منکران دین اسلام مدعی اند که زید بن حارثه، غلام پیامبر، همسرش زینب بنت جحش را برای آن طلاق داد که پیامبر عاشق او شده بود و او را طلاق داد تا پیامبر با وی ازدواج بکند. در صورت امکان در این مورد توضیح فرموده و به شبهات پاسخ بدهید؟
جواب به اتهامات دروغین:
پیش از هر چیز باید بگویم که سخنانی از این دست از ناحیه دشمنان اسلام مطرح شده تا بر پیامبر اسلام خرده گرفته و در رسالت وی شبهه افکنی نمایند. بدین معنی که شبهاتی از این دست چیز جدیدی نبوده و نیست. این ادعا کاملا نادرست و پر از بهتان می باشد.
در پاسخ به سوال شما باید گفت که در رابطه با علل این ازدواج باید چند نکته را مد نظر قرار داد: یکی از این نکات نص قران در خصوص این که انسان با چه اشخاص می تواند ازدواج کند و با چه کسانی نمی تواند ازدواج کند. بیایید نظری به آیه ذیل بیافکنیم:
و با زنانى كه پدرانتان به ازدواج خود درآورده اند نكاح مكنيد مگر آنچه كه پيشتر رخ داده است چرا كه آن زشتكارى و [مايه] دشمنى و بد راهى بوده است. [نكاح اينان] بر شما حرام شده است مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه هايتان و خاله هايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهايتان كه به شما شير داده اند و خواهران رضاعى شما و مادران زنانتان و دختران همسرانتان كه [آنها دختران] در دامان شما پرورش يافته اند و با آن همسران همبستر شده ايد پس اگر با آنها همبستر نشده ايد بر شما گناهى نيست [كه با دخترانشان ازدواج كنيد] و زنان پسرانتان كه از پشت خودتان هستند و جمع دو خواهر با همديگر مگر آنچه كه در گذشته رخ داده باشد كه خداوند آمرزنده مهربان است (نساء 22-24)
بیایید سفری به اعماق تاریخ کرده و ببینیم زید بن حارثه چه کسی بوده. در تاریخ چنین آمده: ” زید را، که برای فروش به بازار عکاظ آورده بودند، حکیم بن حزام، خرید و برای خدیجه آورد؛ و خدیجه نیز او را به رسول خدا (ص) بخشید. پیامبر بیدرنگ زید را در راه خدا آزاد کرده و سپس وی را مورد لطف قرار داده در خانه خود نگه داشت. سالها بعد زید در موسم حج عدهای از مردم قبیله خود را دید، از طریق آنان خبر سلامت خود را به پدر و مادرش رساند. حارثه چون این بدانست خدمت رسول خدا (ص) آمد و خواست تا فدیه دهد و پسر خود را برهاند. پس به سرای محمدامین درآمد و گفت: «ای پسر عبدالمطلب! ای بزرگزاده قریش! پیش تو آمدهایم که رخصت دهی فرزندمان را پیش خود ببریم. بر ما منت گذار، بهای او را بستان و او را به ما بازگردان!»، حضرت فرمود: او را فراخوانید و میان آمدن همراه شما و ماندن نزد من مخیرش کنید.
زید گفت: هیچ کس را بر محمد (ص) اختیار نکنم! حارثه گفت: ای فرزند! بندگی را بر آزادگی ترجیح داده و پدر را مهجور میگذاری؟ گفت: من از آن حضرت کراماتی دیدهام که تا عمر دارم کسی را بر آن حضرت اختیار نخواهم کرد” از این جریان معلوم می شود که پدر زید حارثه نام داشت و او فرزند پیامبر (ص) نبود پسرخواندهاش بود. و از سوی دیگر قران کریم صریحاً بیان می نماید پسرخوانده تو فرزند تو نیست.
“خداوند براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را كه مورد ظهار قرار مى دهيد مادران شما نگردانيده و پسرخواندگانتان را پسران [واقعى] شما قرار نداده است اين گفتار شما به زبان شماست و[لى] خدا حقيقت را مى گويد و او[ست كه] به راه راست هدايت مى كند”(احزاب 4)
اما از آنجائیکه در فرهنگ اعراب پیش از اسلام پسرخوانده مانند پسر محسوب می شده، پیامبر با این ازدواج آداب و رسوم عصر جاهلی را از بین برد.
پس از ازدواج رسول خدا(ص) با زینب، همسر مطلقه فرزند خوانده اش زید بن حارثه، منافقان که در پى بهانه بودند تا بر پیامبر اسلام خرده بگیرند، پسرخوانده را هم چون فرزند واقعی به شمار آورده و جنجال به راه انداختند که محمّد(ص) با همسر پسر خود ازدواج کرده است. این بود که آیه 40 سوره احزاب در ردّ گفتار آنان فرود آمد که محمّد(ص) پدر احدى از مردان امّت نخواهد بود.
“محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است و خدا همواره بر هر چيزى داناست”
معنای این آیه چنین است که محمّد پدر هیچ یک از این مردانی از قبیل شما نیست، تا آنکه ازدواجش با همسر یکى از آنان، بعد از جدایى، ازدواج با همسر فرزندش باشد، و زید بن حارثه هم یکى از همین مردان شما است، پس ازدواج رسول خدا(ص) با همسر او، بعد از آنکه همسر خود را طلاق داد، ازدواج با همسر پسرش محسوب نمی گردد. اما اینکه آنحضرت وى را پسر خویشتن خواندند، هدف از این پسرخواندگی، تنها اظهار محبت نسبت به “زید” بوده است و هیچ اثرى از آثار پدر و فرزندى بر آن مترتب نمىشود؛ چون خدا پسر خواندههاى شما را فرزند شما نمىداند.