تفسیر سوره اخلاص
بسم الله الرحمن الرحیم
(قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (3) وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ (4
بگو، پروردگارتان(الاه) خداوند است، یکتا است(1) خداوند صمد است (تمام مخلوقات به او پناه می برند، بدون نقص است)(2) پدر نیست، فرزند هم نیست(3) هیچ چیز همتای او نیست(4)
خداوند در این سوره، هر نوع شرک وبت پرستی را به طور واضح رد کرده است. و به صورت آشکار بیان کرده که خدایی جز او وجود ندارد.
مشرکان مکه به وجود خداوند اعتقاد داشتند. اشتباه آنها در این بود که بر این باور بودند، برخی ویژگیهایی که از آن خداوند است در واسطه هایی که آنها را به خدا مرتبط می کند نیزوجود دارد. این واسطه های خیالی را از خدا به خود نزدیکتر می دیدند وآنها را سرور و الاه خود می دا نستند، وسعی می کردند آنها را راضی و خشنود کنند. در آیه اول پروردگارتان(الاه) خداوند است، یکتا است، نشان می دهد که این باور نادرست است.
سخنان الهی به زمان و مکان خاصی مربوط نیست. هر جا و مکانی و تمام زمانها را شامل می شود.
آیاتی که راجع به شرک است در تمام اعصار انسانها را بیدار می کند، تا دچار این گناه بزرگ نشوند. انسانها هم برای اینکه دچار این خطاها نشوند باید از این فرمانهای الهی پیروی کنند.
خداوند صمد است (تمام مخلوقات به او پناه می برند، بدون نقص است)
طبق این فرمایش خدا، کمک خواستن از کسی غیر خدا به طور کلی رد شده. او صمد است و باید تنها از او (خدا) یاری جست و کمک خواست.
او پدر نیست و فرزند هم نیست: این باور که حضرت عیسی و یهودیان فرزند خدا هستند کاملا نادرست است. عیسی علیه السلام را فرزند خدا دانستن و این باور که به واسطه اومی توان با خدا ارتباط برقرار کرد، از راه به در شدن است.
هیچ چیز همتای او نیست:
واسطه قرار دادن بین خدا باعث گمراهی می شود. همین طور که در ین آیه اشاره شده خداوند هیچ مشابه و مانندی ندارد وتشابه دادن چیزی به او شرک محسوب می شود. کسانی که برای خدا شریک قائل می شوند وبه جای نزدیکی با خدا به واسطه هایی که باور دارند نزدیک می شوند، جن و شیطان را به دوستی خود در آورده اند. خداوند در سوره اعراف 7/30 چنین می فرماید:
وجه مشترک بین کفار این است که بین خدا و خود واسطه قرار می دهند و همین سبب می شود که آنها از خدا دور شده و به واسطه ها نزدیک شوند وهمچنین هوسهایشان را بر خدا ارجحیت می دهند، همین سبب شرک می شود.
ابلیس هم به دلیل کبر، فرمان خدا را که سجده بر انسان بود رد کرد و نفس و خواسته ی خود را بر امر خدا ارجحیت داد. فرمایش خدا را در درجه دوم قرار دادن شرک است. پس نتیجه می گیریم که فرد کافر مثل ابلیس است.
کفر در معنای لغوی به معنای پوشاندن روی چیزی است. چیزی که وجود نداشته باشد نمی توان رویش را پوشاند. پس در نتیجه افراد کافر هم، مانند ابلیس به وجود خدا اعتقاد دارند و خود را در راه درست می پندارند. قرار دادن خدا در مرحله دوم و ارجحیت دادن به خواسته ها سبب پوشاندن حقایق (خدا) و در نتیجه کافر شدن می شود؛ خدا را در مرحله دوم قرار دادن و چیز دیگری را جایگزین و شریک قرار دادن هم در عین حال شرک محسوب می شود. در نتیجه هر کافری مشرک هم هست و هر مشرکی هم کافر است. پس فقط قبول اینکه خداوند یکی است کافی نیست، شبیه کردن و کسی را الاه فرض کردن هم کفر است.
خداوند چنین می فرماید:
آيا مردم گمان كردند به حال خود رها مي شوند و آزمايش نخواهند شد؟!
(سوره عنکبوت29/2)
این دنیا مکان امتحان است. همه در این دنیا وجود و یکتا بودن خدا را باور دارند.اصل قضیه این است که خدا را در زندگی در رده و اولویت اولیه قرار داد و تسلیم فرمان او شد. افرادی که به غیر خدا اولویت می دهند، خود را به بندگی آن چیز در می آورند. اما کسانی که به یکتا بودن او ایمان آورده اند چون فقط بندگی او را می کنند، به اوج آزادی می رسند.
سلام علیکم
به نظر من چون شرک اصل فطرت انسان که خداشناسی و توحید است را آلوده میکند بزرگترین گناه و دوری از خدا است چون چیزی که از اصل اشتباه و کج باشد تا ابد هم به راه درست نمیرسد
[…] تفسیر سوره اخلاص […]