سلام علیکم جناب عبد العزیز باییندر.
خیلی وقت است که خواننده نوشته های شما هستم و می خواهم مشکلم را به شما عرض کنم. من 29 سال دارم و در حیات سختیها کشیدم. الان قدرت تحمل به این سختها را گم کردم و نمی توانم صبر کنم. قبلا به زیارتگاهها رفته و از آنجا طلب امداد کرده و از خدا کمک خواسته بودم ولی متاسفانه هیچ تغییرات در زندگیم ندارد. لطفا مرا نصیحت کنید"
علیکم السلام
این حیاتی که زندگی می کنیم از طرف خدای تعالی برای ما هدییه است. در طول عمرمان ممکن است که روزهای خوش و زیبا، و ممکن است که روزهای سخت بگذریم. چون این حیات پر از امتحانات است. بزرگان هم مثل ما در این حیات زندگی خودشان را به پایان رسانده اند. آنان هم در مقابل سختیها صبر و استقامت کرده ولی از خدای تعالی ناامید نشدند.
فشار بر روی برخی تا حدی زیاد می شود که گاه ممکن است از ادامه زندگی ناامید گشته و آرزوی مرگ کنیم. اما اگر نیک بیاندیشیم خواهیم دید که این ناامیدی ریشه در بی اعتمادی به خدای متعال دارد. خدایی که در قرآن با دو بار تأکید گفته است: "إن مع العسر یسرا"؛ "بی شک همراه هر سختی آسانی است" و فرمان داده است: "لا تقنطوا من رحمة الله"؛ "از رحمت خداوند ناامید نشوید
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
وقتی بنده های من در باره ی من می پرسند من به آنها نزدیکم به کسی که من را دعا میکند هنگام دعا کردن جواب میدهم و باید از من طلب جواب کنند و وبه من ایمان آورند تا ارشاد شوند (بقره 186)
و ما فراموش میکنیم که خدا میگوید
….وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ [قـ : 16]
….ما از رگ گردن به او نزدیکتر هستیم
اگر ما باور کنیم که خدا همه جا هست و زنده و پاینده است و صدای ما را می شنود و حاجات ما را تنها اوست که بر آورده میسازد آنوقت رنج سفر را بر خود هموار نمیکردیم تا به فلان زیارتگاهی که خود ساخته ایم برویم واز امامزاده ای که مرده است و نه سودی و نه زیانی برای ما دارد حتی برای خود نمیتواند کاری کند تا حاجتمان را از او بخواهیم ما به انجا نمی رویم که از خدا حاجت بخواهیم ما میرویم که از کسی که با خدا شریکش کرده ایم حاجت بخواهیم ما میرویم تا ثابت کنیم که باورنداریم به إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ [الفاتحة : 5]
فقط تو را میپرستم و از تو یاری میجویم
و در برابر خدایانمان ارزشی بر این شعار توحیدی که هر روز ده مرتبه در در نمازها یمان آن راتکرار میکنیم قائل نیستیم و به آن عمل نمیکنیم و خدایان خود را تنها نمیگذاریم و حاجاتمان را نه از خدای واحد که از خدایان خود ساخته میخواهیم و این موجب گناهیست که خدا نام آن را شرک گذاشته و میگویدآن ظلمی عظیم است
…. إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ [لقمان : 13]
…. قطعآ شرک به خدا ظلمی بزرگ است
إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِيماً [النساء : 48]
قطعآ خدا شرک را نمی آمرزد و غیر از آن را برای هر کس بخواهد می آمرزد
به چنین خدایی باید اعتماد داشت. باید از او خواست. باید مطمئن بود که جز نیکی برایمان نخواهد و جز خیر برایمان طلب نکند