«درود خداوند بر محمد و خاندان او باد! کسانی که به سوی آنها زبان درازی می کنند و در حقشان بهتان روا می دارند خداوند اصلاحشان کند!»
یکی از ویژگی های مشترک کسانی که برای خداوند شریک قرار می دهند: آنها صفاتی را که منحصر به خداوند است به دیگران هم تسری می دهند. در باورهای دینی این گونه افراد اختیاراتی که مخصوص خداوند است برای اشخاص و یا آفریده های دیگر نیز در نظر گرفته میشود. قرآن آن دسته از اشخاصی را که اختیارات خداوند را هم چنین برای اله دیگر نیز ارزانی داشته و برای خداوند شریک قرار داده و آنها را ستایش میکنند (!) «مشرک» می نامد.
متأسفانه عدهی زیادی که خود را مسلمان مینامند اختیاراتی را که مخصوص خداوند است برای دیگران نیز روا دانسته و شاهد آن هستیم که این عده با این رفتار خود حتی از مشرکین نیز گوی سبقت را ربوده اند. اگر بخواهیم مثالی از این دست را بیان کنیم باید بگوییم معصوم دانستن ائمه در باور شیعیان نمونهای از این دست است که این موضوع را می خواهم با شما در میان بگذارم.
شیعیان امامان خود را معصوم (بی گناه) فرض کرده و می کوشند برای این گفته ی خود از قرآن کریم شاهدی بیاورند. آنها دلیلی که از قرآن برای این باور خود می آورند آیهی 33 سورهی احزاب و نیز «آیهی تطهیر» است. و آنها با استناد به این آیه عنوان میکنند که ائمه مطهر و پاک و معصومند.
برای آن که ورود بهتری به موضوع کنیم بیایید نخست کلمه ی «اهل بیت» را بررسی کنیم معنای آن را حلاجی کنیم. سپس ببینیم منظور قرآن از ذکر این کلمه در قرآن که بوده است:
عبارت اهل بیت، که در قرآن به کار رفته است، عبارت است خانواده و ساکنین خانه ی شخص. از نقطه نظر دینی وقتی این عبارت به کار برده می شود منظور پیامبر و اعضای خانواده ی او است. یعنی پیامبر، همسران پیامبر و فرزندان او.
هر مسلمانی باید رسول خدا و اعضای خانواده ی او را دوست داشته باشد. باید در مسلمانی کسی که آنها دوست نداشته باشد شک کرد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند …..» (سوره احزاب (33) / آیه 6).
ولی عشق به خاندان پیامبر مورد استثمار واقع شده و البته باید در مسلمانی آن دسته که خاندان پیامبر را تا حد معصومیت ارتقا داده و آنها را فراتر از پیامبر خدا انگاشته حتی بعضی از اوصاف خداوند را به آنها تسری میدهند و به گونهای آنها را در شکل و شمایل اله در میآورند شک نمود.
اینجا این سؤال مطرح میشود: معصوم «یعنی حفاظت شده»، «کسی که مبری از گناه و خطا» و اگر چنینی شخصی وجود داشته باشد چگونه میتواند منشاء فضل بوده و نمونهای باشد برای دیگران؟ انتساب صفت مبری بودن از خطا که مخصوص خداوند است به هر شخصی به جز خداوند انسان را به سوی شرکت می برد.
