مفهوم و معنی دین اسلام چیست!؟
شاید تعداد انگشت شماری از مردم معنی دین اسلام را بدانند !؟ چون کتمان کاران حقایق قرآنی، دین را بصورت یک واژه کلی مطرح کرده و هر چیزی را که خواسته اند در آن وارد یا خارج کرده اند ، اما با مشخص شدن معنی آن بسیا ری از مبهمات ، روشن خواهند شد!؟ و بهترین لغت نامه برای معنی کردن کلمات قرآنی ،خود قرآن است !؟ چون دین از لحاظ لغوی و طبق تعریف آیه زیر ؛ یعنی مجموعه قوانینی که توسط قانونگذاری تعیین می شود:
او هرگز نمیتوانست برادرش را مطابق قوانین پادشاه بازداشت کند * ما كان ليأخذ أخاه في دين الملك [یوسف:76]
پس دین یعنی مجموعه قوانین !؟ و طبق آیه زیر ، تنها قانونگذار برای ما خداوند است و پیروی از این قوانین در حکم عبادت کردن خداست:
نیست قانونگذاری بجز الله ، امر فرموده ؛ بجز او را عبادت نکنید و این است قوانین پایدار ولى بيشتر مردم نمىدانند * إن الحكم إلا لله أمر ألا تعبدوا إلا إياه ذلك الدين القيم ولكن أكثر الناس لا يعلمون [ يوسف 40 ]
و بدیهیست هیچ کسی حتی پیامبران و فرشتگان مقرب هم دخالتی در قوانین خداوند متعال ندارند چون:
و او احدی را در قانونگذاری خود شریک نمی کند * ولا يشرك في حكمه أحدا [كهف 26 ]
قوانین خداوند از زمان نوح نبی برای انسانها نازل شده پس بديهيه كه هيچكدام از پيامبران يا ديگر انسانها نقشي در قوانین خدا نداشتند و نخواهند داشت و قوانین خالص خداوند در انجیل و تورات نیز مکتوب شده !؟:
از قوانین ، آنچه را كه به نوح سفارش كرد، براى تو تشريع كرد و آن کسی را که به سوی تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم كه: «قوانین را برپا داريد و در آن جدائی نیندازید » * شرع لكم من الدين ما وصى به نوحا و الذي أوحينا إليك و ما وصينا به إبراهيم و موسى و عيسى أن أقيموا الدين و لا تتفرقوا فيه [ شورى 13 ]
(این قسمت از آیه فوق رو بخاطر داشته باشید«و الذي أوحينا إليك * و آن کسی را که به سوی تو وحى كرديم »)
و « اسلام » یعنی تسلیم شدن و تسلیم شدن یعنی قبول کردن یا بکار بستن یا اجرای چیزی بدون قید و شرط !؟ و خداوند متعال قوانین مورد نیاز ما را تکمیل و آنها را در قرآن برای ما مکتوب نمود و زمانی که ما تسلیم قوانین خدا بشیم یعنی آنها را بکار ببریم و اجرا کنیم موجب خشنودی خداوند عزیز می شود و نشاندهندعبادت و بندگی ما در مقابل اوست:
امروز قوانینتان را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و خشنودم برای شما ، تسلیم قوانین شوید * اليوم أكملت لكم دينكم و أتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا [ مائدة 3]
پس زمانی خداوند از ما خشنود می شود که قوانینمان را بکار ببریم و بجز قوانین خداوند در پی اجرای قوانین دیگری نباشیم :
در حقيقت، این قوانین نزد الله تسلیم شدن است.. پس آیا جز قوانین الله را مى خواهند؟ و هر كس در جستجوی غیر تسلیم شدن قوانین باشد ، هرگز از وى پذيرفته نشود و در جاودانگی از خسارت دیدگان است * إن الدين عند الله الاسلام (19) أفغير دين الله يبغون (83) ومن يبتغ غير الإسلام دينا فلن يقبل منه وهو في الآخرة من الخاسرين [ آل عمران 85 ]
و ما می بایست تنها قوانین پایدار و خالص خداوند را بکار ببندیم :
آگاه باشيد: قوانین خالص از آنِ الله است * ألا لله الدين الخالص [ زمر 3 ]
بنابراین کسانی که در قوانین الهی تفرقه انداخته و پیرو قوانین غیر الهی شدند که بر گرفته از احادیث پیامبر است گمراه شده اند و در نهایت کارشان با خداوند است چون به پیامبر می فرماید چیزی از آنها به تو ربطی ندارد تا بگوید که خود او پیرو قوانین خداوند و مذهب ابراهیم است و راه راست این است :
كسانى كه در قوانینشان جدائی انداختند و شیعا شدند تو در چیزی از ایشان نیستی ، جز این نیست که كارشان با الله است !؟ بگو: «آرى! مالکم مرا به راهی راست هدايت كرده ، قوانینی پايدار، مذهب ابراهيمِ حنيف! و او از مشركان نبود * إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا لست منهم في شيء إنما أمرهم إلى الله [159 ] قل إنني هداني ربي إلى صراط مستقيم دينا قيما ملة إبراهيم حنيفا و ما كان من المشركين [ أنعام 161 ]
شیعا = شیعه شیعه = پیروان ، پیرو ها ، که منظور به پیروان احادیث پیامبر است و می بایست پیروان احادیث و سنت پیامبر برگردند بسوی خداوند و تنها از قوانین او پیروی کنند:
با ندبه به سویش برگردید و بترسید ازاو و اقامه نماز كنيد واز مشركان نباشيد از همان كسانى كه در قوانینشان اختلاف کردند و شيعا شدند وبا حزب وعقايدشان ، دل خوشند * منيبين إليه و اتقوه و أقيموا الصلاة و لا تكونوا من المشركين ( 31 ) من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا كل حزب بما لديهم فرحون [ الروم 32 ]
و در غیر اینصورت، طبق احکام صریح قرآن کسانی که در چهار چوب مذاهب شیعه و اهل سنت ، پیروی از احکام کتاب های احادیث و روایات و سنت پیامبر می کنند ، در اسلام نیستند بلکه کافر و مشرک و ظالم و پیمان شکن محسوب می شوند
و كسانى كه به موجب آنچه الله نازل كرده حكم نكنند كـافرند
