تفسیر دو آیۀ پایانی سورۀ بقره
روایاتی وجود دارد که این آیات در شب معراج بر پیامبر نازل شده است. در برخی احادیث گفته شده که شب قبل از خواب خواندن این آیات نیکوست.
در برخی از احادیث هم روایت شده که، خواندن این دو آیه شب قبل از خواب برای فرد کافیست.
اما خواندن این آیات از حفظ، بدون توجه و درک مضمون آن کاری بیهوده است. این کار مانند لیس زدن شیشۀ ظرف پر از عسل می باشد.
درون شیشه پر از عسل است، اما به دهان شما چیزی نمی رود.
اصوالا در رمضان اغلب مسلمانان سعی برختم قرآن دارند. البته که حسن نیت در هنگان انجام این کار در نزد خدا گرامی است. اما همانطور که همیشه گفته ایم، خواندن قرآن بدون درک مطالب آن کاری بیهوده است و فیض لازم را از این آیات نخواهید برد.
آیه285 :
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ
این رسول به چیزی که خدا برای او فرستاد ایمان آورد. و باور کرد که اینها فرمایشات پروردگار است و به این موضوع اطمینان حاصل کرد؛
مومنین هم همین طور!
اولین اصل فهم قرآن این است که بدانیم این فرمایشات قرآن، سخن پروردگار است. اگر از اکثریت مسلمانان این سوال پرسیده شود که آیا قرآن کلام خداست؟ اغلب آنها جواب می دهند که البته که این طور است. ولی اگر دلیل آن را بپرسی نمی دانند.
حضرت محمد(ص) آخرین نبی از جانب خداوند برای انسانها فرستاده شده است و رسول الله بود. ابتدا باید خود رسول به این باور برسد که این سخنان – کلام خداست، و بعد انسانهای دیگر هم باور کنند.
خداوند می فرماید: "انه لقول الرسول الکریم" همانا این سخنان فرستاده خداوند است.
و در آیه دیگر آمده است که:
وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ *
او رسول الهي (جبرئيل) را در افق روشن مشاهده كرد.
در این آیات به جبرئیل اشاره دارد که وحی و پیام الهی را می آورد. چونکه پیامبر(ص) در عرش نیست، پس در نتیجه کسی که قابل اعتماد و در عرش است کسی جز جبرئیل نمی باشد. این کتاب برای اهل مکه یعنی پیامبر (ص) فرستاده شد. لفظ مجنون که در این آیات به کار برده شده، به معنای دیوانه نیست. بلکه در آن زمان ساحران و کاهنانی که با جنها ارتباط داشتند، کارهای غیر طبیعی انجام می دادند. چونکه این سخنان پیامبر سخنان دیوانه نیست، بلکه پیامبر(ص) این سخنان را از فرستاده ای امین از جانب پروردگار است دید و جایگاه این افق آشکار غار حرا است. حتی جایگاه آن نیز واضح بیان است.
اگر روش استفده از قرآن را درست یاد بگیریم، قرآن در عین حال کتاب تاریخ هم است.
و همچنین در آیه می گوید: به چیزهایی که پیامبر(ص) از غیب می گوید هم نمی توانید او را متهم کنید. این سخنان،حرفهای شیطان سنگ سار شده نیست.
در آیات سورۀ مدثر هم به این مشکلاتی که اهل مکه در باور سخنان پیامبر ایجاد کردند اشاره شده است.
در سورۀ جن چنین آمده است:
قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا
بگو: (اگر من بر خلاف فرمانش رفتار كنم) هيچكس مرا در برابر او پناه نميدهد و پناهگاهي جز او نمييابم.
کسی که تمام غیب را می داند پروردگار است. خداوند از غیب خود کسی را مطلع نمیکند. بجز، فرستاده ای که اورا قبول دارد.
غیب، اطلاعات موجود که ما آن را نمی دانیم.
قرآن، کتاب جهانی است که در تمام زمانها و مکانها، انسانها را هدایت می کند. مانند آب، که در تمام جهان، به یک شکل بوده و انسانها برای رفع نیاز حیاتی تشنگی خود از آن استفاده می شودس. ما انسانها هم هنگامی که قرآن را با دقت خوانده و آن را مورد توجه قرار دهیم، به گونه ای تشنگی معنوی ما بر طرف شده و احساس زیبایی خواهیم داشت.
اطلاعاتی که قرآن به ما می دهد، هیچ کتاب دیگر نمی تواند بدهد.
ایمان، به معنی اطمینان کردن هم است. بین دانستن و ایمان داشتن هم فرق وجود دارد.
اگر تمام فرمایشات خداوند یعنی حلالها و حرامهای خداوند را قبول کرده و انجام داد، این نشان دندۀ ایمان به یکتا بودن خداوند است.
کسانی که فتوی می دهند، هم نمی توان گفت که عالمند و هر چه می گویند درست است. چون انسان جایزالخطاست، اما خداوند هیچ گاه اشتباه نمی کند. ابلیس حتی در یک مورد هم امر خداوند را نپذیرفت، نمی توان گفت که ایمان دارد. فرد مومن کسی است که بدون هیچ شرط و شروطی فرمانهای الهی را بپذیرد.
حضرت آدم(ع) وقتی اشتاه انجام داده و از میوۀ ممنوعه خورد، به خداوند گفت من خطا کردم و از فرمان تو سر باز زدم، این نقصان در انجام فرمانهای الهی است، نه ایمان نداشتن به فرمان الهی. در صورتی که ابلیس به این فرمان خدا که به انسان سجده کن را نپذیرفت، و این به معنی ایمان نداشتن است.
