آیا انبیا معصوم از گناه هستند؟
برای پاسخ به این سؤال اولا باید فرق رسول و نبی را بدانیم. رسول کسی که پیامرا می برد، یعنی دقیقا پیامبر به معنی لغوی در زبان فارسیست. و رسول معصوم از گناه است، چون امانت دار وحی الهی می باشد، اگر معصوم نبود، نقض غرض می شد. اما نبی این طور نیست. برای اطلاعات بیشتر در باره فرق رسول و نبی می توانید به http://www.dinwefetrat.com/?p=1456 رجوع کنید.لذا می تواند دچار اشتباه شود.
اما برخی آیاتی که بر عدم عصمت انبیا دلالت می کنند:
ü وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [1]
و اگر از شيطان وسوسهاى به تو رسد به خدا پناه بر زيرا كه او شنواى داناست
ü وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ [2]
و كسانى را كه پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان مىخوانند در حالى كه خشنودى او را مىخواهند مران از حساب آنان چيزى بر عهده تو نيست و از حساب تو [نيز] چيزى بر عهده آنان نيست تا ايشان را برانى و از ستمكاران باشى
ü مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُوْلِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ * وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ [3]
بر پيامبر و كسانى كه ايمان آوردهاند سزاوار نيست كه براى مشركان پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند طلب آمرزش كنند هر چند خويشاوند [آنان] باشند*و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعدهاى كه به او داده بود نبود و[لى] هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خداست از او بيزارى جست راستى ابراهيم دلسوزى بردبار بود.
ü وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا* إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا [4]
و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد * مگر آنكه خدا بخواهد و چون فراموش كردى پروردگارت را ياد كن و بگو اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديكتر از اين به صواب است هدايت كند
ü مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ*لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ [5]
هيچ پيامبرى را سزاوار نيست كه [براى اخذ سربها از دشمنان] اسيرانى بگيرد تا در زمين به طور كامل از آنان كشتار كند شما متاع دنيا را مىخواهيد و خدا آخرت را مىخواهد و خدا شكستناپذير حكيم است*گر در آنچه گرفتهايد از جانب خدا نوشتهاى نبود قطعا به شما عذابى بزرگ مىرسيد
ü عَفَا اللّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ[6]
خدايت ببخشايد چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بازشناسى به آنان اجازه دادى
ü وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا [7]
و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى مىگفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مىكردى و از مردم مىترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت [و او را ترك گفت] وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد
ü يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [8]
اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مىكنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است
عَبَسَ وَتَوَلَّى* أَن جَاءهُ الْأَعْمَى * وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى * أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى * أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى* فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى * وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى* وَأَمَّا مَن جَاءكَ يَسْعَى* وَهُوَ يَخْشَى* فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى* كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ * فَمَن شَاء ذَكَرَهُ [9]
چهره در هم كشيد و روى گردانيد*كه آن مرد نابينا پيش او آمد *و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد *يا پند پذيرد و اندرز سودش دهد*اما آن كس كه خود را بىنياز مىپندارد*تو بدو مىپردازى*با آنكه اگر پاك نگردد بر تو [مسؤوليتى] نيست *و اما آن كس كه شتابان پيش تو آمد *در حالى كه [از خدا] مىترسيد *تو از او به ديگران مىپردازى *زنهار [چنين مكن] اين [آيات] پندىاست*تاهر كه خواهد از آن پند گيرد
سلام خسته نباشید ممنون و عالی بود.من عصمت رو در مطلبی با آیاتی که خداوند به پیامبران خود نسبت میداد بررسی کردم. خوشحال میشوم نظر شما را هم بدانم: .
وعلیکم السلام
خیلی خوشحال شده ایم که به مقاله بی تفائت نماندید و نظر خود را ابراز کردید. ما نوشتار شما را زیر عنوان مقالات شما در سایت گذاشتیم تا بقیه کاربران پایگاه بهرمند شوند
http://www.dinwefetrat.com/?p=2064
سلام
بالا خره شما به عصمت اعتقاددارید یل نه؟
اگراعتقاددارید باید این آیات رابا آیات دیگری ازقرآن که به بی گناه بودن پیامبر ذلالت میکنند تفسیرکنید
و علیکم السلام
ما اعتقاد داریم که در تلقی وحی عصمت هست. به عبارت دیگر رسول در دریافت و رساندن وحی معصوم است. اما خود شخص نبی در امور دیگر دچار اشتباهات می شود و آیات قرآنی (که بالا به عنوان نمونه ذکر کردیم)
بر این دلالت دارد
سلام
شمابرچه اساسی تلقی وحی راازاموردیگر جدا می کنید ومی گوییددرتلقی وحی پیامبرعصمت دارد ولی دراموردیگر ندارد.
آیا ازقرآن به این نتیجه رسیده اید؟
مااعتقادداریم پیامبردرهمه زمینه هاچه تلقی وحی چه امورشخصی و…عصمت داردوبرای این اعتقاد مان ازقرآن دلیل داریم .
مثلاآن جایی که میفرماید:
لقدکان لکم فی رسول الله اسوة حسنه»پیامبر اگراسوه است باید مصون ازخطا واشتباه در همه امورباشدوالا اسوه نیست وبا دیگر مردم فرقی ندارد
و علیکم السلام
علت این که قایل به عصمت در تلقی وحی شدیم آیه ذیل است:
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
بىترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كردهايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود
اما در امور دیگر پیامبر معصوم نبوده و دلایل را هم مطرح کردیم
سلام
به نظر من همان عقلی که می گویدپیامبر در تلقی وحی معصوم است همان عقل هم میگوید پیامبردرتمام امورباید معصوم باشدتانقض غرض نشود
پس آیاتی ازقرآن راکه به ظاهردلالت بر خطا ی پیامبران می کند باید با آیات دیگرقرآن تفسیرکرددراین زمینه علامه طباطبایی تفسیرالمیزان رانوشته اند خوب است نگاهی به این تفسیر بیندازیدوببینید که ایشان چطوراز خودقرآن این آیاتی راکه دلالت بر گناه وخطای پیامبر میکند راتفسیرکرده اند
اگرشما بخواهید فقط به ظاهرقرآن عمل کنید پس آنجایی که درقرآن می خوانیم «یدالله فوق ایدیهم »باید بگویید خدادست دارد چون در قرآن گفته ید الله!!!!!!!!!!!!!!
وماهمه میدانیم که خداجسم نیست تادست داشته باشد
پس خدادست ندارد هرچند قرآن گفته یدالله ومنظورازدست درقرآن قدرت خداست
با عرض سلام ،باید فرق بین آیاتی که معنی مجازی دارند و آیاتی که به معنی حقیقی آمده، دید تا دچار اشتباهی که شما شدید نباشد.
سلام علیکم
میشه بفرمایید من چه اشتباهی کردم؟کجای حرف من غلط است؟ااین که گفتم خدا دست ندارد؟یا ااینکه میگویم عقل ودین میگویند پیامبردرهمه زمینه ها معصوم است؟