يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ
اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد آنچنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد، چه اينكه او و همكارانش شما را ميبينند و شما آنها را نميبينيد (اما بدانيد) ما شياطين را اولياي كساني قرار داديم كه ايمان نميآورند. سوره اعراف آیه 27.
کلمه شیطان در قرآن کریم به صورت مفرد در هفتاد مورد و به صورت جمع در هجده مورد آمده است. درباره ریشه کلمه شیطان برخی معتقدند «شطن » می باشد به معنای دوری و بعد و لذا شیطان را شیطان گفته اند به خاطر دوری و بعد او از حق و تمرد او از فرمان خدا.
و برخی دیگر معتقدند: ریشه کلمه شیطان «شیط » است که در اصل اشاره دارد به از بین رفتن یک شی ء چه از طریق سوختن و چه غیر آن و به قول دیگر، شیط یعنی سوختن از روی غضب و شیطان را شیطان گویند چرا که از آتش خلق شده است. همچنان که در سوره ص آیه 76 آمده است: «… خلقتنی من نار…» مرا از آتش آفریدی. و نیز در سوره کهف داریم «فسجدوا الا ابلیس کان من الجن » پس همه (ملائکه) سجده کردند به جز ابلیس که از جن بود، با توجه به آیه 15 سوره الرحمن که خلقت اجنه را از زبانه ها و شعله های آتش می داند و می فرماید: «و خلق الجان من مارج من نار» و جنیان را از زبانه ها و شعله های آتش خلق کرد، معلوم می شود شیطان از آتش آفریده شده است.
بنابراین باید گفت ابلیس اسم خاص است، برای آن متمرد رانده شده از درگاه الهی و شیطان اسم عام است برای هر موجود موذی و شریر.
بر اساس آیات قرآن، شیاطین به دو دسته انسی و جنی تقسیم می شوند: خداوند در قرآن کریم سوره انعام آیه 112 می فرماید: «و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن » و این چنین برای هر پیامبری، دشمنی از جنس شیطان های انسی و جنی قرار دادیم، که از تقدم انس بر جن معلوم است خطر و شرارت شیاطین انسی از شیاطین جن بیش تر بوده و خداوند از این طریق قصد توجه دادن آدمی به این موضوع دارد و هم چنین آیات قرآن، ذریه و قبیله و لشکریانی را برای شیطان معرفی می فرماید که هر کدام از این ها، کمک و مددکار او در اغواء و گمراه کردن بنی آدمند، هم چنین در سوره کهف آیه 50 می فرماید: «افتتخذونه و ذریته اولیاء» ، آیا او و ذریه اش را اولیاء خود می گیرید. و با این بیان، قصد سرزنش و توبیخ دارد و در سوره اعراف آیه28 می فرماید: «انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم » شیطان و قبیله اش شما را از جایی که شما آن ها را نمی بینید، زیرنظر دارند .
نتیجه ای که از این بحث بدست می آید این است که: شیطان یك مفهوم كلی است به معنی موجود متمرد و طغیانگر كه شامل ابلیس و دیگر شیاطین از جن و انس و حتی حیوانات نیز می گردد.
و ابلیس، (همان شیطان رجیم) اسم شیطان خاصی است كه بواسطه ی نافرمانی از درگاه خداوند متعال رانده شد.
دلایل بی توجهی به شیطان و گرفتار شدن در دام شیطان را می توان به چند عامل نسبت داد.
1- شیطان آنچنان مخفی و پنهان در انسان نفوذ میكند كه انسان فكر میكند این خود اوست كه چنین تصمیمی را گرفته است و دشمنی را احساس نمیكند.
2- راه شیطان راه آسان و همواری است. حضرت علی رضی الله تعالی عنه میفرماید: «بدانید كه شیطان راه خود را آسان و هموار میسازد تا به راحتی و آسانی به دنبال او بروید و از او پیروی كنید.»
3- فوری نبودن نتایج پیروی از آن دشمن خطرناك. یعنی اغلب نتایج بنیان كن پیروی از نفس اماره و شیطان، چنان فوری نیست كه انسان با چشیدن طعم تلخ آن در برابرش مقاومت ورزد.
4- لذت گرایی افراطی كه قوای مقاومت را از انسان میگیرد.
5- تنوع و انعطاف پذیری شگفت انگیزی كه در شیطان نیز یكی از عوامل تاثیرپذیر انسان از برنامههای شیطان است
بارک الله و مرحبا به شما …به این دقت و خوب توضیح فرمودید
پاکدامنی،ادب،احترام،حرف زدن آرام،دعا،آرامش،از خصوصیات مؤمنین و صالحین است
آنهایی که از شیطان و اعمال شیطان بیزارند و اعوذبالله من همزات شیاطین دائما متذکر میشوند همانهایند که از اصحاب یمین و رستگاران هستند