اختلاط مرد وزن بر اساس تقوا از منظر قرآن کریم
مقدمه كوتاه
يكى از نقاط كه هر خواننده خوب قرآن آنرا خواهد دريافت اين است كه قرآن اصلا نمى خواهد در هر عرصه و در تمام چيزها قانون گذارى كند، و نه اين را يك ضرورت ميبيند.
در حقيقت در مسئله كه ضرورت مى بيند قانون گذارى شود بطور واضح و صريح آنرا تبيين ميكند(با تمام جزئيات ضرورى) آن و يگان جاها ديگر لطافت (باريك بينى) بكار ميندازد(جزئيات مهم را ذكر كرده و از جزئيات ديگر كه به نظر ما بزرگ است صرف نظر ﻣﻴﻜﻨﺪ)
وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿89﴾
روزي که از هر امتي، شاهدي از خودشان بر آنها برميانگيزيم و تو را بر اين مردم ميآوريم، و اين کتاب را [به منظور راهنماي عمل] در نقش بيان کننده [حق یا باطل] هر چيز، و هدايت و رحمت و بشارتي براي تسليم شدگان فرستاديم (نحل 89) .
بعضاً دستورات بسيار صريح ميباشند. و در بعضى حالات ديگر، در حقيقت قرآن بنيان گذارى ﻣﻴﻜﻨﺪ و محدوديت ها را ذكر ﻣﻴﻜﻨﺪ و همچنان هدايت هاى مطرح ﻣﻴﻜﻨﺪ كه چگونه يك جامعه بايد رفتار كند با يكديگر و معامله كنند بطور بهتر و همنواء با طبيعت شان و طبيعت دور و بر شان.
چنين حكمت را منابع دست دوم اسلامى به فراموشى سپرده و خواسته در هر مسئله فقط قانون گذارى كند، محدود كند و جزئيات أضافه كند بدون هيچ گونه اجازه قرآن و توجيه قرآنى نبايد فراموش كرد كه نه تنها فقهاء كوتاهى و اصراف كرده اند در اين راه، بلكه خود مردم همچنان سبب اين همه قانون هاى بيجا كه هيچ توجيه قرآنى ندارند شده اند؛ يعنى اين ما هستيم كه حتى قدم هم ميگذاريم از فَقِيه ميپرسيم حكم اش را، و او هم بهره ميگيرد از چنين وضع، يكبار كوشش نكرده ايم خود قرآن را تدبر كنيم و خود بدانيم و خود بسنجيم و خود عمل نيك كنيم، چرا كه از ما پرسيده خواهد شد.
پس ما هستيم كه كور گشته ايم و كر و عقل را بكار نينداخته ايم تا آنها با سهولت هر حكم ظالم را به عنوان حكم خدا بر ما جاري سازند ، گرچه آیه 89 سوره نحل بسيار واضح بيان كرده كه قرآن همه چيز (ضرورى براى هدايت مؤمنان) را بطور مفصل آورده است در اين قرآن.
همچنان چيزيكه به افتراء ميبافند منحيث سنت، بايد اضافه كرد، كه هيچ در تصور نمى گنجد كه پيغامبر خدا به نحوى عمل كند و يا چيزى درس دهد غير از الهامات كه به او نازل ميشد منحيث جزء از وحى.
در حقيقت قرآن يگانه هدايت بود كه او با آن مردم را هشدار ميداد از خطرات كه در راه است. خداوند جل جلاله در سوره ق آیه 45 چنین میفرماید : ما به آنچه [از شرك و كفر] ميگويند داناتريم، تو نيز تحميلكننده [ايمان] بر آنها نيستي، پس آنرا كه از هشدارهای من بيم دارد، با قرآن [به حقايق هستی] يادآوری كن.
