نگاه تازه به سوره فیل
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ* أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ* وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ* تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ* فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ
به نام خداوند بخشنده مهربان
1) جلوی چشم خود تصور نکردی که خداوند تو با سپاهی که فیلها را همراهی می کردند، چه کرد؟
2) نظم و ترتیبی که ایجاد کرده بودند خراب شده بود، مگر نه؟
3) به بالای سر آنها به شکل غلیظی توده ابرهای[2] که در حال پرواز بودند، فرستاده بود.[1]
4) به روی سرشان از توده ابرها سنگهایی از گلهای پخته شده[3]…
5) دست آخر پروردگارت آنها را به میوه کرم خورده شده تبدیل کرد.[4]
[1] طیر اسم جمع به معنی حمل کننده است. طائر اسم مفرد آن است. هر چیزی که کنار داشته باشد و در هوا پرواز کند طائر است.(مفردات403) در قرآن به پرنده که با دو بالش پرواز می کند، طائر می گویند.(انعام6/38) اگر منظور پرنده بود کلمه الطیر به کار برده می شد. اما در اینجا بدون ال طیر به کار رفته چون در اینجا چیزی که پرواز می کند- پرنده نیست.
[2] ابابیل، به معنی پشت هم پشت هم، دسته دسته است. (العین، جلد دوم، صفحه 191)
از دیدگاه زجاج "طیر ابابیبل" به معنای جسم در حال پرواز است. همچنین برخی به معنای توده ای پشت هم از جسم در حال پرواز قبول دارند. (لسان العرب، جلد 4، صفحه 508)
ابابیل هم ریشه ابیل می باشد. معنی ریشه ابیل؛ دسته دسته، سنگین و در بر گرفتن می باشد.(مقیاس اللغتصفحه 39)
کلمه ای که این سه معنی را با هم در بر داشتن را گله شتر می گویند. به شتر هایی که به صورت دسته ای باشند، بل مؤبّلة گفته می شود. (العین، جلد 2، صفحه 191)
از نظر ابوخاتم کسی که می گوید "این فرد ابیل دارد" به این معناست که این شخص 100 شتر دارد.(مقیاس اللغت، صفحه 40)
وأرسل عليهم طيرا أبابيل به این مع نی است که، مانند گله شتر دسته دسته اجسام ور حال پرواز فرستاد.
ابیل، به معنی توده ابر هم می باشد.(القاموس، جلد3، صفحه 47)
مبرد، از علمای ادبیات عرب می گوید: " اصلا نگاه نمی کنند که ابیل چگونه خلق شده؟ (غاشیه، 88/17) در اینجا ابیل به معنی "توده ابر بزرگ" است. (شوقانی، فتح الکبیر، جلد 5، صفحه575)
چون ابابیل از ریشه ابیل می باشد، مبرد بر این باور است که طیران ابابیل، به معنی توده ابر کلفتی است که پشت سر هم در حال پرواز است می باشد، و به معنای مذابها و گدازها و دودهایی است که از آتشفشان خارج می شود. در اشعار عربی ابر را به گله شتر تشبیه می کنند و به این معناست که، مجازاً به ابرها ابیل گفته می شود. (کشاف تفسیر، جلد6، صفحه 365)
[3] سِجِّيْلٍ، به معنی سنگی که از گل پخته شده درست می شود است. از زبان فارسی وارد زبان عربی شده است. سجیل، با انفجار کوه آتشفشان بر روی قوم لوط هم بارید.
قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ* وَاتَّقُوا اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ* قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ* قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ* لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ* فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ* فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ* إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ* وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُّقيمٍ* إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّلْمُؤمِنِينَ [1]
(لوط) گفت اينها ميهمانان منند، آبروي مرا نريزيد!* و از خدا بپرهيزيد و مرا شرمنده نسازيد!* گفتند مگر ما تو را از جهانيان نهي نكرديم (و نگفتيم احدي را به ميهماني نپذير!).* گفت دختران من حاضرند اگر ميخواهيد كار صحيحي انجام دهيد (با آنها ازدواج كنيد و از گناه و آلودگي بپرهيزيد).* بجانت سوگند اينها در مستي خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند).* سرانجام بهنگام طلوع آفتاب صيحه (مرگبار، بصورت صاعقه يا زمين لرزه) آنها را فرو گرفت.* سپس (شهر و آبادي آنها را زير و رو كرديم) بالاي آنرا پائين قرار داديم و باراني از سنگ بر آنها فرو ريختيم.* در اين (سرگذشت عبرت انگيز) نشانههائي است براي هوشياران.* و ويرانههاي سرزمين آنها بر سر راه (كاروانها) همواره ثابت و برقرار است.* در اين نشانهاي است براي مؤ منان.
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ* قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ* لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ* مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ [2]
(ابراهيم) گفت پس ماموريت شما چيست اي فرستادگان (خدا)؟* گفتند ما به سوي قوم مجرمي فرستاده شدهايم.* تا باراني از سنگ – گل بر آنها بفرستيم.* سنگهائي كه از ناحيه پروردگارت براي اسرافكاران نشان شده است!
عصف، به پوست روی دانه گفته می شود. (مقیاس اللغت،777)
خداوند اصحاب فیل را مانند دانه ای که درونش خورده شده و پوستش مانده، تشبیه می کند.(لسان العرب، جلد9، صفحه، 247)
به این معناست که گدازه ها، داخل اجساد را سوزانده و بیرونش را سنگ کرده.
سلام
ممنونم ولی در ادبیات نوشتاری کمی غلط املایی وجود دارد
لطفا اول بسم الله را اصلاع کنید زیرا ب حذف شده است
با عرض سلام و تشکر از شما غلط درج شده اصلاح شد