دين وفطرت

امام علی (رض) (حقایق در باره امام)

گفتار و حقایق در باره امام علی  (رض)                             

مقدمه

 امام علی (رض) در راس اصحاب قرار می گیرد که در باره اش بیشترین روایت نقل شده است. او یکی از محبوب ترین صحابه هم اهل  شیعه و هم اهل سنه است. قرار گرفتن  او در چنین مقامی زمینه را برای گسترش روایات  مثبت و منفی در مورد آن و استثمار مستقیم از آن فراهم کرد. حتی به راحتی می توان گفت علی  (رض)   مانند  عیسی (علیه السلام) فرد استثمار شده از طرف محبان قرار گرفت.

به همین دلیل ما سعی خواهیم کرد که تنها مهمترین صد مورد از روایت درباره علی (رض)  را ارائه دهیم و نشان دهیم کدام یک از آنها ساختگی ، نادرست و کدام یک با حقیقت است.

توجه خوانندگان! البته خداوند حقیقت روایتها  و فرآیندهای تاریخی را که قرن ها به ما ارائه شده است می داند.

مطمئناً هم در منابع و هم در تخمین های ما خطایی وجود دارد (با وجود سالها تحقیق). ما صرفاً سعی می كنیم كه تمام منابعی را كه به طور بی طرفانه به ما می آیند ارزیابی كنیم و نتیجه گیری درست را از آنها بگیریم…

تولد علی (رض) و پذیرفتن اسلام

روایت شده است که علی کرم الله وجه بین سالهای 600 تا 601 میلادی یعنی 22-23 سال قبل از هجرت در مکه (حتی داخل کعبه) متولد شد. پدر علی ابوطالب بن عبد المطلب ، نام مادرش فاطمه بنت اسد بنت هاشم است.   علی (رض) پسر عموی پیامبر (ص) بیشتر دوران کودکی خود را با او گذراند. هنگامی که پیامبر (ص) خویشاوندان خود را جمع کرد و به آنها گفت که او پیامبر خدا است ، او  از کسانی شد که صمیمانه دعوت او را پذیرفت.   روایت شده است که وی جزو چهار (1) مسلمان بود که اول از همه اسلام را پذیرفت. گفته می شود وقتی پیامبر از مکه به مدینه هجرت کرد ، علی را به رختخوابش خواباند و با ابوبکر به راه افتاد.

در سال دوم هجرت ، پیامبر  علی را با دخترش فاطمه ازدواج کرد و از آنها چهار فرزند به نامهای حسن ، حسین ، زینب و ام کلسوم متولد شدند. تا زمان فوت فاطمه  علی (رض) با زن دیگری ازدواج نکرد. پس از مرگ فاطمه ، وی با 6 یا 9 زن ازدواج کرد و بیش از 30 فرزند داشت. (2)

شجاعت علی در نبردها یک واقعیت غیرقابل انکار است.

در کتب تاریخی موارد زیادی بحث شده است و حتی در منابع شیعه نیز این ویژگی به ابعاد خارق العاده ای منتقل می شود که برای یک فرد عادی غیرممکن است.

به همین دلیل ، ما به طور مستقیم به موضوعاتی خواهیم پرداخت که مستقیماً همه ما را در مورد علی و موضوعاتی که شیعیان برای تفرقه بین مسلمانان مورد بحث قرار داده اند ، و همچنین وقایع و نزاع هایی که در دوران خلافت وی بین مسلمانان رخ داده است مرور خواهیم کرد.  چنین مباحث و اتفاقاتی که مبتنی بر موقعیت سیاسی علی است ، همیشه دیده می شود و در میان مسلمانان بحث و گفتگو خواهد شد.

آنچه در مورد انتخاب علی به عنوان خلیفه گفته می شود                                           

سالها پس از درگذشت پیامبر ما ، روند جدیدی پدید آمد و ادعا كرد كه شخصی كه  به عنوان خلیفه جانشینی می كند ، علی بود و این حق از او غصب شده بود. به گفته پیروان فرقه شیعه که به معنای پیروان علی است ، خلافت حق است که خداوند به علی و فرزندانش داده است. آنها ادعا می کنند که آیات و احادیثی وجود دارد که ادعا می کنند او چنین حقی دارد. به عنوان  نمونه  واقعه قدیر خم را می توان در ابتدای برای این ادعاها ذکر کرد.

