نامهاى قرآن و ترادف در قرآن کریم
پرسش: با عرض سلام. مقاله شما را در باره این که در قرآن کریم هیچ مترادفی وجود ندارد را خواندم. مقاله بسیار مفیدی بود متشکرم. اما یک شبهه برای من پیش آمده است: اگر هیج مترادفی در قرآن نباشد، چرا در قرآن نامهای مختلف برای قرآن ذکر شده است؟ آیا خود این در تضاد با ادعای شما نیست؟ پیشاپیش متشکر هستم.
پاسخ: و علیکم السلام و سپاس از توجه شما. اما اول باید این را تأکید کنیم که اتفاقا وجود اسمای مختلف قرآن اشاره به صفات مختلف قرآن دارد، و تأیید بر عدم ترادف در قرآن می کند. خود قرآن نام هاى گوناگونى در اطلاق شده است كه هركدام بيانگر بعد خاصى از قرآن وداراى بار ويژه اى است. با بررسی این نامها مسأله را روشن کنیم
1 ـ قـرآن
معروفترين نام مجموعه وحى محمدى همان قرآن است. كلمه قرآن بيشتر به صورت تنها ذكر شده وگاهى هم با صفت هائى چون حكيم، مبين، مجيد، كريم، عظيم، ذى الذكر، عربى ودر مواردى به صورت هذاالقرآن آمده است.
ودانشمندان اسلامى واژه قرآن را يك واژه اصيل عربى مى دانند ولى در ريشه اشتقاق آن اختلاف دارند، به نظر ما ابن اثیر درست گفته: معنى اصلى واژه «قرآن» جمع كردن است. قرآن را قرآن گفتند به اين جهت كه آن، قصه ها وامرونهى ووعده ووعيد را جمع كرده ونيز آيات وسوره ها را به يكديگر پيوسته است وقرآن مصدر است مانند غفران وكفران…
2 ـ فرقـان:
يكى ديگر از نام هاى قرآن «فرقان» است كه در چندين آيه از قرآن كريم اين اسم آمده است و فرقان اسم خاص قرآن نيست وبه كتب آسمانى ديگر نيز اطلاق مى شود: ولقد آتينا موسى وهارون الفرقان
همانا به موسى وهارون فرقان را داديم.
3 ـ صحف ـ مصحف:
يكى ديگر از نام های قرآن «صحف» است كه بیشتر به صورت مصحف رواج يافت. در قرآن كريم به همه كتاب هاى آسمانى «صحف» اطلاق شده مانند صحف ابراهيم وموسى، اين واژه در هشت مورد در قرآن استعمال شده كه از جمله آنها اين آيه است:
رسول من الله يتلوا صحفاً مطهره
پيامبرى از خدا كه صحف پاك را تلاوت مى كند
4 ـ ذكـر:
اين نام نيز در قرآن به قرآن اطلاق شده است. ذكر بودن قرآن به معناى يادآورى وتذكر احكام ومعارف الهى به مردم است
از جمله مواردى كه از قرآن به عنوان ذكر ياد شده است آيات زير مى باشد:
انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون
ما ذكررا نازل كرديم وما نيز نگهبان آن هستيم.
وهذا ذكر مبارك انزلناه
واين ذكر مباركى است كه نازل كرديم.
در قرآن كريم حدود بيست بار واژه ذكر به معنى قرآن آمده است.
5 ـ كتـاب:
در قرآن كريم پس از واژه قرآن بيشتر از هر واژه اى كلمه كتاب در مورد قرآن به كار رفته است.
وعلت اينكه به نوشتار كتاب گفته مى شود اين است كه حروف وكلمات با يكديگر ضميمه مى شوند. مى دانيم كه كتاب به معناى مكتوب است. اطلاق كتاب بر قرآن نيز از آن نظر است كه قرآن كلمات وحروف را در سطرها جمع كرده ويا سوره ها وآيه ها را جمع كرده است.در قرآن كريم به همه كتاب هاى آسمانى كه بر پيامبران نازل شده كلمه كتاب اطلاق گرديده است ولى بيشتر در مورد قرآن به كار رفته:
الحمدلله الذى انزل على عبده الكتاب ولم يجعل له عوجا
سپاس خداوندى راكه بربنده خود كتاب را نازل كرد ودرآن كجى قرارنداد
ونزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شىء وهدى ورحمه
وبرتونازل كرديم كتاب راكه بيان كننده همه چيز ومايه هدايت ورحمت است
خلاصه بحث: نامهای قرآن کریم که در خود قرآن آمده مختص به خود قرآن نیست، بلکه مشترک بین کتاب های آسمانی می باشد. اما اسم خاص که به آخرین کتاب آسمانی تعلق دارد، قرآن می باشد. وجود نام هاى گوناگونى اطلاق شده بر قرآن هركدام بيانگر بعد خاصى از آن وداراى بار ويژه اى دارد و منافاتی با ادعای عدم کلمات مترادف در قرآن کریم ندارد.
سلام علیک
مطلبی که شما بیان کردید خیلی جالب است شما گفتید زوج یعنی انسجام با شوهر که همان همسر می شود و امراه هم یعنی عدم انسجام است ولی سوالی واسم پیش اومده چرا در آیه 187 سوره بقره به جای زوج، نساء اومده و مترجم ها هم آن را به همسر ترجمه کردند ؟ ممنون میشوم پاسخ دهید.
و علیکم السلام. در آیه 187 سوره بقره الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ آمده است که معنی آن صرفا جماع نیست. به این خاطر این واژه آمده است
درود بر کارشناس علوم قرآن و مسائل مطالعات زنان؛
مطلبی که در اینجا به عنوان پاسخ به شبهه ای به مقاله با عنوان “در قرآن کریم کلمات مترادف وجود ندارد” نوشته اید، قابل جمع می باشد.
موفقیت را برایتان آرزومندم