در باره اسراء و معراج پیامبر (ص)
اسراء – از ریشه "سری" در باب افعال به معنای "مسافرت در شب" است. با حرف جر "ب" به معنای مسافرت بردن می شود. اسراء نام یکی از سوره های قرآن است که در آیه 1 آن چنین آمده است:
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ [1]
پاك و منزه است خدائي كه بنده اش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد اقصي كه گرداگردش را پر بركت ساختيم برد، تا آيات خود را به او نشان دهيم او شنوا و بيناست.
معراج از "عرج" گرفته شده و در لغت به معنی بالا رفتن است. جمع آن معارج است. و معارج نام سوره در قرآن و آن هم مثل سوره اسراء در مکه نازل شده است. در زبان عربی به آسان سور معراج می گویند. برای این که در باره معراج تصور درستی داشته باشیم، باید آیات مرتبط را کنار هم بگذاریم وبعد بررسی کنیم.
معراج یک معجزه نبود، بلکه یک عروج به آسمان بوده است:
وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا (59) وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا [الإسراء : 59 ، 60]
هيچ چيز مانع ما نبود كه اين معجزات (درخواستي بهانه جويان) را بفرستيم، جز اينكه پيشينيان (كه همين گونه درخواستها را داشتند و با ايشان هماهنگ بودند) آنها را تكذيب كردند (از جمله) ما به (قوم ثمود ناقه داديم (معجزاتي) كه روشنگر بود، اما آنها بر آن ستم كردند (و ناقه را به هلاكت رساندند). ما معجزات را فقط براي تخويف (و اتمام حجت) ميفرستيم.
معراج:
وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا (90) أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا (91) أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا (92) أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا [الإسراء : 90 – 93]
و گفتند ما هرگز به تو ايمان نميآوريم مگر اينكه چشمهاي از اين سرزمين (خشك و سوزان) براي ما خارج سازي!* يا باغي از نخل و انگور در اختيار تو باشد و نهرها در لابلاي آن به جريان اندازي.* يا قطعات (سنگهاي) آسمان را آنچنان كه ميپنداري – بر سر ما فرود آري: يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياوري!!* يا خانهاي پر نقش و نگار از طلا داشته باشي، يا به آسمان بالا روي، حتي به آسمان رفتنت ايمان نميآوريم مگر آنكه نامهاي بر ما نازل كني كه آنرا بخوانيم!! بگو منزه است پروردگارم (از اين سخنان بيارزش) مگر من جز بشري هستم فرستاده خدا؟!
در باره معراج چند تا سوال مطرح است:
1. شروع آن کجا بود؟ آنچه که در آیه آمده است از مسجد الحرام بوده است. در روایات دو جور نقل شده: یکی می گوید معراج از خانه پیامبر (ص) شروع شده بود و دیگری می گوید از بیت الله الحرم بوده است که صحیح هم همین است.
2. انتهای معراج کجا بود؟ در آیه می گوید مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى پس این مسجد الاقصی کجاست؟ در قرآن کریم مسجد الاقصی فقط یک جا آمده است و به عنوان صفت یعنی دورترین مسجد ذکر شده است. وقتی می گوییم مسجد الاقصی آن مسجدی که در قدس واقع شده در ذهن تبادر می شود. چرا که در احادیث مرتبط گفته شده که گویا معراج پیامبر (ص) از خانه (و یا کعبه) اول به سمت قدس به مسجد الاقصی برده شد و از آنجا به آسمان عروج کرده است. اما این ادعا صحیح نمی باشد. برای روشن شدن مطلب باید به تاریخ مسجد الاقصی نگاه کنیم:
بیت المقدیس یا معبد سلیمان
مسجدی که اولین بار از طرف پسر داود (ع) سلیمان (ع) ساخته شده به نام معبد سلیمان معروف بود. در سال 587 قبل از میلاد مالک بابل نبوکد نزار دوم که دفعه سوم به قدس وارد شد، (561- 604 قبل میلاد) این معبد، سرای شهر و کلا قدس را آتش زد. این حادثه به عنوان اثرات بابل در تاریخ ثبت شده است و در قرآن کریم هم منعکس شد:
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هََذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ [2]
يا همانند كسي كه از كنار يك آبادي (ويران شده) عبور كرد، در حالي كه ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاي اهل آن، در هر سو پراكنده بود، او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده ميكند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند، سپس زنده كرد، و به او گفت: «چه قدر درنگ كردي ؟» گفت: «يك روز، يا بخشي از يك روز». فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردي! نگاه كن به غذا و نوشيدني خود (كه همراه داشتي، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايي كه يك چنين مواد فاسد شدني را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولي به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشي شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براي اطمينان خاطر توست، و هم) براي اينكه تو را نشانهاي براي مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها (ي مركب سواري خود) نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند ميدهيم، و گوشت بر آن ميپوشانيم!» هنگامي كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مي دانم خدا بر هر كاري توانا است».