 حادثه قدیر خم                                                   

پایه و اساس تشیع مبتنی بر هویت خلیفه است که پس از درگذشت پیامبر به عنوان جانشین انتخاب می شود. به همین دلیل ، آنها به تمام رهبرانی که قبول نکردند به آنان به چشم غاصب نگاه کردند و موضع مخالف و سیاسی را در برابر چنین رهبران اتخاذ کردند.

به عقیده شیعیان ،  خلیفه  علی (رض) است که توسط پیامبر در قدیر خم تعیین شده بود. این حادثه بیشتر در منابع شیعی گزارش شده است. در منابع اهل سنت از این واقعه در بخاری و منابع دست اول  یاد نمی شود. با این حال ، بعداً در کتب ابن حنبل و ترمزی یافت می شود. ولی در کتب تاریخی همچون ابن اسحاق، طبری، واقدی، ابن سعد و ابن هشام چنین گزارشیرا نمی توان یافت. این رویداد به طور خلاصه به شرح زیر نقل شده است. در بازگشت از حج وداع آیه 67 سوره مائده بر پیامبر نازل شد:” اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمى‏كند. ”

به عقیده  اهل شیعه ، این آیه نازل شد و پیامبر (ص) فرمود  این آیه به خاطر ” سرکشی ونپذیرفتن ولایت علی و با تهدید ارتداد  و پوشاندن موضوع نازل شده است” با نازل شدن آیه پیامبر کاروان حج  را در محل بنام “قدیر خم” متوقف می کند و می فرماید “من کنت مولاه فهو علی مولاه”- “هر کس من مولایش هستم علی مولای اوست” و ولایت علی را اعلام می نماید. و پس از اعلام ولایت علی آیه 3 سوره مائده نازل شد. ” امروز، دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم ” ولی اصحاب سعی می کرد این حادثه را در میان خود پنهان کنند (3)

علی القاری می گوید: ” خداوند  کسانی  که چنین جعل کردند یقه شان جمع نکند ” (4)

در چنین روایاتی هیچ نشانی وجود ندارد که پیامبر علی را به عنوان جانشین خود تعین کتد.

در کتب حدیث و تاریخ آمده : دلیل واقعی استفاده پیامبر از این کلمات در مورد علی “افزایش شایعات و شکایات در مورد علی و به ویژه در مورد شکایات کسانی است که توزیع کالای علی در یمن را دوست نداشتند” نقل شده است (5)

باز هم ، چنین ادعا به این معنی است که اگرچه این دستور خداست (  تعیین کردن علی را به عنوان خلیفه) پیامبر (ص) این دستور را پنهان کرده و رسالت موعظه خود را انجام نداد. طبق روایتی دیگر ، پیامبر (ص) در حال احتضار ، مخفیانه چیزی را در گوش علی زمزمه  کرد و هدف اصلی این زمزمه ها ، تعیین علی به عنوان جانشین او بود.(6)

حتی پیامبر (ص) در هنگام وفاتش کاغذ و قلم می خواستند ، عمر بن خطاب مانع از انجام آن شد و همه اینها را به زبان می آورند. ما معتقدیم که همه اینها یکی از ساختگی بعدی سیاست شیعه و اهل سنت است.(7)

به عقیده شیعیان؛ بسیاری از صحاب با پنهان کردن حادثه قدیر خم و  ازوصیت پیامبر و از انتخاب خلیفه جلوگیری کردند. در نتیجه فشار اصحاب ، که بسیاری از آنها منافق بودند ، هم پیامبر و هم علی به تقیه متوسل شدند و گفتگوهای خود را مخفیانه ادامه دادند.(8)

با این حال ، همانطور که حکمت زیولی می گوید؛ “اگر پیامبر (ص) می خواست علی را به عنوان جانشین خود تعیین کند ، دیگر نیازی به صحبت پنهانی ، زمزمه یاجای خوف از کسی نبود.

در قرآن آمده است: “خداوند تو را از مردم محافظت می کند.” . وی در خطبه وداع خود این موضوع را صریحاً در حضور هزاران صحابه اعلام  کرد و موضوع به پایان رساند.(9)

کسی که  دستور ویژه ای در مورد خودش  در چنین موضوعی دریافت می کند، و از این دستور سرپیچی می کند  به معنی سرپیچی ازوظیفه خود در مقابل خدا است.

