خداوند غیبت را به این دلیل حرام نموده است که در ارتباطات اجتماعی ضعف ایجاد می کند و روابط میان مردم را نابود می گرداند و اطمینان و اعتماد را در میان شان تضعیف می نماید و به ناموس و کرامت افراد لطمه می زند. سلف صالح به خطرات غیبت آگاھی داشتند به ھمین خاطر بر نفس خود مواظبت می کردند ، کلمات خود را می شماردند [کنایه از کم گویی] و به یکدیگر ھشدار می دادند.
خدای متعال در قران کریم در چند مورد شديداً از غيبت نكوهش نموده و از آن نهى كرده است.
“وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ.” (-همزه- ١) وای بر هر عیب جوی بدگوی!
وهمچنین در آیه دیگر می فرماید:
“وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أ يُحِبُّ احَدُكُمْ أنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُموهُ …” (حجرات- ١٢)
“… هيچ يك از شما از ديگرى غيبت نكند. آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت مردار برادر خود را بخورد؟ [به يقين] همه شما از اين كار كراهت داريد…” پس بدانيم كه غيبت كردن مانند خوردن گوشت مرده برادر دينى است، از آن سخت بپرهيزيم.
شخصی در حضور رسول خدا (ص) گفت: مالک بن دخشن کجاست؟ دیگری گفت: او منافق است و خدا و رسول را دوست نمی دارد. پیامبر (ص) فرمود: این چنین نگو آیا ندیده ای که « لا إله إلا اللّه » می گوید و با گفتن آن قصد رضای خدا را دارد؟ آن مرد گفت: خدا و رسول داناترند. اما ما می بینیم که به منافقان رو کرده و خیرخواه آنان است. پیامبر فرمود: خداوند آتش را بر ھر کسی که گوینده ی « لا إله إلا اللّه » باشد و قصد رضای خدا کند، حرام نموده است.
علی بن حسین رضی الله عنه از مردی شنید که شخصی را غیبت می کند، به او گفت از غیبت بپرھیز زیرا غیبت، خورشت سگ ھای مردم است.
مردی به حسن گفت: شنیده ام که مرا غیبت نموده ای. حسن گفت: مقام تو نزد من آن قدر والا نیست که نیکی ھایم را به تو بسپارم یعنی کسی که غیبت شخصی را می کند از نیکی ھایش کاسته شده و به طرف مقابل تعلق می گیرد
در این باره داستان ظریفی روایت شده است: روزی حسن بصری به مردی که غیبتش را کرده بود یک طبق خرما ھدیه داد و به او گفت: مطلع شدم که تو بخشی از
حسناتت را به من بخشیده ای، خواستم با این ھدیه جبران کرده باشم. مرا ببخش اگر کم است و به اندازه ی ھدایای تو ارزش ندارد! . می توان صدور چنین حرکتی را از انسانی حکیم مانند حسن بصری انتظار داشت.
انگیزه های غیبت کردن
برخی از علماء به بیان انگیزه ھای احتمالی غیبت پرداخته اند تا فرد مسلمان با آگاھی از آنھا در ابتدا آن انگیزه ھا را از میان بردارد تا اصل غیبت ھم ریشه کن شود.
یکی از انگیزه ھای غیبت، کینه و خشم افرادی است که تربیت دینی چندانی ندارند، یا قرار گرفتن در جمع دوستانی است که به این عمل زشت می پردازند و او ھم با آنان ھمساز می شود تا خود را ھم رنگ آنان نشان دھد. یکی دیگر از این عوامل تخریب شخصیت کسی است که ممکن است بر علیه او شھادتی دھد یا چیزی بگوید که برای او ناخوشایند است. عیب جویی از دیگران به نیت برتر نشان دادن خود، حسادت، شوخی و وقت گذرانی، تکبر و تحقیر شخصیت دیگران ھم می تواند از عوامل غیبت باشد. گاھی نیز ممکن است غیبت در راه خدا باشد . به این شیوه که بر شخص خطا کاری خشم گیرد و به جای این که او را نصیحت کند و به معروف امر نماید یا از منکر نھی کند به بدگویی از او می پردازد!.
غيبت كردن – خوردن گوشت مرده برادر دينى
یکی از مھم ترین راه ھای درمان غیبت یادآوری مجازات سخن آن در قیامت، خشم خدا از آن، تباه شدن نیکی ھا در اثر آن، افزایش بدی ھا و ورود به آتش در نتیجه ی آن است. علاوه بر این باید به خود بنگرد، عیوب خود را پیش چشم آورد و تصور کند که اگر دیگران آن عیب ھا را نزد یکدیگر بازگو کنند چه اندازه ناراحت خواھد شد. باید به این نکته ھم توجه داشته باشد که عیب جویی از دیگران به خاطر نقص ظاھری و خلقتی آن ھا مانند زشتی چھره ، معلول بودن، چپ چشمی یا کوری در واقع ایراد گرفتن از خلقت خداست و پیامبر ص امر فرموده است که ھنگام مشاھده ی شخصی که به این موارد مبتلا است، خدا را به خاطر عافیتی که به ما داده است شکرگذاری کنیم.
پس درمان نفس و پاک کردن آن از آفات غضب و حسد و تکبر و خودپسندی ضامن رھایی از بسیاری از انگیزه ھای غیبت است.