و كسانى كه به موجب آنچه الله نازل كرده حكم نكنند ظالمـند
و كسانى كه به موجب آنچه الله نازل کرده حکم نکنند فاسقند
ومـــن لَـــم یحـکم بمــا أنزل الله فأولـئک هم الکافرون (5:44)
ومـــن لَـــم یحـکم بمــا أنزل الله فأولـئک هم الظالمون (5:45)
ومـــن لَـــم یحـکم بمــا أنزل الله فأولـئک هم الفاسقون (5:47)
مطالب گفته شده را جمع بندی میکنیم ؛ قوانین و احکام تنها از خداوند است که در کتابهایش در دوره های مختلف برای مردم نازل فرموده و اطاعت و اجرای این قوانین که در قرآن مکتوب است ، نشاندهنده موحد بودن و بندگی ما به خداوند متعال است همچنین در این مقطع به کسانی که تنها تسلیم قوانین الهی در قرآنند ، قرآنیون یا اسلام آورنده گفته می شود پس اسلام آورندگان یا قرآنیون در کنار پیامبرشان تنها تسلیم قوانین خالص الله رب العالمین هستند و کافر به هر قوانین غیر الهی ولی هنوز این افراد مؤمن و مسلمان محسوب نمی شوند !؟:
اعراب گفتند: «ايمان آورديم » بگو: «ايمان نياوردهايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم و هنوز در ذهن های شما ايمان داخل نشده است و اگر «الله و رسولش» را اطاعت کنید از اعمالتان چيزى كم نمىكند ، قطعأ الله آمرزنده و رحمت دهنده است * قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا أسلمنا و لما يدخل الايمان في قلوبكم و إن تطيعو الله و رسوله لا يلتكم من أعمالكم شيئا إن الله غفور رحيم [ حجرات 14 ]
در آیه فوق دو نکته مبهم است !؟ یکی اینکه فعل «نمی کند» که مفرد است بر میگرده به «الله و رسولش» یعنی به یکنفر ، نه دو نفر !؟ و دیگر اینکه پیامبر می گوید از این رسول اطاعت کنید !؟ پس این رسول کیست؟
و طبق قرآن تنها کسانی مؤمن و مسلمان محسوب می شوند که ابتدا به این « رسول» خدا ایمان بیاورند و اطاعتش کنند:
در حقيقت، مؤمنان كسانى اند كه به «الله و رسولش» ايمان آورده اند و شكّ نياورده و با مال و جانشان در راه الله جهاد كردهاند؛ ايشان صادقانند.* إنما المؤمنون الذين آمنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم في سبيل الله أولئك هم الصادقون [ حجرات 15 ]
و هنگامى را كه به حواريّون وحى كردم كه به من و رسولم ايمان آوريد؟ گفتند: «ايمان آورديم، و گواه باش كه ما مسلمانيم.» * وإذ أوحيت إلى الحوارِيين أن آمنوا بي وبرسولِي قالوا آمنا واشهد بأننا مسلمون (مائده:111)
و اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم «الله ورسولش» منظور به دو شخصیت و منبع جداگانه نیست بلکه این رسول همسنگ خداست چون ، اعمال و افعال و گفته خداوند و رسول بصورت مفرد و واحد آورده شده مثلا در این آیه «می خواند» که مفرد است بر میگرده به «الله و رسولش» پس خدا و این رسول یکی هستند!؟:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت الله و رسولش را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید الله میان انسان و ذهن او حایل میشود، و همه شما نزد او گردآوری میشوید * يا أيها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول إذا دعاكم لما يحييكم و اعلموا أن الله يحول بين المرء و قلبه و أنه إليه تحشرون [ أنفال 24 ]
همچنین اطا عت نكردن از این رسول همانند اطاعت نکردن از خداست چون باعث تباهي اعمالمان مي شود:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، الله را اطاعت كنيد و از اين رسول اطاعت نماييد و اعمال خود را باطل نكنيد.* يا أيها الذين آمنوا أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و لا تبطلوا أعمالكم [ محمد 33 ]
و فقط با ایمان آوردن به این رسول است که او ما را آمرزش می دهد و به ما پاداش نور می دهد که بزرگترین پاداش خداوند به مؤمنین است :
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بترسید از الله و به رسولش ايمان بياوريد تا از رحمت خود به شما دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه بوسیله آن به زندگی جاودانه برسید و شما را آمرزش دهد * يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا تمشون به و يغفر لكم و الله غفور رحيم [ حديد 28 ]
همچنین رفتن به بهشت در گرو رعایت حدود قوانین خدا و اطاعت از این رسول است!؟ دقت کنید در این آیه هم فعل «درآورد» که مفرد است بر میگرده به «الله و رسولش» :
اين است حدود الله و هر كس از «الله و رسولش» اطاعت كند وى را به جنات درآورد * تلك حدود الله ومن يطع الله ورسوله يدخله جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها وذلك الفوز العظيم ( نساء 13 )
همچنین رعایت نکردن حدود قوانین خدا و نافرمانی از این رسول ما رو به آتش می کشونه!؟ دقت کنید در این آیه هم «حدودش» و «درآورد» که هر دومفردند ، بر میگرده به «الله و رسولش»:
هر كس از «الله و رسولش» نافرمانی كند واز حدودش تعدي كند وى را در آتشى درآورد كه همواره در آن خواهد بود * ومن يعص الله ورسوله ويتعد حدوده يدخله نارا خالدا فيها وله عذاب مهين ( نساء 14 )