نسبت  دادن چنین چیزی با شخصی ملقب ” اسدالله – شیر خدا”: حتی برای  یک مسلمان عادی شایسته و خوشایندی نیست. گفتن همه اینها در باره کسی که در شجاعت و علمش شناخته شده است   یک نوع مسخره با شجاعت و دانش او است.

می توان چنین نتیجه گرفت: این بدان معناست که پیامبر (ص) وظیفه تبلیغ دستور در باره علی  را انجام نداد و خلاصه آنکه  بی مسئولیت عمل کردند و  اکثریت صحابه قریب به اتفاق خیانت کردند. بنابراین در واقع؛ شیعیان نیز به این امر اعتقاد دارند. آیا شما اعتقاد دارید که پیامبر، که از هر دستور خدا پیروی می کرد ، خلافت علی را اعلان نکرد  و نسبت به خدا نافرمانی کرد؟

اگر چنین اتفاقی افتاده بود، آیا  فرد همچون علی (رض) به کسانی که می خواستند حقی که از طرف خداوند به او داده شده   “این همان حقى است که خداوند به من داده است” نمی گفت و با آنها به مبارزه بر نمی خاست؟

در نتیجه ، این  که پیامبر (ص) پس از وی هیچ جانشین را انتخاب نکرد ، نشان می دهد که  این امر حکمتی داشت و نیز وی عقل و مسئولیت زیادی را برای انتخاب رئیس دولت به امت خود واگذار کرد.

 انتخاب علی به عنوان خلیفه  

اعتراض علی (رض) به انتخاب ابوبکر پس از درگذشت پیامبر  (ص) می توان حق طبیعی وی دانست. زیرا شخصی که بیشترین خدمت را به اسلام می کند و یکی از نزدیکان پیامبر  است، از چنین انتخاب مهمی آگاه نبود، به او حق اعتراض به این انتخاب را می دهد. به همین دلیل ، علی سوگند یادکرد و بیعت ابوبکر را به تأخیر انداخت.

پس از مدتی ، او با ابوبکر و جانشینان او ، عمر و عثمان بیعت کرد و با آنها یک اداره مشترک و باغ خویشاوندی برقرار کرد.

در زمان حکومت عثمانی ، بنی امیه به قدرت رسیدند و استبداد و هژمونی را گسترش دادند. بی کفایتی عثمان منجر به شورش در بسیاری از شهرها به ویژه مدینه شد و ترور وی به طور موقت اوضاع را آرام کرد.

بسیاری از منابع اظهار می دارند که در روز ترور عثمان ، شورشیان علی را به عنوان خلیفه خود برگزیدند و علی با عجله این سمت را پذیرفت (10)

این  که علی (رض) به این طریق به خلافت رسید ، یعنی انتخاب خود را بر اساس صحیح انجام نداد ، موجب مشکلات و شورش های بسیاری علیه حکومت وی ​​شد.

بی اعتنایی عثمان به شورایی که توسط عمر (رض) تأسیس شده و برکناری کامل وی از علی پس از انتخاب وی، او را از صحابه جدا کرد. بسیاری از منابع روایت می کنند که بسیاری از صحابه  با علی (رض) بیعت نکردند و  حتی پسرش حسن برای پدرش (در این مورد به پیشنهاد این شورشیان) عجله ای برای پیوستن به خلافت نکرد.(11)

با این حال ، با میل  خود علی  (رض) و با همت مردم مدینه به خلافت رسید، و این امر او را به عنوان رهبر در تمام دوران حکومت از حقانیت خود دفاع می کرد.

موقعیت سیاسی و مبارزات علی

پس از رسیدن علی به خلافت از این طریق برخی از صحابه  به او بیعت کردند  و برخی دیگر از بیعت سرپیچی کردند، این هم اختلافات موجود را میان مسلمانان آرام نکرد.

به ویژه ، زبیر و طلحه که می خواستند مانند او خلیفه شوند ، شروع به ایجاد مشکلات بزرگی برای علی (رض)  کردند. در حقیقت ، عامل واقعی عدم موفقیت علی در مواجهه با این مشکلات و مشکلات مشابه ، عدم موفقیت وی در اداره سیاسی مردم است و می توان گفت که این به دلیل عدم موفقیت وی در انجام اصلاحات تدریجی شد.

