قرآن می گوید ، برای ما در رسول خدا الگوئی نیک است !؟
و ما باید ببینیم منظور قرآن به کدامیک از رسولان خداست !؟ چون تمام پیامبرانی که در قرآن نام برده شده اند رسول خدا هم نام برده شده اند مانند : «موسى رسول الله » و «عيسى ابن مریم رسول الله » و…..
قطعأ براى شما در رسول الله الگوئی نیک بود ، براى آن كس كه در طلب الله و دوران جاودانگی است و همیشه به یاد الله است * لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة لمن كان يرجو الله واليوم الآخر و ذكر الله كثيرا [ أحزاب 21 ]
و تنها کسی از انبیاء و رسولان خدا ، که بعنوان الگوئی نیک ، در قرآن نام برده شده ، ابراهیم نبی و اصحابش هستند:
قطعأ براى شما در ابراهیم و آنان که با اویند الگوئی نیک بود ؛ آنگاه كه به قوم خود گفتند: «ما از شما و از آنچه به جاى الله مىپرستيد بيزاريم، به شما كفر مىورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به الله یگانه مؤمن شوید » * قد كانت لكم أسوة حسنة في إبراهيم و الذين معه إذ قالوا لقومهم إنا برءاء منكم و مما تعبدون من دون الله كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء أبدا حتى تؤمنوا بالله وحده [ ممتحنة 4 ]
دقت كنيد اين افراد آزاد انديش و ثابت قدم ومسلمان با اينكه ابراهيم رسولی نبی و دوست خدا بود اما توجهي به مقام واعمال وكلام ابراهيم نداشتند بلكه پيرو كلام وحي ورسالت اوبودند و بجای تسلیم شدن در برابر قوانین خدا ؛ تسلیم احکام احادیث پيامبرشان نشده بودند و او را جزو اصول قوانین خدا نمي دانستند!؟ حتی آنان به بخاطر سرور و مالکشان از بزرگان قوم و پدر و مادر و فرزندان و دوستان خود بريدند تا زمانيكه دست از شرك بردارند و كاري به سخن ابراهيم نداشتند كه براي پدرمشركش درخواست آمرزش كرده بود:
جز سخن ابراهيم به پدرخود «حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست، با آنكه در برابر الله اختيار چيزى را براى تو ندارم.» * إلا قول إبراهيم لابيه لاستغفرن لك و ما أملك لك من الله من شيء [ ممتحنة 4 ]
اما اصحاب محمد مانند اصحاب ابراهیم عمل نکردند و به پیروی از پیامبرشان برای خویشاوندان مشرکشان طلب آمرزش می کردند:
بر پيامبر و كسانى كه ايمان آوردهاند نسزد كه براى مشركان پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اصحاب جحیمند طلب آمرزش كنند،هرچند خويشاوندِ باشند * ما كان للنبي و الذين آمنوا أن يستغفروا للمشركين و لوكانوا أولي قربى من بعد ما تبين لهم أنهم أصحاب الجحيم [ توبة 113]
چون اصحاب ابراهیم به پيامبرشان توكل نكرده بودند و مشرک نبودند ،بلكه مي گفتند:
ملکا ، بر تو توکّل کردیم و بسوی تو روي آورديم وبازگشتمان بسوی تو است * * ربنا عليك توكلنا و إليك أنبنا و إليك المصير [ ممتحنة 4 ]
اما اصحاب و قوم محمد ، هدایتگر خدا را دروغ دانسته وپیامبر را بر خود وکیل گرفته بودند:
و قوم تو او را دروغ پنداشتند و او حق است ، بگو بر شما وکیل نیستم * وكذب به قومك وهو الحق قل لست عليكم بوكيل ( انعام 66 )
و اصحاب ابراهیم به دنبال حديث وسنت پيامبرشان نبودند تا با كلام وحي مطابقت بدهند چون سخن انسان هر لحظه ميتونه تغييركنه مثل همين مورد از حديث ابراهيم:
وطلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعدهاى كه به او داده بود، نبود و هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن الله است، از او بيزارى جست؛ به یقین، ابراهیم مهربان و بردبار بود!* و ما كان استغفار إبراهيم لابيه إلا عن موعدة وعدها إياه فلما تبين له أنه عدو لله تبرأ منه إن إبراهيم لاواه حليم [ توبة 114 ]