باید پیش از همه یادآوری کنیم که معصوم پنداشتن یک انسان به معنی آن است که او را به دور از مرتبه انسانی و حتی امتحان الهی فرض کنیم و باید گفت عده زیادی از شیعیان این گونه باور دارند. در یکی از کتب صحیح ائمه این گونه وصف گردیده است: «از تمامی اموری که در زندگی رخ میدهد آگاهند» [1] و «ائمه شاهد بر امور مخلوقات الهی هستند.» [2]
یکی از مواردی که شیعیان با تمسک به آن خادمین دین الهی را معصوم فرض می کنند عبارت است از: «امام از طریق پیامبر و یا ائمه ی پیش از خود از تمامی معارف الهی، تمامی علوم آگاه می گردد. هیچ کدام از از ائمه نیازی به معلم ندارند و هیچ چیزی را از هیچ مربی فرا نگرفته اند. ما باور داریم که امام همچون پیامبر از تمامی بدی های ظاهری و باطنی و بیرونی مبری است. آنها چه پیش از برگزیده شدن به مقام امامت و چه بعد از آن پاک بوده اند و از هر گونه گناه، خطا، اشتباه، فراموشی و هر گونه نقصان به دور بوده و معصومند.» [3]
حتی به باور شیعه امام خود «صراط المستقیم = راه راست» است. «امر آنها امر خداوند است. و نهی آنها نهی خداوند است.» [4] «امام حتی می تواند خداوند را وصف نماید.» [5]
امام علی برای حفاظت از خود در قبال جهالت انسان ها و خرافات این گونه فرموده است: «دو گروه اشخاص در رابطه با من راه هلاکت را در پیش گرفتند: آنان که در دوستی من مبالغه نمودند (آن چه که در من نیست به من نسبت می دهند) و دشمنانی که دشمنی خود را بر زبان آوردند.» [6]
فارغ از این که در حال حاضر عشق به ائمه از حد خود فراتر رفته است، حتی به وضوح شاهدیم که وصف اله بودن به آنها تعلق می گیرد. [7]
بیایید به موضوع اصلی برگردیم: آیا ائمه ی اهل بیت معصومند یا نه؟ آن چه شیعیان برای باور خود از قرآن شاهد می آورند عبارت است از آیه ی 33 سوره ی احزاب، بیایید ببینیم آیا این آیه حقیقتاً سخن از معصومیت امامان گفته است یا نه؟
آنها برای باور خود کل آیه را شاهد نمی آورند. آنها دو ضمیر شخصی ذکر شده در بخشی از این آیه را گرفته و آن را به عنوان مبنای باور معصومیت ائمه ی اهل بیت قرار داده اند. بیایید به تحریف این آیه و استفاده از آن در دیدگاه باطل خود نظری بیافکنیم. این بخش از آیه که به عنوان مستند باور خود قرار داده اند به شرح زیر است:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
«…. ای اهل بیت پیامبر! خداوند ارائه فرموده آلودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.» آنها این بخش از آیه را گرفته و تحریف نموده اند.
حتی اگر فرض ما این باشد که قصد خداوند از ذکر اهل بیت در این ایه ائمه بوده باشد، باز این نمی تواند دلیلی برای معصومیت آنها باشد. زیرا خداوند مگر دوست ندارد کس دیگری تمیز و پاک شود؟ این بیان گواه توجه زیاد به اهل بیت بوده است.
شیعه از عبارت اهل بیت ذکر شده در این آیه را منسوب به ازواج پیامبر ندانسته بلکه باور دارد منظور خداوند از ذکر عبارت اهل بیت در این آیه صرفاً داماد پیامبر امام علی، فاطمه، حسن و حسین بوده است. آنها معصومیت ائمه ی دیگر را از همین آیه گرفته اند. دلیل آنها به این صورت است که وقتی خداوند کلمات «عنکم» و «یطهرکم» را می آورند، ضمایر ذکر شده در انتهای این کلمات مربوط به جنس مذکر / مرد است؛ زیرا «کم» برای جنس مذکر به کار گرفته می شود. آنها با استناد به این ضمیر می گویند: «اگر منظور خداوند از اهل بیت زنان پیامبر بوده نباید از ضمیر «کم» استفاده می شد بلکه به طریق اولی می بایست ضمیر «کنّ» به کار می رفت. [9]
کسی که اطلاع از زبان عربی داشته باشد نمی تواند چنین ادعایی را مطرح نماید. زیرا در زبان عربی اگر در خانواده تنها یک فرد ذکور وجود داشته باشد، ضمیر به کار رفته ضمیر مخصوص جنس مذکر خواهد بود. آیا در زبان عربی می توان برای خانواده ای که مرد آن خانواده هنوز در قید حیات است از ضمیر مؤنث استفاده نمود؟ زیرا این بر ضد قاعده ی «تقلیب» است که در زبان عربی به کار می رود.
