خللی وجود ندارد. و آن در دائره عوف وسیع قرار می گیرد. خداوند می فرماید: وَقَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ (۸)
(خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده بیان کرده است، مگر اینکه ناچار باشید.
در حدیثی راجع به آین چنین آمده است:
وقال رسول الله (ص): « ما أحل الله فی کتابه فهو حلال ، وما حرم فهو حرام ، وما سکت عنه فهو عافیه ، فاقبلوا من الله العافیه ، فإن الله لم یکن نسیا » ثم تلا هذه الآیه ( وما کان ربک نسیا) (۹)
آن چیزی که خداوند در کتابش حلال کرده است حلال است و آنچه تحریم کرد حرام است. آنچه که ساکت کرد عافیت است و از خداوند عافیت را قبول کنید، خداوند فراموش کار نیست و بعد این آیه را تلاوت کرد: و پروردگار تو فراموش کار نیست.
در حدیث دیگر چنین آمده:
إن الله حد حدودا فلا تعتدوها وفرض لکم فرائض فلا تضیعوها وحرم أشیاء فلا تنتهکوها، وترک أشیاء من غیر نسیان من ربکم، ولکن رحمه منه لکم، فاقبلوها ولا تبحثوا فیها (۱۰)
خداوند حدودی را قرار داده است که از آن تعدی نکنید، واجباتی را بر شما گذاشته است که آن را ضایع نکنید، چیز هایی را تحریم کرده که از آن دور شوید، برخی چیزهارا ترک کرده که از فراموشی پروردگار نیست، بلکه برای شما رحمت است، آن را قبول کنید و در آن بحثی نکنید.
از ام المؤمنین عائشه نقل می شود: ابوبکر نزد من آمد، دید، دو جاریه ای که پیش من بودند به مناسبت عید قربان آواز می خواندند و دف می زنند، در حالی که پیغمبر عبایش را به روی خود کشیده و دراز کشیده بود، ابوبکر به آن ها اعتراض کرد؛ اما پیغمبر سرش را بیرون آورد فرمود: به آن ها کاری نداشته باش ای ابوبکر، این روزها، عید است.(۱۱)
از حضرت عایشه روایت شده که زنی با یکی از انصار عروسی کرد؛ پیغمبر (ص) فرمود: «ای عایشه چرا تفریح و شادی ندارند؟ زیرا انصار به تفریح علاقه زیاد دارند.» (12)
و از قبیل این روایات کم نیست.
دین اسلام دین فطرت است. امکان ندارد خداوندی که فطرت را آفریده با دینی که تشریع کرده با هم تعارضی داشته باشد. گوش دادن به موسیقی با طبع انسان انس دارد و حس شنوایی مارا نوازش می دهد. مگر ندیدیم که بچه نوزاد با گوش دادن به موسیقی(خواب آوا) آرام می شود؟ حتی شتری که غلیظ الطبع با شنیدن موسیقی تحت تأثیر قرار می گیرد و در راه رفتن تغییری ایجاد می کند؟ کسی منکر تأثیر موسیقی نیست، الا برخی که غلیظ الطبع و خشک سلوک هستند که منکر این حقیقت می باشند. نبی اسلام (ص) در مناسبات مختلف مثل ایام عید، عروسی، استقبال و … رخصت زدن دف، آوازه خوانی و خواندن اشعار و امثال آن را می داد.
سبب تأکید برخی فقهاء:
ابن رجب می گوید: حرمت غنا از آنجا ست که با فتوحات اسلامی حدود خلافت اسلامی وسیع شد. در بلاد مثل روم و فارس آواز خواندن و موسیقی رائج بود. در متون اشعارشان محرمات توصیف می شد. هر کس می توانست تحت تآثیر این قرار بگیرد، لذا صحابه سعی می کردند مسلمانان از این جور انحرافات دور باشند و کلا موسیقی و گوش دادن به آن را تحریم کردند. حتی ابن مسعود گفت: غنا در قلب نفاق می آورد، همان طور که آب گیاهان را رشد می دهد. این دلالت می کند بر این که آنان فکر کردند رسول الله (ص) فقط به موسیقی متعارف عربی اجازه داده است. از آن رو موسیقی عجمی را حرام دانسته اند. می گفتند رخصت خاص است نه عام (۱۳)
در اصل اسلام نیامده با مشاعر انسانی بجنگد، بلکه برای تهذیب آن آمده است. در احکام اسلامی در همه مسائل آن را می بینیم، میل به غذا یا نوشیدن را تحریم نمی کند، اما از “أکل اموال الناس بالباطل ” نهی می کند. در مسأله موسیقی چه با آلت و چه بدون آن، به موضوع و هدف آن بستگی دارد و از روی آن یا حلال و یا حرام می شود. و هر فرد حالت خود را می داند و با توجه به آن می تواند برای خودش فتوی بدهد. از ادله که بالا آوردیم این استنتاج را می توانیم داشته باشیم که با مراعات ضوابطی که گفتیم، موسیقی حلال است و ربطی ندارد که با آلت موسیقی است یا بدون آن، مطرب و موزون باشد یا نباشد.
۱) لقمان ۶
۲) لقمان ۱-۵
3) لقمان ۶و۷
4) توبه ۶۴ و ۶۵
5) الأحادیث المختاره،(۱۹۹۱)س
6) جامع الترمذی
7) فصلت ۱و۲
8) انعام ۱۱۹؛
۹) رواه الحاکم وصححه،(۳۳۷۶)، وأخرجه غیر واحد من أصحاب السنن بألفاظ متقاربه؛
۱۰)أخرجه الحاکم،(۷۲۱۴)، والدار قطنی عن أبی ثعلبه الخشنی. وحسنه الحافظ أبو بکر السمعانی فی أمالیه، والنووى فی الأربعین.
۱۱) البخاری (۹۰۲، ۹۵۰)
۱۲) بخاری.
13) فتح الباری لابن رجب ۷/۳۴؛