طلاق در قرآن به عنوان ابزاری معرفی شدهاست که مرد بوسیله آن میتواند به ازدواج خود و همسرش بنا به دلیل معینی خاتمه دهد. قرآن ازدواج را امری طولانی مدت و بدون محدودیت زمانی توصیف میکند. به گفته قرآن پیوند بین زن و شوهر میبایست از سر محبت و همدلی (مَودّه و رَحمه، روم: ۲۱؛ بقره: ۲۲۸) باشد و تصمیمات مهم زندگی زوجین باید با مشورت دو طرف صورت گیرد (بقره: ۲۳۳).
با این حال زندگی همیشه ایدهآل پیش نمیرود و رابطه میان زوجین به بنبست میخورد. در چنین شرایطی قرآن پیشنهاد و حتی توصیه مینماید که زن و شوهر به رابطه زناشویی میان خود خاتمه دهند (بقره: ۲۳۱) تا هر دوی آنها فرصت مجددی برای برقراری رابطه جدیدی داشته باشند. البته پیشنهاد قرآن به طلاق به این معنی نیست که هر اختلافی که میان زوجین روی میدهد را میبایست بوسیله طلاق برطرف کرد.
قرآن به مرد توصیه میکند که با همسر خود با عدالت برخورد کند، حتی اگر به او علاقه ای نداشته باشد (نساء: ۱۹، ۱۲۹)؛ زمانی که زن با مرد آن قدر مخالفت میکند که مرد ناچار میشود وی را تنبیه نماید، میبایست زن را بخشید (نساء: ۳۴) و به جای فکر کردن به طلاق، باید بکوشد با زوجه به توافق و تفاهم برسد (نساء: ۱۲۹).
اما در شرایطی که زن و شوهر به تنهایی نتوانند اختلافات جدی میان خود را حل نمایند قرآن از امت میخواهد که پادرمیانی کرده و با انتخاب دو داور از طرف خویشوندان هر یک از زوجین تلاش کنند بین آنها دوستی و مودت برقرار نمایند (نساء: ۳۵).
البته راه حلهای دیگری نیز برای جلوگیری از طلاق شتابزده پیشنهاد شدهاست. راه اول: در قرآن کریم به ۲ دورهٔ انتظار ۳ ماهه پیش از نهایی شدن طلاق دستور داده شدهاست. این دو دوره که با جدایی جسمانی بین زن و شوهر همراه است به مرد فرصت خواهد داد تا در تصمیم خود دربارهٔ طلاق بازنگری نماید.
راه دوم: قرآن به مردی که عصبانی است و قسم میخورد که با همسرش رابطه جنسی برقرار نکند، ۴ ماه فرصت میدهد تا قسم خود را بشکند، در غیر این صورت، قسم مرد سبب میگردد زوجه خود به خود مطلقه شود. (بقره: ۲۲۶)
انواع طلاق در قرآن
طلاق در قرآن ۴ نوع است که دو نوع آن مستقیم میباشد، یکی «طلاق» و دیگری «طلاق با افتداء» همچنین دو عمل نیز وجود دارد که انجام آنها منجر به طلاق میشود. این دو عمل «ایلاء» (یا ظِهار) و «لِعان» هستند.
طلاق اعلام شده از سوی زوج به زوجه: این اعلام زمانی نهایی میگردد که زوجه سه دورهٔ (یا سه ماه) پاکی بگذارند و زوج در این سه ماه از طلاق دادن او منصرف نگردد. زوج تنها ۲ بار میتواند طلاق اعلام کند و آن را نقض نماید. زوجه نمیتواند در این وضعیت زوج را ترک نماید. علت اصلی این نابرابری مهریهای میباشد که احتمالاً زوج در زمان ازدواج به زوجه داده و سرمایه وی شدهاست.
زوج با طلاق نه تنها زوجه خود بلکه سرمایهای را نیز که در زمان ازدواج به وی داده، از دست میدهد. اگر به زوجه نیز قدرت اعلام طلاق داده میشد، وی نیز هم بر سرمایهٔ زوج و هم خود او تسلط مییافت. زوج میتواند با دادن حق طلاق به زوجه از این امتیاز خود منصرف شود (در آیه ۲۸ سوره مبارکه احزاب از حضرت محمد درخواست میگردد که چنین نماید)، ولی تنها زوج میتواند اعلام نماید که زوجه مطلقه است. همچنین طلاق قطعی میبایست در ملأ عام و در محضر دو شاهد اعلام گردد (طلاق: ۲).
