سؤال:
السلام علیکم استاد. در قران کریم واژه های بشر ، آدم و انسان به کار رفته است. میان این سه واژه چه تفاوتی وجود دارد؟
جواب: و علیکم السلام
سه واژه آدم ، بشر و انسان با این که تقریبا هم معنا هستند ولی تفاوت هایی نیز با هم دارند.
“آدم” کلمه غیر عربی، عِــبری و به معنی “خاکی” است که اشاره به آفرینش اولین انسان دارد. این واژه ۲۵ بار در قرآن کریم به کار رفته است که از آن ۸ دفعه به شکل “بنی آدم” و در بقیه موارد به شکل “آدم” آمده است. تقریبا همه اهل لغت و مفسرین آن را به عنوان اسم علم یعنی نام یک فرد می دانند. خیلی اندکی از متخصصین “آدم” را با “انسان” و یا “بشر” یکی می دانند.
و واژه “بشر” ریشه بَشَره به معنی پوست است . زیرا جانداری است که پوستش معلوم است. در عربی برای پوست دو واژه هست « بَشَره و جلد» . پوست میوه یا درخت را قِشر می گویند . پس بشر یعنی جانداری که پوست آن آشکار است
نمونه از آیاتی که در آن واژه “بشر” آمده است:
- وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا
و اوست کسى که از آب بشرى آفرید و او را [داراى خویشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست (فرقان ۵۴)
- إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِینٍ
آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت من بشرى را از گل خواهم آفرید(ص ۷۱)
- قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَیْلٌ لِّلْمُشْرِکِینَ
بگو من بشرى چون شمایم جز اینکه به من وحى مىشود که خداى شما خدایى یگانه است پس مستقیما به سوى او بشتابید و از او آمرزش بخواهید و واى بر مشرکان (فصلت ۶)
۳۵ بار و کلمهى «بشرین» یکبار در قرآن مجید بکار رفته که با رجوع به آیات خواهیم دید که منظور از آن شکل ظاهر و بدن حاضر است، بدون توجه به نظر فضائل و کمالات انسانی.
اما واژه “انسان”: در باره این واژه دیدگاه های مختلف وجود دارد. برخی انسان از ریشه (نِسیان ) به معنی فراموشی می دانند. و می گویند حرف اول و سوم نسیان جابجا شده و حرف ی به إ تبدیل شده است. برخی انسان را از اُنس می گیرند و می گویند انسان یعنی به هر چه انس بگیرد، عادت ثانویه او می شود . پس انسان یعنی انس گیرنده .برخی نیز انسان را از اِنس می دانند.
برای فهمیدن فرق واژه های ذکر شده باید به کار برد آن در قرآن کریم نگریست. آنچه که متعلق به واژه انسان:
- وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ
و از هر چه از او خواستید به شما عطا کرد و اگر نعمتخدا را شماره کنید نمىتوانید آن را به شمار درآورید قطعا انسان ستمپیشه ناسپاس است (ابراهیم ۳۴)
وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولًا
انسان [همان گونه که] خیر را فرا مىخواند [پیشامد] بد را مىخواند و انسان همواره شتابزده است (اسرا ۱۱)
- وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
و اینکه براى انسان جز حاصل تلاش او نیست (نجم ۳۹)
واژه “انسان” 65 بار در قرآن آمده است، و ما از آوردن کل آیات مرتبط خودداری می کنیم. فقط نمونه از آیات آوردیم تا مطلب روشن شود: با مراجعه به موارد آن خواهیم دید که از “انسان” جسد ظاهرى و صورت ظاهرى مراد نیست ( که در واژه “بشر” مراد است)، بلکه منظور از آن باطن و نهاد و استعداد وانسانیت و عواطف او می باشد.
حتی در آیه ای گه در باره خلقت انسان صحبت می شود، منظور اصلی صورت ظاهری نیست، و این با مراجعه ما قبل و ما بعد فهمیده می شود:
- خَلَقَ الإِنسَانَ مِن نُّطْفَهٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ
انسان را از نطفه بیارزشی خلق کرد و سرانجام او موجودی فصیح و مدافع آشکار از خویشتن گردید ( نحل ۴)
در آیه بعدی در باره چارپایان که برای انسان آفریده شده است، صحبت می شود که از آن مطلب فوق را فهمیدیم:
وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ
و چهار پایان را آفرید در حالی که برای شما در آنها وسیله پوشش و منافع دیگر است و از گوشت آنها میخورید