نظر به این که یک چنین ادعایی فی نفسه نمی تواند معتبر باشد، بدین جهت چندین روایت در رابطه با شأن نزول این آیه آورده اند. آنها روایت می کنند که:
«این آیه زمانی نازل شده است که رسول خداوند در خانه ی زوجه ی خود ام سلما بوده است. علی (ع)، فاطمه، حسن و حسین هم در آنجا حضور داشته است. در این زمان رسول خداوند عبا را گرفته و آنها زیر عبا گرفت. سپس دستان خود را بالا برده و این دعا را فرمود: «ای خدای من! اهل بیت من این چهار نفرند. آنها را از هر گونه بدی مبرا داشته و پاکیزه شان گردن!». در این زمان ام سلما عبا را کنار زده و خواست او نیز زیر عبا قرار گیرد و گفت «مگر من اهل بیت شما نیستم؟» رسول الله در پاسخ به او فرمودند: «خیر»، تو از اهل بیت نیستی، و با گفتن این که «خیرخواه» هستی در صدد تسلای او بر آمد.
این روایت در کتب و منابع اهل سنت نیز این گونه آمده است: «پیامبر اکرم (ص) هنگام عزیمت برای ادای نماز صبح از مقابل خانه ی فاطمه عبور کرده و می فرموده: «وقت نماز است ای اهل بیت! وقت نماز است! خداوند تنها شما اهل بیت ار از هر گونه بدی به دور داشته و پاکیزه تان گرداند.» [10]
وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا
«و در خانههايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و فرستادهاش را فرمان بريد خدا فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.» (سوره احزاب / آیه 33)
(جهت ملاحظه ی کسانی که آشنایی با زبان عربی ندارند): به منظور فهم آسان این که در آیه خطاب به چه کسی صورت گرفته است، زیر آن دسته از کلماتی که خطاب به جنس مؤنث است خط کشیده شده است.
در این آیه مخصوصاً مخاطب جنس مؤنث و مقصود زوجه های پیامبر است و برای آن که امکان انکار آن برای کسانی که با زبان عربی آشنا هستند وجود ندارد، علمای شیعه این بخش از آیه را به صورت کنایه نقل می کنند. [11]. آنها می گویند «حتی اگر مخاطب جنس مؤنث هم باشد مقصود جنس مذکر است.»
برای آن که محلی از شک و شبهه در آیه ی فوق باقی نماید می بایست خطاب این گونه می بود:
يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا
«اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد.» (سوره ی احزاب (33) / آیه ی 32)
در حالی که قرآن به این صورت آشکار و صریح مطالب خود را بیان مینماید، یک عده در صدد تحریف آیات قرآن هستند و حتی از این هم پا فراتر گذاشته و می گویند: «این آیه هیچ ارتباطی با آیه 33 سوره احزاب ندارد، این یک آیه ی مستقل است [12] و یا این آیه بعداً در زمان خلفای راشدین به قرآن اضافه شده است». شعبهی قلات تشیع مدعی هستند که این ایه را پیامبر اکرم به قصد حفظ جان اهل بیت و برای آن که کسی از سر بخل قصد جان آنها را نکند و گروه دیگر را راضی نگهدارد به قرآن اضافه کرده است.
