سؤال: با عرض سلام. مسلمان بودن با مؤمن بودن چه تفاوتی دارد؟ لطفا توضیح دهید. متشکرم
جواب:
و علیکم السلام و رحمه الله. به نظر ما مسلمان بودن به معنای خاص (یعنی به معنای پذیرش دین اسلام) با مؤمن بودن فرقی ندارد. علت این سؤالی که در ذهن شما ایجاد شد، شاید به خاطر آیه ۱۴ از سوره حجرات باشد که در آن چنین آمده است:
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [۱]
[برخى از] بادیهنشینان گفتند ایمان آوردیم بگو ایمان نیاوردهاید لیکن بگویید تسلیم شدیم هنوز در دلهاى شما ایمان داخل نشده است و اگر خدا و پیامبر او را فرمان برید از [ارزش] کردههایتان چیزى کم نمىکند خدا آمرزنده مهربان است
تقریبا در همه تفاسیر و ترجمه ها این آیه را قُولُوا أَسْلَمْنَا را “بگویید اسلام آوردیم” ترجمه کردند. اما به نظر ما اینجا اسلام به معنی لغوی یعنی تسلیم شدن می باشد.
آنها یعنی اعراب فکر می کردند که با تسلیم شدن و علیه مسلمانان نجنگیدن به معنی در صفوف مسلمین قرار گرفتن است. انگار با قرار گرفتن بین مؤمنین آنها هم مؤمن یا همان مسلمان به معنی خاص خواهند شد. چون این تفکر صحیح نیست، در ادامه آیه چنین آمده است:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ [۲]
در حقیقت مؤمنان کسانىاند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کردهاند اینانند که راستکردارند
قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِینِکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ [۳]
بگو آیا خدا را از دین[دارى] خود خبر مىدهید و حال آنکه خدا آنچه را که در آسمانها و زمین است مىداند و خدا به همه چیز داناست
کسی که به خداوند، نبوت، معاد، ملائکه ….. ایمان بیاورد مسلمان می شود. آیا می توانیم ادعا کنیم که مثلا اگر ایمان نیاورده اما به ظاهر خود را مسلمان نشان دهد، مؤمن نیست، بلکه مسلمان است؟! کسی به مسلمان بودن تظاهرکند- منافق است نه مسلمان!
اعراب که پیش پیامبر آمده و به او تسلیم شده بودند، به خاطر منافع دنیوی این کار را کردند:
سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعًا بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا * بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِیهِمْ أَبَدًا وَزُیِّنَ ذَلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَکُنْتُمْ قَوْمًا بُورًا * وَمَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَعِیرًا * وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا * سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا کَذَلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کَانُوا لَا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا [۴]
برجاىماندگان بادیهنشین به زودى به تو خواهند گفت اموال ما و کسانمان ما را گرفتار کردند براى ما آمرزش بخواه چیزى را که در دلهایشان نیست بر زبان خویش مىرانند بگو اگر خدا بخواهد به شما زیانى یا سودى برساند چه کسى در برابر او براى شما اختیار چیزى را دارد بلکه [این] خداست که به آنچه مىکنید همواره آگاه است* [نه چنان بود] بلکه پنداشتید که پیامبر و مؤمنان هرگز به خانمان خود بر نخواهند گشت و این [پندار] در دلهایتان نمودى خوش یافت و گمان بد کردید و شما مردمى در خور هلاکت بودید* و هر کس به خدا و پیامبر او ایمان نیاورده است [بداند که] ما براى کافران آتشى سوزان آماده کردهایم* و فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست هر که را بخواهد مىبخشاید و هر که را بخواهد عذاب مىکند و خدا همواره آمرزنده مهربان است
خلاصه مطلب این است که هر مسلمان مؤمن و هر مؤمن مسلمان است.
[۱] حجرات ۱۴؛
[۲] حجرات ۱۵؛
[۳] همان، ۱۶؛
[۴] فتح ۱۱-۱۵؛