زبیر ، طلحه و دیگر اصحاب   شورا تشکیل داده بودند و هر منطقه ای که و به آنها اجازه فرمانداری می داد  ، مانع آنها شد و آنها را به رقیبان مخالف خود تبدیل كرد.                   او به جای مشورت با اصحاب مدینه ،  یا به تنهایی تصمیماتی را اتخاذ کرد یا تصمیماتی مهم با مالک اشتر گرفت ، که در ترور عثمان نقش داشت. علی (رض) در حقیقت تصمیم خود را در مورد همه  استانهایی که امویان قبل از آمدن به خلافت از مسلمانان غصب کرده بودند ، گرفته بود. بنابراین ،هنگامی که عثمان هنوز زنده بود ، علی (رض) به او می گفت::

“اگر خلافت به دست من برسد ، والیانی را که شما تعیین کرده اید، درست همانطور که قصاب ضمن پاک کردن نجاست حیوانات ، روده ها را تکان می دهد آنها را از خلافت پاک خواهم کرد.”(12)

نفرت علی (رض) از ظلم و عشق او به حفظ حقیقت ، او را وادار می کرد  در مواجهه با آنچه اتفاق می افتد ، عجله کند و بدون در نظر گرفتن پیامدهای منفی احتمالی ، بدون مشورت تصمیم گیری کند.

علی (رض) ،  تقوا را برتر از توانایی های سیاسی و مدیریتی مردم می دانست واز این رو در  تعیین  والیان و با این ارزیابی به جایگاه خود  پایان داد ، با گذشت هر روز ، مخالفان و دشمنان خود را افزایش می داد.

برخی ازا صحاب از جمله ابن عباس که این وضعیت را  مشاهده میکرد  ، نصیحتی به علی کردند ، اما علی به هیچ یک از آنها گوش نداد. روایت شده است وقتی علی خواست ابن عباس  را به به عنوان والی به شام بفرستد  وی اعتراض کرد و قبول نکرد .(13)

برخی ازا صحاب که در ابتدا  کشتن عثمان حق می دادند  و حتی برخی دیگر مانند ام المومنین عایشه ، زبیر ، طلحه و ابن عمر ، بعداً به بهانه مجازات قاتلان عثمان علیه علی قیام کردند.(14)

 جنگ جمل                                               

وقتی  از زوایه مختلف به اوضاع نگاه می کنیم ، می بینیم که برای یک فرد فروتن مانند علی برای مدیریت اعرابی که قدرت و ثروت به دست آورده اند ، بسیار دشوار است. موقعیت اجتماعی ، ثروت ، حرص و طایفه و قبیله گرایی قبلاً در میان اعراب ظاهر شده بود.حتی برادرش عقیل چون نتوانست چیزی از بیت المال دریافت کند علی را ترک کرده بود. (15) بیشتر  اطرافیانش  (به جز هاشمی ها)  افراد شورشی  ، اعراب بادیه نشین که تازه به اسلام گرویده بودند  و  از یمنی ها ی که با دشمنی با قریش معروف بودند.

پس از آنکه علی (رض) با عجله والیان خود را به همه استانها فرستاد، مجبور شد ارتش را جمع کند تا  بر علیه کسانی که بیعت او را نقض می کردند و  به بهانه خون عثمان نافرمانی می کردند ، لشکرکشی کند.  جای تأسف است که برای اولین بار این لشکر علیه مسلمانان آماده شد و همچنین علیه ارتشی که رهبرانش بسیاری از  اصحاب از جمله همسر پیامبر بود . ام المومنین عایشه ، همسر پیامبر(ص) ، بر روی  شتر نشسته بود. او ارتشی که بر علیه علی (رض)  قیام کرده بود رهبری می کرد.

اگرچه طرفداران علی حق بودند ، شیعیان برای اثبات حق علی و نشان دادن باطل بودن  عایشه ، طلحه و زبیر و چندین صحابه  روایات ساختگی را  جعل کردند.(16) علی (رض) تمام تلاش خود را برای جلوگیری از جنگ دو ارتش مخالف در میان گذشت و سرانجام  صلح بین آنها امضا شد.