البته ما باور داریم که رسول الله از این گونه کارها مبرا است. کسانی که این گونه ادعا می کنند در اصل رسول خدا و دین را بر اساس باورها، سیاست ها و عقاید خود ارزیابی کرده ولی این نمی تواند ما در گمراه کند. خداوند به هیچ کس حتی به عزیزترین کس نزد خود نیز چنین مصونیتی اعطا نفرموده است. حتی ادعاهایی در این رابطه می کنند هیچ کدام به معنای مصونیت اهل بیت نیست. نسبت هایی که به ائمه می دهند حتی با طبیعت و شخصیت آدمی نیز سازگاری ندارد. خداوند نزدیک ترین فرد به خود، حضرت محمد رسول الله (ص) را در قرآن این گونه وصف می نماید:
قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
بگو من از [ميان] پيامبران نودرآمدى نبودم و نمىدانم با من و با شما چه معاملهاى خواهد شد جز آنچه را كه به من وحى مىشود پيروى نمىكنم و من جز هشداردهندهاى آشكار [بيش] نيستم. (سوره ی احقاف / آیه ی 9)
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ
«پس صبر كن كه وعده خدا حق است و براى گناهت آمرزش بخواه و به سپاس پروردگارت شامگاهان و بامدادان ستايشگر باش.» (سوره ی فاطر (40) / آیه 55)
انسان ها دوست دارند بعضی را میان خود و خدای خود قرار دهند و برخی صفات را به آنها نسبت می دهند و در صدد آنند که از طریق آنها به آرزوهای خود جامه ی عمل بپوشانند. خداوند متعال در خصوص آنها این گونه بیان می فرماید:
بگو به من خبر دهيد آنچه را به جاى خدا فرا مىخوانيد به من نشان دهيد كه چه چيزى از زمين [را] آفريده يا [مگر] آنان را در [كار] آسمانها مشاركتى است اگر راست مىگوييد كتابى پيش از اين [قرآن] يا بازماندهاى از دانش نزد من آوريد. و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسـخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند. و چون مردم محشور گردند دشمنان آنان باشند و به عبادتشان انكار ورزند» (سوره احقاف / آیات 4 الی 6)
در پایان به کسانی که آیات الهی را تحریف کرده و اوصاف غیر عادی به افراد داده و بدین صورت آنها را تقدیس می کنند این آیه را یادآوری می کنیم:
أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
«يا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مىنويسند» (سوره ی قلم / آیه ی 47)
مولف: آیدین ملایم
مترجم: علی رضا
- کلینی، اصول کافی، باب 103، 1/314
- کلینی اصول کافی باب 66، 1/245
- کلینی اصول کافی باب 104، 1/316
- محمد مجیدی جامعی “اصول تفکر سیاسی در اهل سنت و اهل تشیع” اژدر اکوموش، اسطامبول، 2012.ص 54
- جعفر یوسفی “آشنایی با امامان” ص. 9
- المجلسی “بحار الانوار” ج. 25. ص. 285
- “باید دانست که هیچ کس نمی تواند ماند فرزندان علی و فاطمه باشند” (کلینی اصول کافی باب 144، 1/140
“هستی از نور علی و فاطمه آفریده شده است”( بحار الانوار. ج 15 ، ص 10-11)
9) طباطبایی، المیزان: تبرسی، “مجمع البیان” تفسیر تبیان.
10) تبرسی مجمع البیان ج. 8 ص 137
- طوسی تبیان، تفسیر آیه 33 سوره احزاب؛ طباطبایی “المیزان” احزاب 33
12) شیرازی “تفسیر نمونه” تفسیر اتیه 33 سوره احزاب 33.
امامت به معناي استمرار وظايف و شئون نبوت به جز تلقي وحي است. يعني امام جانشين و خليفه پيامبر در همه شئون و وظايف پيامبر به جز شأن تلقي وحي و ابلاغ آن به مردم است. يکي از مهم ترين شؤون پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مرجعيت ديني مردم است. امام با چنين شأني بايد در مقام تبيين و توضيح احکام الهي و سنت نبوي از هر گونه خطا و انحراف عمدي و سهوي مصون و محفوظ باشد، وگرنه نقض غرض پيش آمده، و هدف تشريع احکام و بعثت انبياء تحقق نخواهد يافت. بنابراين همان ادله که عصمت انبياء را اثبات مي کند، بر عصمت امام نيز دلالت دارد.
اما نظر ما این است که هیچ انسانی عاری از اشتباه نیست از جمله پیامران. ما اعتقاد بر عصمت پیامبرنداریم. ما اعتقاد نداریم که رسول بی گناه است و ما اعتقاد داریم که در تلقی وحی عصمت هست. به عبارت دیگر رسول در دریافت و رساندن وحی معصوم است. اما خود شخص نبی در امور دیگر دچار اشتباهات می شود و آیات قرآنی که در زیر به عنوان نمونه ذکر کردیم بر این دلالت دارد:
وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)
و اگر از شیطان وسوسهاى به تو رسد به خدا پناه بر زیرا که او شنواى داناست
وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِم مِّن شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ)
و کسانى را که پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مىخوانند در حالى که خشنودى او را مىخواهند مران از حساب آنان چیزى بر عهده تو نیست و از حساب تو [نیز] چیزى بر عهده آنان نیست تا ایشان را برانى و از ستمکاران باشى