قرآن ميخواهد يك توازن حقيقى برقرا باشد و هر يك بررسى از قرآن اين را بطور واضح آشكار خواهد ساخت:
اصل قضیه
قبل از همه وقتى چنين موضوع مطرح ميشود بزودى فكر بسيار به اختلاط بطريقه غربي و آن هم بدترين مثال از اختلاط ميرود، بايد پرسيد چرا؟ مگر ما ترس داريم؟ ما حق جوء نيستيم ما عادل نيستيم ؟ پس چرا بايد فقط به جنبه منفى آن بيشتر توجه كرد؟
البته كه، بدون شك، دو طرف قضيه وجود دارد، يكى آن (فرهنگ غربى) در بدترين شرايط اش و طرف ديگر كه با استفاده از چنين وضع و مثال و با تفسير افراطى شان تمام حركت يك انسان را متوقف ساخته و آنها را برده تفسير خود ساخته اند. البته كه مثال غربى در پيش داريم، و آن يك جزء از قصيه است، ولى فرق مهم وجود دارد بين اختلاط آزاد در غرب و تعامل در راستاى تقواء كه مردم كه كنترول بر خود دارند و تقواء مى خواهند.
بيا با هم نگاه كنيم چه ارشادات قرآن در اين باره داده است.
آيا زنان و مردان با همديگر يكجا تعامل ميكردند بطور عام در هر عرصه زندگى و ضمن ضرورت كه شرايط إيجاد ميكرد ؟
ما از قرآن نقاط ذيل را مى آموزيم .
پيغمبر تحيت و سلام كسانيكه براى ديدن او ميامدند برميگشتاند (انعام ٥٤).
همچنان ازآیه 5 سوره تحريم واضح ديده ميشود كه زنان براى مصالح نيكو و اهداف خوب رفت و آمد بيرون از خانه داشتند (سائحات).
در سوره القصص آيه ٢٣ ديده ميشود كه موسى(ع) بطور آزاد و از دلسوزى با ٢ دختر صحبت ميكرد از اينكه چرا آب نمى دهند حيوانات خود را. در همين سوره آيه ى ٢٥ يكى از آن دو دختر با يك رساله از پدر نزد او آمد. و بعد از شنيدن قصه موسى و أدب و شجاعت او حتى پيشنهاد ازدواج و كار كردن نزد پدرش را همچنان يكى از دختران براى پدر خود كرد.
ميبينم كه پيغبمر ذكريا (ع) كه سرپرستى مريم را بدست گرفته بود معمول بود كه در اتاق / محراب مريم داخل ميشد و هميشه نزد مريم رزق (از علم و اخلاق) ميديد(الصافات 3).
درميابيم كه ملكه سبأ رأى فرماندهان خود را مى خواهد در باره رساله پيغمبر سليمان (النمل -٣٢-٣٤).
بيشتر توجه مى كنيم كه ملكه داخل تالار سليمان ميشود و بعد از صبحت كردن با سليمان با او ايمان مى آورد و درميابد كه چقدر ظلم كرده بود بر خود(النمل 44).
قرآن بطور آشكار مقرر ساخته اينكه هيچ گناه نيست كه دوستان كه پاك دل و دلسوز اند(چه ذكور و يا إناث) يكجا با هم نان خورند و با فاميل يكديگر( النور 61).
بناءً طوريكه مشاهده ميكنيد معمولا اختلاط صورت خواهند گرفت منحيث جزء از زندگى روزمره ، يا وقتى شرايط وا مى خواند به همكارى و تعامل مومنان (مردان) با مؤمنات(زنان) .
خوب ارشاد قرآنى و حدود كه قرآن گذاشته در اين باره چيست؟
هيچكس آزاد مطلق از خواهشات و تمايل نيست، و نبايد چنين فكر كند، و اگر هم كرد دارد به خود دروغ ميگويد و منافقت دارد.
بلكه در عِوَض هميشه بايد متوجه هر نظر خود باشيم و با دلسوزى نگاه كنيم و هدف و نيت پاك در باره همه داشته باشيم، و هميشه ارزش هاى والا و خدا را بيشتر ياد كنيم و خود را حفظ و كنترول كنيم و به خدا رجوع هميشگى داشته باشيم تا با جامعه رشد كنيم و از شر خواهشات نفسا زشت و دعوات دوستهاى گمراه در أمان باشيم.
