آیا در احکام فقهی می توان چرایی آن را پرسید؟
پرسش: با عرض سلام. شنیده ام که نباید چرای احکام را پرسید، و باید بدون چون چرا آن را پذیرفت. آیا این درست است؟
پاسخ: و علیکم السلام.
در پاسخ می توانیم بگوییم هم خیر و هم بله. مسأله را باید از دو چهت بررسی کرد. چرایی حکم اگر به معنی خواستن دلیل یک فتوا باشد که نه فقط جایز است، بلکه ضروری هم می باشد. اگر فتوا ای که صادر شده با قرآن منافاتی داشته باشد اصلا به آن نباید عمل کرد. اما اگر ثابت شود که دلیل قرآنی دارد (نه اجماع، عقل، احادیث جعلی …) باید آن را پذیرفت.
در این باره به چند نکات اشاره می کنیم:
1. با در نظر گرفتن این که، همه احکامی که خداوند قرار داد طبق مصالح و مفاسد است، به دست می آید که حتما یک حکمتی در این ویا آن حکم نخافته شده است.
2. در برخی احکام حکمت آن هم به عنوان یکی از دلایل تشریع آن حکم اشاره شده است.
3. اما آنجا که صرفا احکام بدون بیان حکمتش آماده باشد، روح عبودیت و تسلیم در بندگانش تقویت می شود. یعنی بنده می گوید چون پروردگارم از من این را خواسته آن را به جا خواهم آورد.
4. محدود بودن عقل بشر اجازه نمی دهد که تمام حکمت های خداوند را که در احکام تخافته شده است را درک کنیم. لذا در قبال فرمان الهی باید تسلیم شود و این اوج بندگی است.
5. عبد مؤمن بودن نباید مانع حس کنجکاوی بنده شود، در تلاش بودن به یافتن حکمت الهی در احکام چیز ناپسندی نیست.
6. نکته دیگری که می خواهیم این جا اضافه کنیم این است که، نباید آن نتائجی که در باره حکمت احکام را به دست آوردیم، همان حکمتی که خداوند نخافته تلقی کنیم. بلکه به عنوان احتمال ایکی از حکمت ها قرار دهیم.