منافق کسی است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است [آل عمران:167]. طبرسی در وجه تسمیه در جائی میگوید: منافق به سوی مؤمن با ایمان خارج میشود و به سوی کافر با کفر. و در جای دیگر میگوید: علت این تسمیه آن است که منافق از ایمان به طرف کفر خارج شده است.
ناگفته نماند: نَفَق (بر وزن فرس) نقبی است در زیر زمین که درب دیگری برای خروج دارد و در آیه [انعام:35]. مراد همان نقب است یعنی اگر بتوانی نقبی در زمین یا نردبانی بر آسمان بجوئی. و نیز ناگفته نماند: یربوع خزنده ایست شبیه به موش (شاید موش صحرائی یا راسو بوده باشد) این خزنده دو لانه میسازد یکی به نام نافقاء که آن را مخفی میدارد دیگری به نام قاصعاء که آشکار است چون دشمن در قاصعاء به آن حمله کند وارد نافقاء شده و از آن خارج میشود این مطلب در صحاح و قاموس و اقرب الموارد نقل شده، طبرسی در علت تسمیه نافقاء فرموده که: یربوع از آن خارج میشود.
به نظر راغب در مفردات و فیومی در مصباح تمسیه منافق از «نَفَق» به معنی نقب است که از راهی به دین وارد و از راه دیگری خارج میشود.
به هر حال منافق را از آن منافق گوئیم که از ایمان خارج شده چنانکه از طبرسی نقل شد و یا از دری وارد و از در دیگری خارج شده چنانکه از راغب نقل گردید و شاید از [توبه:67]. علت تسمیه را فهمید که فسق به معنی خروج است.
فعل نفاق از باب مفاعله آید مثل: [حشر:11].
منافق از کافر خطرناکتر و عذاب او در آخرت از کافر سختتر است زیرا به حکم دزد خانگی است و پلی است که کفار به وسیله آن به خرابکاری در اسلام راه مییابند قرآن مجید میفرماید: [نساء:145]. منافقان در پائینترین درجه آتش هستند و نیز فرموده: [توبه:68].
در صدر اول اسلام منافقان در کارهای رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» بسیار کارشکنی کردند حالاتشان اغلب در سوره توبه که در سال نهم هجرت نازل شده و در سوره منافقون و جاهای دیگر مذکور است و نیز زنان منافق نیز کم نبودهاند که قرآن پنج بار «منافقات» را در ردیف «منافقین» آورده است.