ما موظف هستیم تا معنای آیات قرآن را بدانیم. این به آن معنا نیست که معنای آن را بدانیم بهتر است، نه، این به این معناست که بر ما واجب است که قرآن را با درک و فهم مطالب آن بخوانیم و بفهمیم و عمل کنیم.
خداوند در (سوره شوری51) می گوید که با هیچ بشری صحبت نمی کند. تنها از طریق وحی با آنها صحبت می کند. و این وحی یعنی اینکه به دل انسان چیزی می افتد. این هم در مسلمان، و غیر مسلمان و حتی حیوانات هم رخ می دهد. برای مثال خداوند می گوید به زنبور هم وحی کردم.
به گونه ای این به دل افتادن مانند الهام شدن می ماند. اما وقتی چیزی به دل می افتد، نمی توان گفت که حتما از طرف خداوند است. چون ممکن است وسوسۀ شیطان نیز باشد. فقط از طریق چیزی که خدا فرستاده یعنی قرآن می توان این احساس را کنترل کرد.
یا از طریق خواب دیدن این اتفاق می افتد.
و وحی که خداوند به رسولانش می فرستد کاملا متفاوت است.
باید برای شناخت مسائل دینی تمام عقل و درایت خود را استفاده کنیم تا از گمراهی های دینی که ایجاد شده، دور بمانیم و این کار تنها با فهم درست قرآن انجام پذیر است.
تسلیم شدن به رسول در اصل تسلیم شدن در برابر فرمان خداوند است. چون در اصل رسول فرستاده و پیام آور از جانب خداوند است.
اما متاسفانه مقام رسول مورد تحریف قرار گرفته و بسیاری از افرادی که از دین سوء استفاده می کنند، پیامبر را در مقام الهی قرار می دهند که این باعث شرک می شود.
همچنین خدا در این آیات می فرماید که تمام رسولانش را از هم جدا نکرده و همه آنها را قبول داریم. برخی پیامبر را اولین و آخرین و تنها پیامبر می پندارند، و این هم باعث تحریفهای دینی و نادیده گرفتن سخنان الهی می شود.
خداوند می فرماید: به هیچ کس بیش از حد توانش مسئولیتی محول نمی کند.
خداوند در آیات ابتدایی سوره هود نحوۀ فهم قرآن را در اصل به ما می آموزد.
الَر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ
الر – اين كتابي است كه آياتش استحكام يافته سپس تشريح شده، از نزد خداوند حكيم و آگاه (نازل گرديده است).
کلمۀ "الاصر" همچنین در آیۀ 81 سورۀ آل عمران نیز آمده است:
وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ
و (به خاطر بياوريد) هنگامي را كه خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)، پيمان موكد گرفت، كه هر گاه كتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبري به سوي شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق ميكند، به او ايمان بياوريد و او را ياري كنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر آن، پيمان موكد بستيد؟ گفتند: (آري) اقرار داريم! (خداوند به آنها) گفت: پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم.
در لسان العرب الاصر – ریسمانی که بین خود و چیز دیگر پیوند می زند. و یا به معنی عهد سنگین است.
لذا این جا الاصر، به معنی ایمان به نبی که بعد خواهد آمد، است.
در انجیل و تورات، مژدۀ اینکه نبی دیگری خواهد آمد وجود دارد. آنها هنوز در انتظار آمدن این نبی هستند. در صورتی که این نبی امده و او حضرت محمد(ص) است. این پیامبر امر به معروف و نهی از منکر می کند، حلال و حرام رانشان می دهد و از پیامبران دیگر وظیفۀ اصر را می دارد.
اما متاسفانه این کلمه تحریف شده و زرتشتیان منتظر منجی خود (که هر 1000 سال ظهور می کند و 3 تاست)، مسیحان منتظر عیسی، و مسلمانان منتظر مهدی هستند. در صورتی که با تفسیر قرآن با قرآن و با برقراری ارتباط بین آیات می توان فهمید که محمد خاتم انبیاست، و از پیامبران دیگر اصر را برداشته است.س
خداوند در آیۀ 40 سورۀ احزاب نیز می فرماید که پیامبر خاتم انبیاست و پدر هیچ پسری نیست.
پیامبر(ص) به همین دلیل خواندن این دو آیه را قبل از خواب توصیه کرده که به ما یاد آوری شود که بعد از او هیچ نبی دیگری نخواهد آمد. برای درک صحیح این آیات باید معنی قرآن را بدانیم تا سوء استفاده گران دین آن را به ما نادرست نیاموزند.
سلام علیکم
در واقع انسانی که عاقل است این را در ذات خود احساس میکند که تمام دنیا بر اساس حلا و حرام میچرخد چون او میداند که دنیا دو رو دارد یکی ماده ویکی روح معنوی و اصل حرکت دنیا از بعد معنوی و روحانی آن است و حلال و حرام هم قانون همین حرکت روحانی است اما این رو بعد در دنیا بسیار به هم پیچیده اند و بعد مادی ابزار بعد معنوی است
آیا اولی الالباب این افرادند؟
و علیکم السلام
درست است. اولی الباب کسانب هستند که اصل را به فرع ترجیح نمی دهند و اولویت بنده صحیح دارند
سلام علیکم
پس تکلیف استفاده از این آیه اصر در حال حاضر چیست و وا باید چه کسی را کمک کنیم؟
و علیکم السلام
امت اسلام اصر ندارند. ما باید به گسترش دین اسلام کمک کنیم. دین صحیح و عاری از انحرافات