دين وفطرت
تعریف ایمان و کفر

تعریف ایمان و کفر

از لحاظ لغوی  کافر کسی است که چیزی را پوشانده  است. اما کافر چه چیزی را پوشانده است؟ او ایمانی که در قلب دارد را می پوشاند. بله، تعجب نکنید، کافر در واقع ایمان دارد. به آیات ذیل دقت کنید:

وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ.  یوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکْفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (آل عمران ۱۰۵ و ۱۰۶)

و چون کسانى مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمد پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و براى آنان عذابى سهمگین است. [در آن] روزى که چهره‏ هایى سپید و چهره‏ هایى سیاه گردد اما سیاهرویان [به آنان گویند] آیا بعد از ایمانتان کفر ورزیدید پس به سزاى آنکه کفر مى ‏ورزیدید [این] عذاب را بچشید.

پس کافر کسی است که ایمان خود را پوشانده است. لذا هر کس او را می بیند، فکر می کند که اصلا ایمان ندارد. اما در محشر آشکار خواهد شد که ایمان داشت ولی آن را پوشانده بود. اکثر مسلمانان فکر می کنند که کافر کسی است که به خدا، به پیامبر و به کتاب آسمانی باور ندارد. این درست است، اما معنی باور داشتن یعنی  چه؟ مثلا به کسی که به شما اعتماد نمی کند، می گویید “او به من باور دارد”؟ طبیعی که نه. کسی که به خدا باور ندارد،  این نیست که بودن خدا را قبول نداشته باشد. بلکه به خدا اعتماد کافی ندارد. اگر برخی از حرف  او را قبول داشته باشد، برخی را ندارد و یا به جای خود حرف خدا را استفاده نمی کند. نمی تواند تماما تسلیم خداوند باشد. نمی گوید “هر چه خدا بخواهد همان باشد”، لذا مسلم (تسلیم شده خدا) نیست. پس این که برخی گناهکاران ادعا می کنند ” خدا خودش می داند قلبم پاک است، کسی نمی تواند به من کافر بگوید”، در واقع اولا خود را فریب می زنند. در باره فرعون در قرآن کریم آمده است:

فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَهً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ.  وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ (نمل ۱۳ و ۱۴)

 و هنگامى که آیات روشنگر ما به سوی شان آمد گفتند این سحرى آشکار است . و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت از روى ظلم و تکبر آن را انکار کردند پس ببین فرجام فسادگران چگونه بود.

در آیه روشن بیان می شود که فرعون و اطرافیانش می دانستند که موسی (ع) بر حق است و معجزات اورا دیدند، اما ظلم و تکبر مانع پذیرفتن حق شده بود. معنی ظلم – مانع شدن برای گذاشتن شی به جای خود است.  موسی علیه السلام  فرستاده خدا بوده، اما هم پذیرفتن این و هم برتر ماندن  در یک زمان برای فرعون امکان پذیر نبود،  لذا موسی را انکار کرد. شیطان هم همین طور شده بود. او خود را برتر شمارد و به آدم (ع) سجده نکرد.

وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَهِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت‏سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى‏گویید از اسامى اینها به من خبر دهید .

قَالُواْ سُبْحَانَکَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ

گفتند منزهى تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‏ اى هیچ دانشى نیست تویى داناى حکیم.

قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ

فرمود اى آدم ایشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم که من نهفته آسمانها و زمین را مى‏ دانم و آنچه را آشکار مى‏ کنید و آنچه را پنهان مى ‏داشتید مى ‏دانم.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَهِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ (بقره ۳۱-۳۴)

و چون فرشتگان را فرمودیم براى آدم سجده کنید پس بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] به سجده درافتادند.

در آیه  وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَهِ آمده است که ضمیر – ها- دلالت بر اشیای غیر عاقل دارد، اما ضمیر –هم- در عَرَضَهُمْ بر جمع عاقل دلالت دارد. از آنجا که انسان از عقل استفاده می کند، از اشیایی که فرشتگان فقط ظاهرش را می شناسند، انسان می تواند با عقل به باطنش هم برسد. لذا خداوند بعدا اضافه می کند ” که من نهفته آسمانها و زمین را مى ‏دانم و آنچه را آشکار مى‏ کنید و آنچه را پنهان مى‏ داشتید مى‏ دانم ”  برتری انسان بر فرشتگان هم در این علم است. انسان در اطلاعات، تولید، توسعه و ایجاد تمدن بین مخلوقات تک است.  و شیطان نسبت به این علم حسد ورزید:

وَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَهِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ* وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ (اعراف ۲۰ و ۲۱)

پس شیطان آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود براى آنان نمایان گرداند و گفت پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد جز [براى] آنکه [مبادا] دو فرشته گردید یا از [زمره] جاودانان شوید* و براى آن دو سوگند یاد کرد که من قطعا از خیرخواهان شما هستم.

 وسوسه کردن یعنی درگوشی گفتن است. شیطان می گوید که خداوند آن چه که بقیه نمی دانستند را به شما آموخت، من هم باطن علم خدا را می دانم، من صلاح هر دوتا شما را خواهان هستم، و قسم خورد. می خواست نشان دهد که به او هم از طرف خداوند یک مرحمتی شد. خود شیطان ته دلش می دانست که اشتباه می گوید، اما برای نشان دادن بزرگی خود به این راه افتاد. هر کسی که به راه شیطانی بیافتد، همین رفتار را می کند. آدم و حوا با اطاعت از شیطان گناهکار شدند، اما کافر نشدند. در حالی که  شیطان کافر شد، چرا که عصیان کردن به امر خدا را گناه حساب نکرد و تصمیم گرفت راه خود را ادامه دهد.

قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ

گفت پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى من هم براى [فریفتن] آنان حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست.

ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ

آنگاه از پیش رو و از پشت ‏سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى ‏تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهى یافت (اعراف ۱۶ و ۱۷)

اما انسان خود را مقصر دانست و توبه کرد:

قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ (اعراف ۲۳)

گفتند پروردگارا ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایى و به ما رحم نکنى مسلما از زیانکاران خواهیم بود.

پس از دو نفری که عین گناه انجام دادند، یکی که  به گناه خود اعتراف کرد مؤمن می ماند و آن یکی که خود را گناه کار نداند، مثل ابلیس کافر خواهد شد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِیَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِیدًا

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید به خدا و پیامبر او و کتابى که بر پیامبرش فرو فرستاد و کتابهایى که قبلا نازل کرده بگروید و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد در حقیقت دچار گمراهى دور و درازى شده است .

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ آمَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْرًا لَّمْ یَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلاَ لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلًا

کسانى که ایمان آوردند سپس کافر شدند و باز ایمان آوردند سپس کافر شدند آنگاه به کفر خود افزودند قطعا خدا آنان را نخواهد بخشید و راهى به ایشان نخواهد نمود (نسا ۱۳۶ و ۱۳۷)

خلاصه:  باید مواظب باشیم که فریب شیطان را نخوریم! به پند و نصیحت حکیمانه قرآن عمل کنیم. از این رو نیاز داریم به قرآن کریم با تدبر بیشتر رجوع کنیم، از خداوند هدایت و پایداری  در صراط المستقیم را بطلبیم.

 

ما را در فضای مجازی دنبال کنید