در اين آيه دقيقأ مشخص شده که پیامبران با اطاعت از این رسول که همسنگ خداست به پاداش «نعمت یا نور» می رسیدند !؟ پس این رسول در تمام دوران بوده که همه پیامبران اطاعتش می کردند:
و كسى كه از الله و اين رسول اطاعت كند، در زمره كسانى خواهد بود كه الله به ايشان نعمت داده ازقبيل ، پیامبران و صادقان و شهيدان و صالحان و آنان چه نيكو رفيقانند * ومن يطع الله والرسول فأولئك مع الذين أنعم الله عليهم من النبيين والصديقين والشهداء والصالحين وحسن أولئك رفيقا( نساء 69 )
و در این آیه ها مشخص می شود که پیروی از محمد برای این است که او ما را به اطاعت كردن از این رسول فرا مي خواند!؟ چون اطاعت نكردن از این رسول که همسنگ خداست ، مصداق كفر است:
بگو: «اگر الله را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا الله دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد، و خداوند آمرزنده و رحمت دهنده است. بگو: «الله و این رسول را اطاعت كنيد.» پس اگر رويگردان شدند، قطعاً الله كافران را دوست ندارد * قل إن كنتم تحبون الله فاتبعوني يحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم و الله غفور رحيم [31 ] قل أطيعوا الله و الرسول فإن تولوا فإن الله لا يحب الكافرين [ آل عمران 32 ]
در این آیه هم محمد ما را به اطاعت كردن از این رسول فرا مي خواند:
از تو در باره انفال مىپرسند. بگو: «انفال اختصاص به الله و این رسول دارد؛ پس بترسید از الله و با يكديگر سازش نماييد و اگر مؤمنيد از الله و رسولش اطاعت كنيد * يسألونك عن الانفال قل الانفال لله و الرسول فاتقوا الله و أصلحوا ذات بينكم و أطيعوا الله و رسوله إن كنتم مؤمنين [ أنفال 1 ]
اما این رسول کیست!؟
خداوند متعال در دنیای ما نیست ولی به خاطر اینکه ،با انسانها صحبت کنه و یا هدایتشون کنه و یا دعاهاشون رو اجابت کنه و همچنین اونها بتونند از روی علم و یقین به او ایمان بیاورند ، روح ، امر ، نور ، رحمت و نعمت خودش رو به دنیای ما فرستاده که او نشانه هائی از خداست (آیات الله) و هدایتگر مردم به راه راست و معلم اعظم قرآن و حکمت و فرقان است:
هیچ بشری را نسزد که الله با او سخن گوید،جز به وحی یا از پشت حجابی یا رسولی می فرستد پس وحی می کند به اذن خویش آنچه را بخواهد ؛ یقیناً او بلند مرتبه و حکیم است و بدین خاطر روحی از امر خود را به سوی تو وحی کردیم ، تو نمی دانستی کتاب و ایمان چیست!؟ ولی او را نوری گرداندیم تا هر کدام از بندگانمان را که بخواهیم به وسیله او هدایت کنیم و بی شک هدايت کننده به راه راستی * و ما كان لبشر أن يكلمه الله إلا وحيا أو من وراء حجاب أو يرسل رسولا فيوحي بإذنه ما يشاء إنه علي حكيم (51) و كذلك أوحينا إليك روحا من أمرنا ما كنت تدري ما الكتاب و لا الايمان و لكن جعلناه نورا نهدي به من نشاء من عبادنا وإنك لتهدي إلى صراط مستقيم [52 شوری]
لذا خداوند از همه پیامبران پیمانی گرفت مبنی بر اینکه میبایست به این رسولش که مصدق کتابهای آنان است ایمان بیاورند و او را به مردمشان معرفی کنند تا او را باور کنند:
وآن هنگام كه الله از پیامبران پيمان گرفت؛ كه هر گاه به شما كتاب و حكمتى دادم، سپس رسولى به سویتان آمد كه تصديق كننده آنچه با شماست ، البته به او ايمان بياوريد و حتماً ياريش كنيد؛ آنگاه فرمود: آيا اقرار كرديد و در اين باره پيمانم را پذيرفتيد؟ گفتند: آرى، اقرار كرديم فرمود: «پس شاهد باشيد و من با شما از شاهدانم » * وإذ أخذ الله ميثاق النبيين لما آتيتكم من كتاب وحكمة ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به ولتنصرنه قال أأقررتم وأخذتم على ذلكم إصري قالوا أقررنا قال فاشهدوا وأنا معكم من الشاهدين[ آل عمران 81 ]
اما کتمان کاران این رسول را محمد معرفی کرده اند در حالیکه گفته شده از همه پیامبران این پیمان گرفته شده و این هم تأیید اینکه این پیمان از پیامبر هم گرفته شده !؟ و پیامبران با قبول این پیمان ، رسولان نبی خوانده می شدند:
و هنگامى كه از انبیاء پيمان گرفتيم و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم، و از آنان پيمانى استوار گرفتيم * و إذ أخذنا من النبيين ميثاقهم و منك و من نوح و إبراهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميثاقا غليظا [ أحزاب 7 ]
و خداوند متعال ، تمام اوامر خود را بوسیله این رسولش در این دنیا به فعلیت می رساند پس این رسول تجلی خداوند در دنیای ماست و خداوند ، هدایت انسانها را بوسیله او انجام می دهد :
اى اهل كتاب، رسول ما به سوى شما آمده است كه بسيارى از چيزهايى از كتاب را كه پوشيده مىداشتيد براى شما بيان مىكند و بسيارى را عفو مي كند قطعاً براى شما از جانب الله ؛ نور و كتابى روشنگر آمده است!؟ الله هر كه را از خشنوديش پيروى كند، به وسيله «او» به راههاى تسليم هدايت مي كند و به توفيق خويش، آنان را از تاريكيها به سوى نور بيرون مىبرد و به صراط مستقيم هدايتشان مىكند.* يا أهل الكتاب قد جاءكم رسولنا يبين لكم كثيرا مما كنتم تخفون من الكتاب ويعفو عن كثير قد جاءكم من الله نور وكتاب مبين (15) يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام ويخرجهم من الظلمات إلى النور باذنه ويهديهم الى صراط مستقيمٍ [ مائدة 16 ]