در منابع تاریخی گفته شده که يك آبادي (ويران شده) عبور كرد، در حالي كه ديوارهاي آن، به روي سقفها فرو ريخته بود- همان معبد سلیمان یا بیت المقدیس است [3]
به تبعید بنی اسرائیل از طرف بختنصر در قرآن چنین اشاره شده است:
وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا* فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا* ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا* ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًاإِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيرًا [4]
ما به بني اسرائيل در كتاب (تورات) اعلام كرديم كه دوبار در زمين فساد خواهيد كرد، و برتري جوئي بزرگي خواهيد نمود* هنگامي كه نخستين وعده فرا رسد مرداني پيكارجو را بر شما ميفرستيم (تا سخت شما را در هم كوبند حتي براي بدست آوردن مجرمان) خانهها را جستجو ميكنند، و اين وعدهاي است قطعي* سپس شما را بر آنها چيره ميكنيم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهيم كرد و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار ميدهيم* گر نيكي كنيد بخودتان نيكي ميكنيد، و اگر بدي كنيد باز هم به خود ميكنيد، و هنگامي كه وعده دوم فرا رسد (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت كه) آثار غم و اندوه در صورت هايتان ظاهر ميشود و داخل مسجد (اقصي) ميشوند، همانگونه كه در دفعه اول وارد شدند، و آنچه را زير سلطه خود ميگيرند درهم ميكوبند!
مسجد الاقصی
مسجد الاقصی، از طرف خلیفه عبد الملک و یا پسر او ولید نزدیک قبة الصحراء انشا شده است. از این همه اطلاعات تاریخی به چنین نتیجه خواهیم رسید که در زمان حیات پیامبر (ص) در مکان معبد سلیمان هیچ مسجدی وجود نداشته است. معبد سلیمان از طرف یهودیان به یک خرابه تبدیل شده بود و آن مساجدی که امروزه آنجا قرار دارند، بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) برپا شده است. با دقت از آیه ذیل را دو باره بخوانیم، تا منظور از مسجد الاقصی را بفهمیم. خداوند می فرماید:
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ [5]
پاك و منزه است خدائي كه بنده اش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد اقصي كه گرداگردش را پر بركت ساختيم برد، تا آيات خود را به او نشان دهيم او شنوا و بيناست.
از آنجا که در آیه گفته شده ، تا آيات خود را به او نشان دهيم او شنوا و بيناست
کجا بودن مسجد الاقصی را می توانیم بفهمیم. اولا باید این را تأکید کنیم که هدف از آن نشان دادن معجزه به مردم نبود. خداوند نمی خواهد معجزه را به مردم نشان دهد، بلکه هدف نشان دادن معجزات به خود پیامبر (ص) بود. با این که فی نفس ذاته معراج یک امر خارق العاده بوده، اما از آنجا که معجزات برای اثبات نبوت است، و معراج را غیر از پیامبر کسی ندیده بود، جزء معجزات محسوب نمی شود.
برخی علما اسرا و معراج را حوادث مختلف می شمارند، اما دید مان این است که هر دو مربوط به یک حادثه است. اسرا- سیر در شب است، معراج عروج به آسمان است. از آنجا که معراج در شب بوده، به آن اسرا گفته می شود.