طلاق با افتداء: ارتباط طلاق و مهریه نشان دهنده این است که چطور یک زوجه که تحت ظلم واقع شدهاست، تحت شرایط خاصی حق دارد از شوهری که نمیخواهد از وی جدا شود، طلاق بگیرد. در واقع مهریه به زوجه قدرت چانهزنی برای طلاق گرفتن از زوج را میدهد. قرآن کریم چنین امکانی را با عنوان «اِفتَدَت» (فدیه یا نجات دادن خود) مطرح مینماید (بقره: ۲۲۹).
ایلاء: قرآن کریم در آیات ۲۲۶ و ۲۲۷ سوره بقره و آیات ۲ و ۴ سوره مجادله به موردی اشاره مینماید که «مردی قسم میخورد همسرش را واگذارد» و این قسم بدین معنا میباشد که با زوجه دیگر رابطه جنسی برقرار نخواهد کرد. براساس قرآن این قسم تأثیرگذار میباشد و اگر طی ۴ ماه بعد از آن نشکند و زوج با زوجه مجدداً رابطه جنسی برقرار نکند، این قسم به طلاق منجر میگردد.
لِعان: زمانی که زوج زوجه خود را به زنا متهم مینماید و نمیتواند ادعای خود را بوسیله شهادت ۴ شاهد ثابت کند میبایست ۴ بار بر صحت اتهام خود قسم بخورد و بعد نفرین خدا را بر خود روا بداند اگر از دروغگویان باشد. در این وضعیت زوجه از مجازات رهایی مییابد، به این شرط که وی نیز به همان شکل قسم بخورد که همسر او از دروغگویان است (نور: ۶–۹). با توجه به اینکه ازدواج بین مسلمانها و زناکاران حرام میباشد، رابطه بین زن و شوهر با مطرح شدن چنین اتهامی تخریب شده و به نظر میرسد تنها نتیجهٔ آن طلاق باشد.
پیامدهای حقوقی طلاق
بر اساس آنچه دربارهٔ طلاق در قرآن آمدهاست، برای طلاق دو نوع پیامد قابل تشخیص میباشد، نخست پیامدهای ناشی از اعلام طلاق و دوم پیامدهای ناشی از طلاق نهایی شده.
اگر زوج به زوجه در مدت حیض پس از رابطه جنسی اعلام طلاق نماید، زوجه میبایست ۳ دوره حیض عِدّه نگه دارد. زوجه ای که حائض نیست یا حیض نمیگردد، میبایست یک دورهٔ سهماهه (قمری) عدّه نگه دارد. در این زمان زوجه حق ندارد با شخص دیگری ازدواج نماید. اگر زوجه در این مدت متوجه شود که باردار است، میبایست به زوجه اطلاع دهد. مدت انتظار (عدّه) زوجه باردار، تا هنگام تولد نوزاد میباشد (بقره: ۲۲۸؛ احزاب: ۴۹؛ طلاق: ۱، ۴). این زن در ماههای انتظار میتواند در منزلی که پیش از این زندگی میکرده، بماند و زوج میبایست هزینههای وی را تأمین نماید. (بقره: ۲۴۱؛ طلاق: ۱، ۶).
بعد از آنکه طلاق نهایی گردید زوج قادر نیست با همان زن مطلقه ازدواج نماید مگر در شرایطی که آن زن با یک مرد دیگر ازدواج نماید (بقره: ۲۳۰). همچنین شوهر سابق دیگر هیچگونه تکلیفی نسبت به همسر سابقش ندارد، مگر در شرایطی که آن زن کودک خردسالی داشته باشد.
در مدت شیرخوارگی که زوجه میتواند به عنوان مادر تا ۲ سال به بچه شیر دهد، شوهر سابق یا خویشاوندان او میبایست خوراک و پوشاک مادر و کودک و اجرت شیردهی زوجه را پرداخت نماید. (بقره: ۲۳۳؛ طلاق: ۶). دربارهٔ ازدواجهایی که در آن عمل جنسی میان زوجین انجام نشدهاست، انجام طلاق، مرد را موظف مینماید تا اگر مهریه تعیین نشده باشد به زوجه غرامت دهد و اگر مهریه تعیین شده باشد نصف ان را پرداخت کند. (بقره: ۲۳۶–۲۳۷)
گرفته شده از وبسایت اطلس