این آیه ها هم صراحتأ وظیفه و رسالت محمد رو طبق پیمان ، مشخص کرده که ايمان آوردن و اطاعت و ياري كردن از این رسول بزرگوار خدا و معرفي او به مردم و گرفتن بيعت از آنها براي ايمان آوردنشان بوده!؟ دقت کنید ضمیر او برای «الله و رسولش» بصورت مفرد است:
ما تو را گواه و بشارتگر و هشداردهندهاى فرستاديم. تا مؤمن شوید به «الله و رسولش» و ياریش كنيد و ارجش نهيد و بامدادان و شامگاهان تسبیحش گوئید آن کس که به الله و رسولش مؤمن نشود ، پس ما برای کافران آتش فروزان آماده کردهایم!* إنا أرسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا [8 ] لتؤمنوا بالله و رسوله و تعزروه و توقروه و تسبحوه بكرة و أصيلا [9 ] و من لم يؤمن بالله و رسوله فإنا أعتدنا للكافرين سعيرا [ فتح 13 ]
و در این آیه ها هم محمد اعلام میکنه که اختیار هدایت و یا ضرری برای ما نداره !؟ اما طبق وظیفه ای که داشت به ما هشدار میده ؛ چنانچه از این رسول نافرمانی کنیم قطعأ در دوزخ ، جاودانه خواهیم ماند:
بگو: «من اختیار زیان و هدایتی را برای شما ندارم!» بگو :تنها وظیفه من ابلاغ از سوی الله و رساندن رسالات اوست و هر كس «الله و رسولش» را نافرمانى كند ، آتش دوزخ از آن اوست و جاودانه در آن میمانند!* قل إني لا أملك لكم ضرا و لا رشدا [21 ] إلا بلاغا من الله و رسالاته و من يعص الله و رسوله فإن له نار جهنم خالدين فيها أبدا [23 جن]
و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون الله و رسولش به كارى فرمان دهد، براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس الله و رسولش را نافرمانى كند قطعاً دچار گمراهى آشكارى گرديده است. * وما كان لمؤمن ولا مؤمنة إذَا قضى الله ورسوله أمرا أن يكون لهم الخيرة من أمرهم ومن يعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبينا [ أحزاب 36 ]
این آیه که به محمد گفته شده با قرآن كه برتو نازل كرديم يعني قرآن فقط بر پيامبر نازل شده!؟ برو و آنرا که بسوي مردم نازل شده يعني چيزي غير از کتاب قرآن که به سوي همه مردم جهان نازل شده یعنی روح خدا را، برای آنها تبیین و روشن كن:
با دلايل آشكار و نوشتهها و اين ذکر که به سوى تو نازل کردیم ،بیان کن براى مردم آنرا که به سوى آنان نازل شده است و اميد كه آنان بينديشند * بالبينات و الزبر و أنزلنا إليك الذكر لتبين للناس ما نزل إليهم و لعلهم يتفكرون [ نحل 44 ]
اما عده ای از یهودیان و مشرکین گفتند پس چرا این رسول در بین آنها نیست:
كافران اهل كتاب و مشركان، دستبردار نبودند تا این حجت آشكار برای آنان بیآيد * لم يكن الذين كفروا من أهل الكتاب و المشركين منفكين حتى تأتيهم البينة (بینه:1)
تا اینکه این رسول بزرگوار خدا در بین مردم حضور پیدا کرد و پیامبر بشارت آمدنش را طبق قرآن به مردم خبر داد :
ای مردم آن رسول آورنده حق از مالک و پادشاهتان بیامد پس خيرشما اين است كه به او ايمان آوريد و کفر نورزید * يا أَيها الناس قَد جاءكم الرسول بالحق من ربكم فآمنوا خيرا لكم وإن تكفروا (نساء170)
رسولی از الله كه صحيفههايى مطهر را تلاوت می كند كه در آنها نوشتههاى استوار است * رسول من الله يتلو صحفا مطهرة (2) فيها كتب قيمة (بینه:3)
طبق سوره اعلی آیه های 18 و 19 این رسولی که صحف پیشین رو تلاوت می کنه کسی است که خودش صحف پیشین نقش دارد و قرآن رسول گرامی خداوند ، که میان آنها بود را ، اجابت کننده دعاهای مردم معرفی می کنه:
و بدانید رسول الله در میان شماست؛ هرگاه در بسیاری از کارها از شما اطاعت کند، به مشقّت خواهید افتاد؛ * و اعلموا أن فيكم رسول الله لو يطيعكم في كثير من الامر لعنتم [ حجرات 7 ]
و به مردم گفته شد تا برای روح خدا احترام قائل بشن و به محض آمدن وی در مجلس جا باز کنند وبه احترام او بایستند:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشید »، وسعت بخشید، الله برای شما وسعت میبخشد؛ و هنگامی که گفته شود: «برخیزید»، برخیزید؛ اگر چنین کنید، الله کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد؛ و الله به آنچه انجام میدهید آگاه است * يا أيها الذين آمنوا إذا قيل لكم تفسحوا في المجالس فافسحوا يفسح الله لكم و إذا قيل انشزوا فانشزوا يرفع الله الذين آمنوا منكم و الذين أوتوا العلم درجات و الله بما تعملون خبير [ مجادلة 11 ]
و به مردم گفته شد همانطور که پیامبر با او صحبت می کند با او صحبت کنند:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدای خود را از صدای پیامبر بلند تر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید آن گونه که با همدیگر سخن می گوئید ، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمیدانید! * يا أيها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم و أنتم لا تشعرون [ حجرات 2 ]
و به کسانی که رعایت کنند ، مژده آمرزش و پاداش داد:
آنها که صدای خود را نزد رسول الله کوتاه میکنند همان کسانی هستند که الله دلهایشان را برای تقوا خالص نموده و برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی است!* إن الذين يغضون أصواتهم عند رسول الله أولئك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوى لهم مغفرة و أجر عظيم [ حجرات 3 ]
همچنین به مردم گفته شد قبل از صحبت کردن و طلب درخواست از آن حضرت ابتدا صدقه بدهند :
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که میخواهید با این رسول نجوا کنید ، قبل از آن صدقه ای بدهید؛ این برای شما بهتر و پایدارتر است و اگر توانایی نداشته باشید، پس بی شک الله غفور و رحیم است!* يا أيها الذين آمنوا إذا ناجيتم الرسول فقدموا بين يدي نجواكم صدقة ذلك خير لكم و أطهر فإن لم تجدوا فإن الله غفور رحيم [ مجادلة 12 ]
اما کسانی که چیزی نداشتند تا صدقه بدهند را آزاد گذاشت و امر به اطاعت از این رسول گرامی داد:
آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خودداری کردید؟! اکنون که این کار را نکردید و الله توبه شما را پذیرفت، نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و الله و رسولش را اطاعت نمایید و الله از آنچه انجام میدهید با خبر است!* أ أشفقتم أن تقدموا بين يدي نجواكم صدقات فإذ لم تفعلوا و تاب الله عليكم فأقيموا الصلاة و آتوا الزكاة و أطيعوا الله و رسوله و الله خبير بما تعملون [ مجادلة 13 ]
اما کسانی هم بودند که هنوز خوی جاهلیت خود را فراموش نکرده بودند:
کسانی که تو را از پشت حجرهها بلند صدا میزنند، بیشترشان نمیفهمند! اگر آنها صبر میکردند تا خود به سراغشان آیی، برای آنان بهتر بود و الله آمرزنده و رحیم است!* إن الذين ينادونك من وراء الحجرات أكثرهم لا يعقلون [4 ] و لو أنهم صبروا حتى تخرج إليهم لكان خيرا لهم و الله غفور رحيم [ حجرات 5 ]
و قوم محمد به آن حضرت ایمان آوردند وبا محمد بیعت کردند که این رسول کریم خدا واقعیت داره:
در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مىكنند، جز اين نيست كه با الله بيعت مىكنند؛ دست الله بالاى دستهاى آنان است. پس هر كه پيمانشكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مىشكند، و هر كه بر آنچه با الله عهد بسته وفادار بماند، به زودى الله پاداشى بزرگ به او مىبخشد * إن الذين يبايعونك إنما يبايعون الله يد الله فوق أيديهم فمن نكث فإنما ينكث على نفسه و من أوفى بما عاهد عليه الله فسيؤتيه أجرا عظيما [ فتح 10 ]
به راستى الله هنگامى كه مؤمنان، زير آن درخت با تو بيعت مىكردند از آنان خشنود شد * لقد رضي الله عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة (48:18)
پس نام بردن هر انسانی ، بجای «رسول» در «الله و رسوله» ؛ قائل شدن شریک برای خدا و شرک و کفر محسوب می شود!؟ اما یهودیان حسادت کردند که چرا روح و رحمت خدا بر قوم محمد نازل شده و کفر ورزی کردند:
و به چه بد بهايى خود را فروختند !؟ به آنکه الله نازل كرده بود ، از حسادت کفر ورزیدند كه چرا الله از فضل خود بر هر کدام از بندگانش كه بخواهد نازل می کند!؟ * بئسما اشتروا به أنفسهم أن يكفروا بما أنزل الله بغيا أن ينزل الله من فضله على من يشاء من عباده (بقره:90)
و به پیامبر گفتند؛ چنین چیزی در کتاب ما نیست و کسی از طرف خدا برای همه انسانها نازل نشده:
و آنگاه که گفتند ؛الله چيزخاصی بر بشر نازل نكرده، ناسپاسی الله را بجای سپاسی شایسته کردند!؟. وما قدروا الله حق قدره إذ قالوا ما أنزل الله على بشر من شيء (91) انعام
و یهودیان انکارش کردند و گفتند؛ چنین کسی نه در مذهب ما و نه در مذهب مسیحیان معرفی نشده بلکه این دروغ است:
ما در اين مذهب آخرين ، چنين سخنى نشنيدهايم و اين جز دروغ هيچ نيست * ما سمعنا بهذا في الملة الآخرة إن هذا إلا اختلاق.(38:7)
و برای اینکه مردم رو گمراه کنند نقشه های مختلفی می کشیدند (در این آیه همان رسول گرامی و هدایتگر خداست ) :
و طایفه ای از اهل كتاب گفتند: در آغاز روز به آنکسی که بر ایمان آورندگان نازل شده ، ايمان بياوريد و در پايان انكار كنيد؛ شايد آنان برگردند بگو: اى اهل كتاب، چرا به «آيات الله» كفر مىورزيد؟ با آنكه الله ، شاهد بر آنچه مىكنيد است ، چرا كسى را كه ايمان آورده است، از راه الله بازمىداريد؛ و آن را كج مىشماريد، با آنكه خود شاهدید؟ و الله از آنچه مىكنيد غافل نيست * وقالت طائفة من أهل الكتاب آمنوا بالذي أنزل على الذين آمنوا وجه النهار واكفروا آخره لعلهم يرجعون (72 )قل يا أهل الكتاب لم تكفرون بآيات الله والله شهيد على ما تعملون (98 ) قل يا أهل الكتاب لم تصدون عن سبيل الله من آمن تبغونها عوجا وأنتم شهداء وما الله بغافل عما تعملون( آل عمران 99 )
