دين وفطرت
در باره تقوی (1)

در باره تقوی (1)

 

در باره تقوی (1)

تقوا اسم مصدر از ریشه «و ق ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است. [1] و در اصطلاح تقوی صفتی است که انسان را از نافرمانی به خداوند و ازگناه باز می‌دارد و بر طاعت و بندگی او برمی‌انگیزد. به شخص متّصف به این صفت، متقی گفته می‌شود. به عبارت دیگر تقوی به معنای حفظ خویشتن از محرمات و مکروهات می باشد.

در قرآن کریم تقوی به عنوان شرط قبولی اعمال معرفی شده است:

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[2]

داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان، هنگامي كه هر كدام عملي براي تقرب (به پروردگار) انجام دادند، اما از يكي پذيرفته شد و از ديگري پذيرفته نشد گفت: بخدا سوگند تو را خواهم كشت (برادر ديگر) خدا تنها از پرهيزكاران ميپذيرد!

خداوند به پیامبر اسلام هم دستور داده است گه تقوی پیشه کند:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا [3]

اي پيامبر تقوي الهي پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت منما، خداوند عالم و حكيم است.

(آیه مذکور دلالت بر عدم عصمت پیامبر دارد، چرا که اگر خداوند او را معصوم از گناه نموده بود، دستور خداوند غیر منطقی و اضافی بود)

البته باید گفت تقوی امری است که خداوند برای همه بندگانش به آن دستور داده است:

وَللّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُواْ اللّهَ وَإِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَانَ اللّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا [4]

آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن خدا است و ما سفارش كرديم به كساني كه پيش از شما داراي كتاب آسماني بودند و همچنين به شما كه از (نافرماني) خدا بپرهيزيد و اگر كافر شويد (به خدا زياني نمي‏رسد زيرا) براي خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، و خداوند بينياز و شايسته ستايش است

تقوی که در باره آن بحث می کنیم دارای مراتب و درجات می باشد.

·       تقوی عام

و آن به معنای پرهیز از کیفر، مانند آتش جهنم است که در آیات ذیل آمده است:

واتَّقوا النّارَ الَّتی اُعِدَّت لِلکـفِرین

از آتش جهنمی که برای کفار است بپرهیزید

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! خود و خانواده خويش را از آتشي كه هيزم آن انسانها و سنگها است نگاهداريد، آتشي كه فرشتگاني بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند، و هرگز مخالفت فرمان خدا نمي‏كنند و دستورات او را دقيقا اجرا مي‏نمايند!

·       تقوی خاص

. این که تقوی درجاتی دارد از آیه اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اَتقـکُم می فهمیم. در آیات دیل تقوی خاص مطرح شده است که از آنچه که در بالا ذکر کرده بودیم متفاوت است:

لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ إِذَا مَا اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّآمَنُواْ ثُمَّ اتَّقَواْ وَّأَحْسَنُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ [5]

بر كساني كه ايمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند گناهي در آنچه خورده‏اند نيست (و نسبت به نوشيدن شراب قبل از نزول حكم تحريم مجازات نمي‏شوند) مشروط بر اينكه تقوا پيشه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند، سپس تقوا پيشه كنند و نيكي نمايند، و خداوند نيكوكاران را دوست مي‏دارد.

·       تقوی اخص

بالاترین مرتبه تقوی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ[6]

       اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! آنچنان كه حق تقوي و پرهيزكاري است، از خدا بپرهيزيد! و از دنيا نرويد، مگر اينكه مسلمان باشيد

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لِّأَنفُسِكُمْ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [7]

بنابراين تا آنجا كه در توان داريد تقواي الهي پيشه كنيد، و گوش ‍ دهيد و اطاعت نمائيد، و انفاق كنيد كه براي شما بهتر است، و آنها كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگار و پيروزند.

پس هر کس وقتی یکی از درجات تقوی را کسب کرده باشد، در تلاش آن باشد که به مرحله بعدی برسد.

 


[1]  لسان العرب ج۱۵، ص۴۰۲؛

[2]  مائده 27؛

[3]  احزاب 1؛

[4]  نسا 131؛

[5]  مائده 93؛

[6]  آل عمران 102؛

[7]  تغابن 16؛

ما را در فضای مجازی دنبال کنید