دين وفطرت
معنی ایمان به غیب در قرآن

معنی ایمان به غیب در قرآن

معنی ایمان به غیب در قرآن

یکی دیگر از اشتباهات شایع در فهم قرآن کریم معنی غیب و ایمان به غیب است. در ترجمه های قرآن کریم "یؤمنون بالغیب" درست تبیین نشده، لذا با منطق ناسازگار است. در ترجمه های این آیه چنین آمده است:

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ [1]

آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند

در حالی که اگر این طور قبول کنیم با مفهوم ایمان آوردن ناسازگار است. چرا که خداوند از ما شهادت را می طلبد، نه ایمان به آنرا که هرگز برای ما معلوم نشده (غیب و پنهان ) است. ما شهادت می دهیم اشهد ان لا اله الی الله . شهادت به چیری که معلوم است، داده می شود. وفتی خداوند در باره آخرت بحث می کند، می گوید "و باالآخرة هم یوقنون" آنان به آخرت یقین دارند

حالا سؤال پیش می آید، آیا مگر ما آخرت را دیدیم، چه طور آن را غیب ندانیم؟ در پاسخ می گوییم که شباهت به  آخرت را در این دنیا کرارا می بینیم. آمدن فصل بهار از نو زنده شدن طبیعت نشانگر آن است که بعید نیست  انسان هم مثل بذرهای پاشیده رو زمین یک روز تبدیل به یک وجود تازه می شود. صاحبان عقل با دیدن این حوادث در طبیعت عبرت می گیرند و دیگر به آمدن یک روز رستاخیز از روی یقین ایمان دارند، نه این که کور کورانه "غایبانه " مؤمن به آخرت می شوند.

ایمان به وجود خداوند و توحید هم از این قبیل است. در فطرت ایمان به خداوند نخفته شده است، اما توحید را از یک پارچگی عالم می فهمیم و باز هم این را نمی توانیم غیب تلقی کنیم.

به نظر ما منظور آیه  از ایمان به غیب نیست، بلکه ایمان در غیب است که منطور از آن قلب است. یعنی ایمان در قلوب دارند که قلب از همه در غیب، یعنی پنهان است.

در مفردات راغب اصهانی چنین آمده است:

غیب مصدر : غابت الشمس وغیرها ( خورشید وجز آن غروب کرد ) است ، وقتی که از چشم پنهان شود ، ودر هرچه که ازحواس وعلم انسان پنهان وپوشیده باشد به معنی غائب به کار برده می شود. به چیز ، غیب وغائب گفته می شود ، در نسبت آن به انسان نه پروردگار چون که او هیچ چیز از وی پنهان نیست . وسخنش : دانای غیب وآشکار یعنی آن چه که از دید وعلم شما پنهان است وآنچه که بر شما آشکار است

اما ترجمه آیه که به نظر ما صحیح است:

الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ

آنان كه در غيب (قلب) ايمان مى‏آورند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏كنند

اما دلیل ما بر این ترجمه:

1.    ال که در الغیب آمده، در عوض مضاف الیه در نتیجه "یؤمنون بغیبهم" می شود، یعنی با غیبشان (با عضو مخفی خود که قلب آنان است) ایمان می آورند.

2.    کسانی که با قلبشان ایمان نمی آورند کافر می شوند، و کسانی که با قلب ایمان نیاوردند بلکه تظاهر به آن دارند منافق می شوند. در باره منافقین که با مسلمانان در اختلاط بودند، و ظاهرا مؤمن به نظر می آمدند،  خداوند می فرماید:

وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ

برخى از باديه‏نشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده‏اى] بر نفاق خو گرفته‏اند تو آنان را نمى‏شناسى ما آنان را مى‏شناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مى‏كنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى‏شوند

3.    در آیه دیگر هم واژه غیب به معنی قلب آمده است:

يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ[2]

[ياد كن] روزى را كه خدا پيامبران را گرد مى‏آورد پس مى‏فرمايد چه پاسخى به شما داده شد مى‏گويند ما را هيچ دانشى نيست تويى كه داناى رازهاى نهانى در قلب ها

4.    خداوند خرتمندان را مدح می کند چون آنها صاحب ایمان واقعی هستند. اگر ایمان به آنچه که پنهان باشد منظور بوده، نیازی به تفکر و تعقل نبود، باید چشم بسته بدون چون چرا ایمان آورد.

خلاصه، در فهم ایمان و مفهوم غیب باید یک تجدید نظر شود تا دچار تناقض با روح قرآن پیش نیاید.

 


[1]  بقره 3؛

[2]  مائده 109؛

ما را در فضای مجازی دنبال کنید