و قرآن به مردم در مورد شیطنت این یهودیان و منافقین هشدار داد:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزی را بر الله و رسولش مقدّم نشمرید و بترسید از الله؛ که الله شنوا و داناست!* يا أيها الذين آمنوا لا تقدموا بين يدي الله و رسوله و اتقوا الله إن الله سميع عليم [ حجرات 1 ]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبر و حرفی آورد، نيك وارسى كنيد، مبادا به نادانى قومی را آسيب برسانيد و از آنچه كردهايد پشيمان شويد.* يا أيها الذين آمنوا إن جاءكم فاسق بنبإ فتبينوا أن تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمين [ حجرات 6 ]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر از فرقهاى از اهل كتاب فرمان بريد، شما را پس از ايمانتان به حال كفر برمىگردانند. * يا أيها الذين آمنوا إن تطيعوا فريقا من الذين أوتوا الكتاب يردوكم بعد إيمانكم كافرين ( آل عمران 100 )
و همگى به ريسمان الله چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛ و روح الله را بر خود ياد كنيد: آنگاه كه دشمنان بوديد، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد؛ و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. اين گونه، الله آیات خود را براى شما روشن مىكند، باشد كه شما هدایت شوید * واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا واذكروا نعمة الله عليكم إذ كنتم أعداء فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخوانا وكنتم على شفا حفرة من النار فأنقذكم منها كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تهتدون ( آل عمران 103 )
و کسانی که به آنان این کتاب داده شد ، دستخوش تفرقه نشدند، مگر پس از آنكه این حجت آشكار براى آنان بیامد.* و ما تفرق الذين أوتوا الكتاب إلا من بعد ما جاءتهم البينة (98:4)
و به محمد گفته میشه که این رسول هدایتگر و روح خدا رو برای مردم تبیین کنه !؟
و ما كتاب را بر تو نازل نكرديم، مگر براى اينكه آنکس را که در او اختلاف كردهاند، براى آنان روشن کنی، و براى مردمى كه مؤمن می شوند ، هدایتگر و رحمت است * وما أنزلنا عليك الكتاب إلا لتبين لهم الذي اختلفوا فيه وهدى ورحمة لقوم يؤمنون ( النحل 64 )
و محمد به مردم راجع به پیمانی که بسته بودند تذکر میده و یاد آور میشه:
و نعمتى را كه الله بر شما ارزانى داشته و پيمانى را كه شما را به آن متعهد گردانيده، به ياد آوريد، آنگاه كه گفتيد: «شنيديم و اطاعت كرديم.» و بترسید از الله كه الله انديشه شما را مي داند.* واذكروا نعمةَ الله عليكم وميثاقه الذي واثقكم بِه إِذ قلتم سمعنا وأطعنا واتقوا الله إن الله عليم بذات الصدورِ (مائده:7)
همچنین منافقان و یهودیان اطراف پیامبر جمع شده بودند و از او تعریف و تمجید می کردند و سعی میکردند تا او را برای مردم از انسانی والا و مقدس نشان دهند تا مردم باور کنند که محمد همان رسولی است که خداوند نازل کرده و برای همین ، منافقان به پیامبر که می رسیدند به رسالت او شهادت می دادند و طبق قرآن دادن این چنین شهادتی ، دروغه !؟چون تنها کسی میتونه به امری شهادت بده که شاهد و آگاه بر آن امر باشد، برای همین خداوند به پیامبر می گوید ؛ من می دانم که تو رسولم هستی و شهادت من کافیه ولی آنها که شهادت به رسالت تو میدهند ، منافق و دروغگو هستند!؟
چون منافقان نزد تو مي آيند، مي گويند : شهادت مىدهيم كه تو رسول الله هستى! و الله مي داند كه تو رسولش هستى !؟و الله شهادت مىدهد كه اين منافقين دروغگویند * إذا جاءك المنافقون قالوا نشهد إنك لرسول الله و الله يعلم إنك لرسوله و الله يشهد إن المنافقين لكاذبون [ منافقون 1 ]
یا بجای اینکه به پیامبر سلام کنند صلوات می فرستاند و خداوند به پیامبر می فرماید این تحیت من به تو نیست و اینها در دلشان چیز دیگری می گویند :
و هنگامی که نزد تو میآیند به تو تحیتی میگویند که هرگز چنین تحیتی را الله به تو نگفته است و با خود میگویند: چرا الله ما را به آنچه گفتیم عذاب نمیکند؟
نفرین برایشان صلواتشان جهنم است و چه بد فرجامی است * و إذا جاءوك حيوك بما لم يحيك به الله و يقولون في أنفسهم لو لا يعذبنا الله بما نقول حسبهم جهنم يصلونها فبئس المصير [ مجادلة 8 ]
و همچنین یهودیان کابالائی او را داور بین خودشان قرار می دادند در حالیکه احکام خدا در کتابشان موجود بود:
و چگونه تو را داور قرار مىدهند، با آنكه تورات نزد آنان است كه در آن حکم الله است؟ پس آنان بعد از اين پشت مىكنند، و آنان مؤمن نيستند * وكيف يحكمونك وعندهم التوراة فيها حكم الله ثم يتولون من بعد ذلك وما أولئك بالمؤمنين [ مائدة 43 ]
و کسی که در این آیه داوری می کند ؛ «الله و رسوله» (بصورت مفرد) است:
و هنگامی که از آنان دعوت شود که بسوی الله ورسولش بیایند تا در میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان رویگردان میشوند!* و إذا دعوا إلى الله ورسوله ليحكم بينهم إذا فريق منهم معرضون [ النور 48 ]
پيامبر تحت تأثیر منافقان و یهودیان امر به خودش هم مشتبه شد و نسبت به وجود این رسول هدایتگر که روحی از امر خداست به شک و تردید افتاده !؟ لذا به او تذکر داده میشه :
اى پيامبر، از الله بترس و اطاعت از كافران و منافقان نكن. * يا أَيها النبي اتق الله ولا تطعِ الكافرين والمنافقين (33:1)
و مبادا تو را از «آيات الله» بعد از آنكه بر تو نازل شده ،باز دارند و دعوت به سوى پروردگارت كن و زنهار از مشركان مباش * ولا يصدنك عن آيات الله بعد إِذ أنزِلت إِليك وادع إِلى ربك ولا تكونن من المشرِكين (28:87)