با این حال ، در حالی که  مسلمانان در آستانه جنگ بود شبانه  وقتی که استراحت می کردند ، و شورشیان که می دانستند پیمان صلح به نفع آنها  نخواهد بود، و نیز امویان که عثمان را مانند مروان کشته بودند ، شبانه به هر دو لشکر حمله کردند تا در میان طرفین جنگ شعلور شود. بنابراین ، هر دو طرف فکر می کرد به آنها خیانت شده است  و از این رو به نبرد پرداختند. طلحه و زبیر در این نبرد  کشته می شوند. و   جنگ جمل  با شکست هواداران عایشه تمام شد. پس از جنگ، علی (رض) وارد بصره شد ، پسر عموی خود ابن عباس را والی شهر تعیین می کند و از مردم بیعت می گیرد  و خودش به پایتخت جدید  به شهر کوفه باز می گردد. برخی از مورخان ، به ویژه طبری ، سعی می کنند بازیگر اصلی همه این توطئه ها ، یک یهودی به نام ابن صبا  و همراهان وی ،  عایشه را از همه این اتفاقات ناخوشایند پاک کند.  مطمئناً ، چنین برخورد برای کسانی که اسلام را درک می کنند هرگز نمی تواند قابل قبول باشد.

روایت شده است که ام المومنین عایشه  چون آیه ای که در باره همسران پیامبر  نازل شده را ، چون “در خانه هایتان قرار بگیرید” خواند اشتباهش فهمید و گفت: “ای کاش مثل برگ فراموش می شدم” روزها از اطاقش بیرون نمی شد و همچنان گریان بود.(17)

                                          جنگ صفین                            

علی (رض) پس از خنثی کردن مخالفان خود در مکه و بصره در نبرد جمل ، شش ماه بعد  به سوی مخالفش معاویه که در دمشق بود حرکت کرد. البته قبل از سفر ،  نامه ها ونصایح برای استعفا برای او می فرستاد. با این حال ، معاویه تمام این نامه ها را نادیده گرفت ، به نصایح ها گوش نداد و سعی کرد به بهانه خون عثمان از موضع خود دفاع کند. پس از استدلالات طولانی ، جنگ اجتناب ناپذیر شد و دو ارتش در منطقه صفین (18) درگیری شد. با دیدن شکست معاویه ، عمرو بن عاص   به روشی دست می زند که با آن می تواند از لشکر علی جلوگیری کند.

او به ارتش دستور داد تا روی صحفات قرانی آیه “حکم متعلق به خداوند است!”  بنویسند  و دستور  داد شعار “:کتاب خدا در میان ما داوری کند”:  بدهند. برخی افراد نادان در ارتش علی ، تحت تأثیر این سخنان  قرار گرفتند، از نبرد خارج شدند و حتی به علی فشار آوردند تا نبرد را متوقف کند.

حتی قبل از شروع جنگ ، عمرو بن عاص  به معاویه گفته بود.

ای پسر صفیان!  به تعداد سربازان ارتش حساب نکن! دعا کن که تعداد زیادی از افراد نادان و جاهل در ارتش علی حضور داشته باشند” (19)

وقتی ارتش تحت تاثیر عمرو قرار گرفت ، علی (رض) به سربازان خود  گفت:”

ای بندگان خدا! به جنگ با دشمن خود ادامه دهید. من معاویه ، عمرو ، ابن ابی موعین ، ابن ابی شرح و ضحاک را خیلی خوب می شناسم. آنها هیچ ارتباطی با دین یا قرآن ندارند. من آنها را بهتر از شما می شناسم، زیرا ما از زمان بچه گی  با هم بودیم. آنها از کودکی افراد مضر بودند. وای بر شما ، فریب نخورید! به خدا سوگند ، آنها این صفحات قرآن را فقط برای فریب شما و به دام انداختن شما سر نیزه ها کردند.(20)

اولین فرقه مسلمان  که کتاب خدا در دست داشتند یعنی با اینکه حکم خدا در میان بود ولی باز هم می خواستند تصمیم نهایی را افرادی بگیرند که آنها به عنوان قاضی برگزیده اند  ،  ، “خوارج” بود. این نخستین فرقه ای است که خطای اهل کتاب را قبل از آنها تکرار کردند ، یعنی با ا ینکه حکم خدا در میان بود صدور فتوای آن حکم را به روحانیت واگذار کرد. این اولین فرقه ای بود.  قرآن درباره آنها می گوید:

“چگونه تو را داور قرار مى‏ دهند با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حكم خدا [آمده] ست‏ سپس آنان بعد از اين [طلب داورى] پشت مى كنند و [واقعا] آنان مؤمن نيستند “(مائده/ ۴۳)

در نتیجه ، هر دو طرف بدون دیدن حكم صریح قرآن در برابر شورشیان ، بارها گفتند: “كتاب خدا داور بین ما باشد!” و “داوری متعلق به خدا است”. آنها داوری را از هر دو طرف انتخاب كردند تا داوری خدا در مورد شورشیان اعمال شود و داوری را بین آنها به مردم واگذار كرد. (21)  امام علی (رض) نمی تواند مردم نادان را اطمینان کند ، هر چقدر هم بتواند بگوید: “ما در حال حاضر دستور خدا را انجام می دهیم”. (22)

این دسته که  قران شعار می کردند عمدتا افراد جوان بودند ، بعداً اشتباه خود را در رابطه با واقعه قاضی فهمیدند و به علی گفتند: “توبه کردیم ،  تو هم توبه کن.”

علی گفت: “من اشتباه نکردم که توبه کنم” آنها علی را تکفیر کردند و لشکر او را ترک کردند. به همین دلیل ، آنها را “خوارج”  نامیدند. آنها با انتخاب به عنوان رهبر از میان  خود ، به نام خداوند با آیاتی از قرآن و به تکفیر سایر مسلمانان و پیشوایانی که به آنها نپیوستند پرداختند  و شروع به حکومت کردند.(23)

بدین ترتیب ، علی (رض) با آنکه،  پیریوزی در کف دست داشت از دست داد و مجبور شد با دست خالی به کوفه بازگردد. در این نبرد دوست وفادار علی عمار بن یاسر کشته شد و شایعات بسیاری درباره شهادت وی پخش شد. مشهورترین این جمله ، بیاناتی است که از طرف پیامبر در منابع اهل سنت و شیعه برای توجیه علی (رض) بیان شده است: “عمار توسط یک گروه سرکش و منحرف کشته می شود”..(24)

بدون اینکه نیازی به حمایت از چنین روایاتی باشد ما به وضوح می توانیم ببینیم که معاویه باطل  و علی (رض)   با  حق است..(25)

علیرغم وجود چنین احادیثی در منابع اهل سنت ، افراد مانند معاویه ، عمرو بن عاص و مروان در گروه صحابه قرار می داد  نتوانستند از این پرونده خارج شوند. و با گفتن ، “هر دو طرف درست هستند”  این موضوع را بستند. همان طوری که  اهل سنت   تعریف از صحابه را تحریف کردند ،  شیعیان نیز  ائمه تقدیس کردند و اهل سنت با همان روش صحابه را  تقدیس کرده اند.

ما باید  درک کنیم که قرآن می خواهد در رابطه با ملل قبلی به ما منتقل کند:

آن جماعت را روزگار به سر آمد دست اورد آنان براى آنان و دستاورد شما براى شماست و از آنچه آنان میکرده‏ اند شما بازخواست نخواهيد شد(بقره/ ۱۳۴)

این به معنای قضاوت ، ارزیابی نکردن ، نشان دادن و عدم آموختن از اشتباهات و حقایق آنها نیست..

در غیر این صورت ، هیچ مثالی برای نشان دادن آنها وجود نخواهد داشت. حتی ادعای اینكه خلافت تنها حق علی و فرزندان اوست ، باعث اعتقاد به این امر شده است،و متهم کردن طرف مقابل به  کفر پنهان   است که آیه به کسانی که اعمال خود را به امروز می آورند هشدار می دهد  موضوع  را به موضوع ایمان و جنجال تبدیل می کند. متأسفانه شیعیان از این مسیر پیروی می کنند و دین خود را بر زندگی خود بنا می کنند و امامت را شرط ایمان می دانند.(26)

آنها برای اثبات ادعاهای خود ، با ارائه آیاتی که هیچ ارتباطی با خلافت علی (ع) ،  وبا ارائه  احادیث پیامبر روایاتی را که به  ائمه ربطی ندارد اختلافات و نزاع را در بین مسلمانان  ایجاد می کنند. به همین دلیل پرونده جمل و صفین را از یک واقعه صرفاً تاریخی متوقف شده است و به مشکلی مبدل شده است که نظرات سیاسی و عقیدتی فرقه ها را تحت تأثیر ، ارزیابی و تعریف آن قرار گرفته شده است.