اما پیامبر سر سختانه بدنبال آمرزش گرفتن برای خویشاوندان کافر و مشرکش بود:
چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى اگر هفتاد بار هم برايشان طلب آمرزش كنى ؛ الله هرگز آنان را نخواهد آمرزيد، چرا كه آنان به الله و رسولش كفر ورزيدند و الله گروه فاسقان را هدايت نمىكند * استغفر لهم أو لا تستغفر لهم إن تستغفر لهم سبعين مرة فلن يغفر الله لهم ذلك بأنهم كفروا بالله ورسوله والله لا يهدي القوم الفاسقين ( توبة 80 )
و ابراهیم ، چون پدر و خویشاوندانش ایمان نیآوردند ؛ لذا آنان را بخاطر خدا رها کرد:
و از شما و آنچه غير از الله مىخوانيد كناره مىگيرم و پروردگارم را مىخوانم. اميدوارم كه در خواندن پروردگارم نااميد نباشم * و أعتزلكم و ما تدعون من دون الله و أدعو ربي عسى ألا أكون بدعاء ربي شقيا [ مريم 48 ]
اما پیامبر بجای اینکه خویشاوندان خود که مشرک و کافر بودند ، را رها کند ، حرص آنان را می خورد و برای آنان ناراحت بود:
نزدیک است از شدت غم و اندوه بخاطر اعمال آنان و اینکه به این حديث مؤمن نمیشوند ، جانت را از دست بدی! * فلعلك باخع نفسك على آثارهم إن لم يؤمنوا بهذا الحديث أسفا ( كهف 6 )
و اگر پشت کردن آنها بر تو سخت است، پس اگرمی توانی سوراخی در زمین پیدا کن ، یا نردبانی به آسمان ، تا نشانه ای برایشان بیاور!؟ امّا اگر الله می خواست بر این هدایتگر جمعشان می کرد ، پس هرگز از نادانان مباش! و إن كان كبر عليك إعراضهم فإن استطعت أن تبتغي نفقا في الارض أو سلما في السماء فتأتيهم بآية و لو شاء الله لجمعهم على الهدى فلا تكونن من الجاهلين [ أنعام 35 ]
و اگر الله مىخواست آنان شرك نمی ورزیدند ، و ما تو را نگهبان آنان نكردهايم و تو بر آنان وكيل نيستى*ولو شاء الله ما أشركوا وما جعلناك عليهم حفيظا وما أنت عليهم بوكيل [ أنعام 107 ]
و اصحاب ابراهیم مستقیم از خداوند در خواست آمرزش می کردند:
پروردگارا، ما را وسيله آزمايش براى كسانى كه كفر ورزيدهاند ، مگردان و بر ما ببخشاى كه تو خود عزیز و حکیمی* ربنا لا تجعلنا فتنة للذين كفروا و اغفر لنا ربنا إنك أنت العزيز الحكيم [ ممتحنة 5 ]
اما اصحاب پیامبر ، از او درخواست آمرزش می کردند و شفیع قرارش می دادند:
بگو: من فقط انسانی مثل شما هستم؛ این حقیقت بر من وحی میشود که معبود شما معبودی یگانه است؛ پس مستقيماً به سوى او بشتابيد و از او آمرزش بخواهيد و واى بر مشركان !؟ قل إنما أنا بشر مثلكم يوحى إلي أنما إلهكم إله واحد فاستقيموا إليه و استغفروه و ويل للمشركين [فصلت 6 ]
هيچ يك ازاين كارها مربوط به تونيست ؛ يا توبه آنان را مي پذيرد ، يا عذابشان مىكند زيرا آنان ظالمند * لَيس لك من الأمر شيء أَو يتوب عليهم أَو يعذبهم فإنهم ظالمون (3:128)
وبه همین خاطر خداوند ابراهیم و اصحابش را برای ما الگوئی نیک قرار داده !؟ چون كه آنها مقلد و رسول پرست نبودند و تفکر و تعقل داشتند:
قطعأ براى شما در ایشان الگوئی نیک بود ، براى آن كس كه در طلب الله و دوران جاودانگی است و هر كس روى برتابد بی شک الله همان بىنياز ستوده است * لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة لمن كان يرجو الله و اليوم الآخر و من يتول فإن الله هو الغنى الحميد [ ممتحنة 6 ]