قرآن یهودیت و مسیحیت را مذاهب میدونه ،مثل مذاهب شیعه و سنی که در قوانین الهی اختلاف کرده و فرقه شدند اما پیروان کتابهای تورات و انجیل مورد احترام خاصی هستند:
و گفتند: «يهودى يا نصارا باشيد، تا هدايت يابيد؛ بگو: «نه، بلكه بر مذهب ابراهيم حنيفم و وى از مشركان نبود* وقالوا كونوا هودا أو نصارى تهتدوا قل بل ملةَ إبراهيم حنيفا وما كان من المشركين (2:135)
و پیروان این فرقه ها مخصوصأ یهودیان بخاطر کتمان بزرگترین رحمت و نعمت خداوند مورد لعن قرار گرفتند چون آنها بخاطر همین کتمانشان باعث فریب پیامبر نیز شدند چون می گفتند؛ چنین کسی نه در مذهب ما و نه در مذهب مسیحیان معرفی نشده بلکه این خیالات توست:
ما در اين مذهب آخرين ، چنين سخنى نشنيدهايم و اين جز دروغ هيچ نيست * ما سمعنا بهذا في الملة الآخرة إن هذا إلا اختلاق.(38:7)
در حالیکه آنکسی رو که این فرقه ها کتمان میکردند هم آنها و هم تمامی اهل کتاب اونو بخوبی میشناسن و بخاطر همین مورد احترامند و هدایت میشن:
كسانى كه به ايشان كتاب دادهايم، همان گونه كه پسران خود را مىشناسند، او را مىشناسند؛ و مسلماً گروهى از ايشان حق را کتمان می کنند و خودشان مىدانند. الذين آتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم وإن فريقا منهم ليكتمون الحق وهم يعلمون [بقره 146]
و هرگز اين يهوديان و اين نصارا از تو راضى نمىشوند، مگر آنكه پيرو مذهب آنان شوي!؟ بگو: «در حقيقت، تنها هدايتگر الله ، او هدايتگر است» و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر الله هيچ سرپرست و ياورى نخواهى داشت. * ولن ترضى عنك اليهود ولا النصارى حتى تتبِع ملتهم قل إن هدى الله هو الهدى ولئن اتبعت أَهواءهم بعد الذي جاءك من العلمِ ما لك من الله من ولي ولا نصير (2:120)
لذا بارها به او تذكر داده میشه که اهل کتاب اونو می شناسند ولی در صدد هستند ،تو رو به شک بیاندازند و براي اينكه پيامبر ، شك و ترديدش نسبت به آن حضرت برطرف شود به او گفته شد ؛ از پیروان انجیل ؛ که روح و رحمت خدا یا آیات الله را کتمان نمی کردند راجع به آن حضرت بپرسد !!؟
و اگر از آنكه به سوى تو نازل كردهايم در شك هستي، از كسانى كه پیش از تو كتاب مىخوانند بپرس. قطعاً «حق» از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است ، پس تو از ترديدكنندگان مباش و از آنان كه «آيات الله» را تکذیب می کنند مباش، كه از زيانكاران خواهى بود.* فَإِن كنت في شك مما أنزلنا إلَيك فاسأل الذين يقرءون الكتاب من قبلك لقد جاءك الحق من ربك فلا تكونن من الممترين (94) ولا تكونن من الذين كذبوا بآيات الله فتكون من الخاسرين (یونس:95)
آرى،« آيات من» بر تو آمد و او را تکذیب کردی و تكبّر كردى و از كافران شدى.* بلَى قَد جاءتك آياتي فكذبت بها واستكبرت وكنت من الكافرِين (39:59)
و روز قيامت كسانى كه بر الله تکذیب بستهاند را رو سياه مىبينى، آيا جاى متکبران در جهنم نيست؟ و يوم القيامة ترى الذين كذبوا على الله وجوههم مسودة أليس في جهنم مثوى للمتكبرين (39:60)
و قطعاً به تو و به كسانى كه پيش از تو بودند وحى شده ؛ اگر مشرك شوي حتماً كردارت تباه و مسلماً از زيانكاران خواهى شد؛ ولقد أوحي إليك وإلى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطن عملك ولتكونن من الخاسرين (39:65)
و اگر بخواهيم آن کسی را كه به سویت وحى كرديم، بر می گردانیم !؟ سپس کسی را برای خود نمییابی که در برابر ما، بر تو وکیل باشد * و لئن شئنا لنذهبن بالذي أوحينا إليك ثم لا تجد لك به علينا وكيلا [ إسراء 86 ]
اما فضل خداوند به پیامبر باعث شد تا براي خلاص شدنش از این ترديد ، او را به ديدار این رسول بزرگوار یعنی آیات الله ببرند تا او را ببیند:
منزه است آنكه اسيركرد بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد راه دور كه پيرامون آن را بركت دادهايم تا «آيات خود» را به او نشان دهیم، كه او همان شنواى بيناست * سبحان الذي أسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام إلى المسجد الأقصى الذي باركنا حوله لنريه من آياتنا إنه هو السميع البصير (1) الإسراء
اما وقتيکه پيامبرشرح ديدارخود با رسول گرامی خدا و وحي هاي دريافتي از ايشان را برای اطرافيان خود بیان کرد؛آنان به شك افتادند كه محمد دیوانه شده و داره سخنان شیطان را بازگو می كنه!؟ لذا خداوند متعال در سوره های تكوير و نجم بعد از سوگند ، خاطرنشان مي كند كه محمد آن حضرت را ديده و از او وحي گرفته « دقت کنید ، تحریف گران و کتمان کاران این رسول گرامی را فرشته و یا جبرئیل معرفی کرده اند در حالیکه این رسول روح خداست و محمد نسبت به جبرئیل هرگز تردیدی نداشت»:
و سوگند به صبح چو دميدن گيرد که این قول رسولي كريم است؛ قدر قدرتي كه نزد صاحب عرش مقامي بس والا دارد پس در آنجا فرمانروائي امین است و دوست شما دیوانه نیست و بی شک او را در اُفق مبين دیده است و او نیست برای اين ناپيدای بخیل ! و او نیست قول شیطان رجیم ! پس به کجا میروید؟!
