در باره حق الناس
برخی می پندارند که حق الناس فقظ متعلق به امور مادی می باشد. در حالی که
یکی از مصادیق حق الناس حفظ آبروی افراد است.
نمونه های از مصادیق حق الناس
1. غیبت: غیبت موجب از بین رفتن اعتماد بین مردم و بدبینی به هم خواهند شد.
خداوند در سوره حجرات قبل از خود غیبت برخی صفاتی را به عنوان مقدمه آن برشمرده است:
یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ إِثْمٌ وَ لَا تجَسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیحُبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ[1]
اى اهل ایمان، از بسیار پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخى ظنّ و پندارها معصیت است و نیز هرگز (از حال درونى هم) تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، هیچ یک از شما آیا دوست مى دارد که گوشت برادر مرده خود را خورد؟ البته کراهت و نفرت از آن دارید (پس بدانید که مثل غیبت مومن به حقیقت، همین است) و از خدا پروا کنید، که خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است.
نکاتی که در آیه مطرح است:
· اجتناب از سوء ظن نسبت به مومنان زیرا که حسن ظن پسندیده است.
· تفحص از کارهاى مخفی افراد براى اطلاع از آنها که شرعاً حرام می باشد.
· غیبت کردن
اما در باره این که غیتب کردن چیست:
غیبت عبارت است از: سخن گفتن پشت سر دیگران به گونه ای که غیبت شونده راضی و خشنود نباشد.
شرایط تحقق غیبت: 1. فردی که از او غیبت می شود در جمع حاضر نباشد.2. آن سخن عیب و نقص محسوب شود.3. این عیب از عیوب پنهان باشد.4. فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته می شود کراهت داشته باشد
2. کم فروشی
از مصادیق دیگر حق الناس کم فروشی و ضرر زدن به دیگران است که در قرآن چنین آمده است:
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ[2]
واى بر کم فروشان. آنها که وقتى براى خود کیل مى کنند حق خود را به طور کامل مى گیرند. اما هنگامى که مى خواهند براى دیگران کیل یا وزن کنند کم مى گذارند!
باید توجه کنیم که مفهوم آیه وسیع است و هر گونه کم فروشى را هر چند در معدودات (چیزهایى را که با عدد مى فروشند) نیز شامل مى شود. بلکه بعید نیست با استفاده از الغاى خصوصیت، کم گذاردن در خدمات را نیز فرا گیرد.
هر موظفی که مسؤلیت خود را خوب ادا نکند، اگر کارگر و کارمندى چیزى از وقت خود بدزدد در ردیف "مطففین" و کم فروشانى است که در آیات بالا نکوهش شده اند. است.
3. اسراف
یکی دیگر از مصادیق حق الناس اسراف است و اسراف یعنى تجاوز کردن از اندازه و اعتدال می باشد.
خداوند می فرمای:
وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا [3]
و كسانىاند كه چون انفاق كنند نه ولخرجى مىكنند و نه تنگ مىگيرند و ميان اين دو [روش] حد وسط را برمىگزينند
چطور اسراف از مصادیق حق الناس می شود؟ از آنجا که وقتی بیشتر از آنچه که نیاز داشته باشد بگیرید اسراف کرده ید (در حدیث آمده است: بیش از کفاف (مقدار متعارف رفع نیازها) اسراف است). و شاید همان مقداری که شما برداشتید حق دیگری بود که الآن دیگر به او دسترسی ندارد.
بالا جندتا مثال برای حق الناس آورده یم که تا فهمیده شود، آن فقط متعلق به خوردن مال دیگری نیست، بلکه مفهوم وسیعتر است.