پس از نبرد صفین علی (رض) مجبور شد با خوارجی  که خود  او و مسلمانان را تکفیر می کردند دست به کار بپاردازد. در نتیجه ، او نتوانست مجدداً علیه معاویه  لشکر کشی کند و شروع به از دست دادن بیشتر قلمرو خود کرد.

او با مردم بی قرار کوفه ، جایی که اقامت داشت ، دست به دست هم داد.   علی (رض) دست به دعا  باز کرد::.

خدایا. من از آنها خسته ام ، و آنها از من خسته شده اند. مرا از آنها نجات ده و آنها را از من نجات بده”(27)

شهادت علی (رض)

 در همان روزها ، سه خارجی در مسجد کوفه دور هم نشستند و درباره مشکل بین مسلمانان بحث  و گفتگو کردند. این بازماندگان نبرد نهروان بودند.(28)

گناه تمام آنچه اتفاق افتاد بر گردن سه نفر در علی، معاویه و عمرو بن  عاص دیدند. آنها فکر می کردند که با کشتن این سه نفر مشکل را حل می کنند . عبد الرحمن بن ملجم گفت: “من علی را می کشم” شما هم هر کدام معاویه و عمرو بن عاص را انتخاب کنید (29)

صبح روز جمعه ، هنگامی که علی (رض) وارد مسجد شد ، ابن ملجم با شمشیر خود از پشت به علی حمله کرد و وی را به سختی در ناحیه سر مجروح کرد.

هنگام فرو بردن ضربه، فریاد می زد: “داوری متعلق به خدا است!” چون خواست فرار کند دستگیرش کردند و به جضور علی آوردند. (30)

علی (رض) از ابن ملجم پرسید: چرا چنین کاری کردی؟ او گفت: “دیدم خون شما حلال است. چون خون زیادی ریختید ، بسیاری از مردم را کشتید. ” (31) . طبق برخی روایات ، “من چهل روز شمشیر خود را تیز و مسموم کردم و از خدا خواستم که با  این شمشیر بدترین موجود جهان را  بکشم. (32)

علی در پاسخ گفت: ” چنین  می فهمم که با این شمشیر مطمئناً کشته می شوی و باز هم می فهمم که تو بدترین موجودات خدا هستی”.

سپس رو به نزدیکان  کرد و گفت: “اگر من بمیرم او را بکشید. از حد مجاز تجاوز نکنید. خدا ستمگران را دوست ندارد”(33)

مرویست علی (رض) سه روز پس از این حادثه در چهلمین سال هجرت ، در ماه رمضان ، در سن 63 سالگی از سم شمشیر درگذشت. وی  در مدت4 سال و نه ماه  که در خلافت بود مجبور شد از موقعیت خود دفاع کند و با کسانی که از طرف مقابل می آمدند بجنگد.(34)

علی (رض) شخصی است که به خاطر علم ، عدالت ، شجاعت و تقوا شناخته می شود و عشق به خدا و پیامبر را به دست آورده است. جمع این خصوصیات در خود، کرم لله وجه “کسی که خدا چهره اش را برانگیخته است” یاد می کند. باشد که خداوند ما را در آخرت به همسایگان خود قرار دهد..

آیدین ملایم

(مترجم: علی رضا)

____________

  1. خدیجه، زید بن حارث، علی و ابو بکر
  2. ابن سعد،طبقات، جلد سوم ص 20، المفبد، الارشاد، قم.
  3. کلینی، الکافی، جلد اول ص 289
  4. علی القاری ، الاسرار چاپ هفتم ص 413
  5. بخاری ، مغازی ، 63: ابن اسیر ، اسد الغابه، “علی”

 

  1. ابن سعد،طبقات، جلد دوم ص242،
  2. قبل از آن که پیامبر چیزی مهمی را تبلیغ نکند از دنیا نمی رود. و اگر ممنعت کردند  شما حدیث “:کتاب خدا و اهل بیتم را بر شما وصیت می کنم” از کجا می آوری؟ برای بدست آوردن معلومات بیشتر  به کتاب”  قران و خادمان دین” مراجعه کنید