والصبحِ إذا تنفس(18) إنه لقول رسول كريم(19) ذي قوة عند ذي العرش مكين(20) مطاعٍ ثم أمين(21) وما صاحبكم بمجنون(22) ولقد رآه بالأفق المبين (23) وما هو على الغيب بضنين (24) وما هو بقول شيطان رجيمٍ(25) فأين تذهبون(تکویر:26)
و در سوره نجم اين موضوع تكرار مي شود و تأكيد بر دیدار محمد از رسول بزرگوار و هدایتگر خداست « دقت کنید ، تحریف گران و کتمان کاران شدید القوی را فرشته و یا جبرئیل معرفی کرده اند در حالیکه طبق آیه 52 شوری او روحی از امر خداست که وحی شده و او به محمد علم آموخت و به بنده خود وحی میکند و آیات الله است »
سوگند به ستاره وقتيكه ناپيدا شود، که دوست شما گمراه نشده و طغيان نکرده * والنجم إذَا هوى (1) ما ضل صاحبكم وما غوى (2نجم)
«هوى» به معنی هوس نیست بلکه در قرآن «هوا» به معنی هوس آمده !؟
و «هوى» طبق آيه يكم سوره نجم يعني چيزي كه ما نمي توانيم ببينيم اما وجود دارد
«الهوى» = « الغيب» = این نا پیدا = منظور به شیطان است
و نقل قولی از شیطان نيست!* وما ينطق عن الهوى (3نجم)
آن کسی را که محمد دیده ، روحی از امر خداست که وحی شده:
او نیست مگر وحی ی که وحی می شود !* إن هو إِلا وحي يوحى(نجم4)
و این رسول گرامی در این آیه ها توصیف می شوند:
« ابرقدرتــــي» كه به او علم آموخت همان زيباي قدرتمند و عاقل كه مسلط شد و او در افق اعلي بود سپس «بصورت شيب دار» نزديك آمد و نزديكتر شد تا به قدر «دو كـمـــــــان» يا نزديكتر شد *علمه شديد القوى ﴿5﴾ ذو مرة فاستوى ﴿6﴾ وهو بالأفق الأعلى (7) ثم دنا فتدلى ﴿8 ﴾ فكان قاب قوسين أو أدنى ﴿9 نجم﴾
و سپس می فرماید محمد دیوانه نیست بلکه آیات الله به بنده اش یعنی محمد وحی کردنی ها رو وحی کرده !؟:
آنگاه وحی کردنی ها را به بندهاش وحی كرد عقل در آنچه دید دروغ نگفت * فأوحى إلى عبده ما أوحى (10) ما كذب الفؤاد ما رأى (نجم:11)
و خطاب به اصحاب محمد می فرماید : چرا در باره آنکسی که پیامبر او را دیده مجادله می کنید چون او یک بار دیگر هم «رسول گرامی خدا یعنی آیات الله » را دیده:
آیا با او درباره آنكه را دیده مجادله میکنید؟ و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است نزديك آخرين درخت سدر در همان مكان كه جنت است آنگاه كه درختان سدر را آنچه پوشيده بود، پوشيده بود چشم او منحرف نشد و طغيان نكرد براستي او آیات بزرگ مالک خود را دید * أفتمارونه على ما يرى (12) و لقد رآه نزلة أخرى (13)عند سدرة المنتهى (14)عندها جنة المأوى (15) إذ يغشى السدرة ما يغشى(16) ما زاغ البصر وما طغى (17) لقد رأى من آيات ربه الكبرى (نجم:18)
پس پيامبر و اصحابش به رسول و روح و آیات الله که بر آنان نازل شده بود ، ایمان آوردند و توبه كردند :
رسول، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورد و همه مؤمنان ، به الله و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردند؛ ما در میان هیچ یک از رسولانش فرق نمیگذاریم و گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا؛ آمرزشت.. و بازگشت به سوی توست.» آمن الرسول بما أنزل إليه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله لا نفرق بين أحد من رسله و قالوا سمعنا و أطعنا غفرانك ربنا و إليك المصير (2:285)
و توبه آنان مورد قبول خداوند متعال قرار گرفت:
به يقين، الله توبه پيامبر و مهاجران و انصار كه در آن ساعت دشوار از او اطاعت كردند را پذيرفت ، بعد از آنكه چيزى نمانده بود كه ذهن دستهاى از آنان منحرف شود پس توبه کرد با ایشان ، چرا كه او نسبت به آنان مهربان و رحيم است.* لقد تاب الله على النبي والمهاجرين والأنصارِ الذين اتبعوه في ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم ثم تاب عليهم إنه بهم رئوف رحيم (توبه:117)
پس اگر منبعد «أطيعوا الله ورسوله» را « أطيعوا الله ومحمد» بدانند!؟ واين باور اشتباه كه اطاعت ازمحمد ،همسنگ اطاعت از خداست و از احاديث پيامبر پيروي كنند كه قرآن صراحتأ آنان را سخنان شياطين جن و انس دانسته ، گناهش به گردن كسي نيست بجز همان كساني كه بر اين باور مانده اند چون در قرآن تعقل نمي كنند و کسانی که «الله ورسولش» را «خدا و محمد» بدانند و او را كتمان كنند ، لعنت خدا بر آنان خواهد بود !؟همانطور که منافقین وشیاطین برای فریب و گمراهی مردم «الله ورسولش» را «خداوپیامبرش» ترجمه کرده و تفسیر کردند و گفتند که منظور از «رسول» محمد است و او را تنها رسول خدا و همسنگ خدا معرفی کردند:
كسانى كه كتمان مي كنند ، نازل شده با دلایل روشن وهدایتگر ما را ، بعد از آنكه او را براى مردم در كتاب بيان نموده ايم ، آنان را الله لعنت مى كند و لعنت كنندگان لعنتشان مى كنند * إن الذين يكتمون ما أنزلنا من البينات والهدى من بعد ما بيناه للناس في الكتاب أولَئك يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون (بقره:159)