 

  1. کلینی، الکافی، جلد دوم ص 220
  2. جکمت زیولی، “مقالات بر اساس قران و سنت”؛ استانبول، 1996، 150: برای مقالات   بشیشتر رجوع کنید مهمت عظیملی، “حضرت علی” آنکارا اکولو یای. آکارا، 2016، ص 26-29
  3. طبری، “تاریخ طبری”، 4،129
  4. ، برای مقالات بشیشتر رجوع کنید مهمت عظیملی 4،131 طبری، “تاریخ طبری”،
  5. ابن سعد،طبقات، جلد پنجم ص32،
  6. 1 طبری، “تاریخ طبری”، 3،571 ص
  7. 1 در باره عثمان گفت: “بکشید این احمق را” و از شنیدن قتل وی خوشحال شد. سخنان شبیه از زبان طلجه و زبیر نیز نقل شد حتی در قتل عثمان  مادر مان عایشه روایت شده

کمک کردند. (ابن اعثم “الفتوح” 2، بیروت،2،420)

  1. 1 طبری، 4، 409
  2. 1 ابن کثیر البدایه ” به چاه هوب رسیدند. سگها به پارس کردن شروع کردند،حضرت عایشه چون صدای سگها شنید پرسید: اسم این مکان چیست؟ گفتند:هوب.با شنیدن دستهایش به همدیگر زد و به خطای خود پی برد و گفت: همه ما از طرف خدا آمده ایم و همه ما به طرف خدا بر می گردیم. من باز می گردم. پرسیدند: چرا؟ حضرت عایشه گفت: روزی پیامبر خدا فرمود: “ای کاش می دانستم سگهای هوب به کدام یک از شما پارس خواهد کرد” پس از گفتن این حرفها عایشه لجام شترش را کشید و خواست او را به عقب برگردانند: من را به عقب برگردانید. ولی بعدا عبد الله بن زبیر عایشه را اطمنان خاطر کرد که این همان مکان نیست. ابن کثیر البدایه، جلد 4 قصل 8 “
  3. 1 ابن سعد ،8 ص 64
  4. 1 صفین،شهر سوریه در راکا کنونی، کنار رود فراط
  5. 1 ابن سعد ،8 ص 258

20 .  طبری، “تاریخ طبری”، برای مقالات     بشیشتر رجوع کنید مهمت عظیلمی ض117-122

  1. 2 سوره مائده.33
  2. 2 برای اطلاع بیشتر : آیدین ملاییم، “قران و خادمان دین” نشر”وقف سلیمانیه”
  3. 2 محمد ابو زهرا ، تاریخ مذاهب سیاسی، اعتقادی و قفهی در اسلام، ترجمه شنر عبد القادر، حسار تابستان، بایز استانبول، ص 78
  4. 2 یخاری “ایمان”: مسلم ، “فطن”، 70-71
  5. 2 مهمت عظیلمی، ص 125
  6. 2 در حدیثی که به امام جعفر صادق نسبت داده می شود: “ما افراد واجب الاطاعت برای مردم هستیم. فقط کسانی نجات می یابند که ما را می شناسند. کسانی که ما را نمی شناسند معزور نیستند. کسانا مه به امامت ما ایمان می آورند مومن کسانی که انکار می کنند کافر هستند. کسی ما را نمی شناسد ولی انکار هم نمی کند تا وقتی که هدایت نصیبشان نشده در ضلالت هستند (اتهم روحی فغلالی، “شیعه امامیه” استانبول ، 1984، ص 216)”
  7.  ابن عبد الرزاق، المصنف، 10/154: ابن سعد، طبقات، جلد سوم، ص 35
  8.  چون جنگ میان علی (ر.ض) و خوارج در این منطقه رخ داد به ابن اسم تامگزاری شد
  9.  ابن کثیر، البدایه والنهایه، جلد چهارم، قصل 10: طبری جلد 4 ص 70
  10.  ابن کثیر، جلد 4، فصل 10
  11.  ، طبری، جلد 4 ص 70
  12.  ابن کثیر، جلد 4، فصل 10
  13.  علی محمد سلابی، “زندگی حضرت علی، زندگی و دورانش”، راضوا یای، ص 707

 

ما را در فضای مجازی دنبال کنید