حتى پيغبمران همچنان از چنين تمايلات آزاد نبودند:
قطعه پائين درخواست پيغمبر يوسف (ع) از خدا است بعد از آنكه زنان دربارى خواستند او را تحريك کننند :
يوسف [در مقابل تهديد زليخا] گفت: پروردگارا، زندان نزد من محبوب تر از کاري است که مرا بدان ميخوانند و اگر کيد [=نقشه و نيرنگ] آنها را از من نگرداني، به شدت به آنان کشيده ميشوم و [در اينصورت] از جاهلين خواهم گشت (سوره یوسف آیه 33) .
یوسف:34
پس [در اثر اين اخلاص] پروردگارش دعاي او را اجابت کرد [و موانع و حجابهاي نفسانياش را به نيروي ايمان و تقوا برطرف کرد]، در نتيجه نقشه و نيرنگ آنان را از او برگرداند، به راستي او شنواي دانا [نسبت به دعا و درخواست بندگان] است ( سوره یوسف آیه 34) .
قرآن کریم برای مردان به خانم ها چطور رفتار بکنند وهمچنان برای خانم با مردان چطور رفتار بکنند بیان نموده اند خداوند به نبی کریم صلی الله علیه وسلم چنین میفرماید :
ـ [ای پیامبر] به مردان باایمان بگو: از نگاهشان [هنگام توجه هوسآلود به نامحرمان] بکاهند و عفت خویش حفظ کنند، این [تسلط بر نفس] برای آنها پاکتر است، مسلماً خدا به آنچه [ماهرانه و دور از چشم دیگران] ميکنند، کاملا باخبر است (سوره نور30)
ديده ميشود كه براى مردان ضرورت است تا از نگاه هوس آلود شان بكاهند و عفت خويش حفظ كنند. مردان همچنان همانقدر ضرورت دارند تا اندام هاى خود را بپوشانند و آنچه شهوت انگيز است. و هر آنچه سبب جلب توجه غير ضرورى ميشود بايد پوشيده شود. ولى با اين همه ارشاد ها در منابع دست دوم و شريعت اسلامى عورت مردان از ناف تا زانو مقرر شده، كه بنظر ميرسد بسيار كم آمده از روح اين آيت. چنين چيزى متاسفانه به مرد اجازه ميدهد كه مردانگى خود را به نمايش گذارند و اندام هاى خود را بدون اينكه محدوديت هاى شريعت نقض شود. بنظر ميرسد چنين وضع بسيار شكاك است. از نگاه خود كاستن و عفت خود را حفظ كردن اشاره آشكار به هر دو حفظ كردن جسمى و عاطفى است.
و به زنان مؤمن بگو: از نگاههایشان [در برانداز کردن نامحرمان] فرو کاهند و عفت خویش حفظ کنند و زینت خویش، جز آنچه [به طور طبیعی] آشکار است، آشکار نسازند و روسریهای خویش بر گریبانشان بیندازند و زینت خویش [بر کسی] آشکار نسازند جز برای شوهران شان، پدران شان، پدر شوهران شان، برادران شان، برادر زادهها ی شان، خواهر زاده های شان، زنان [هم کیش] شان، بردگان تحت تسلط شان، خواجگان تحت تبعیت [=خدمتگزار] که بی رغبت به زناناند و کودکانی که [هنوز بالغ نشده و] بر شرمگاههای زنان [=مسائل جنسی ، سکسی] آگاه نشدهاند و [هنگام راه رفتن، چنان] گام بر زمین نزنند تا آنچه از زینتشان که پنهان ميدارند [امثال خلخال] معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به سوی خدا بازگردید، باشد تا رستگار شوید ( سوره نور 31) .
ارشاد و رهبرى مشابه براى زنان هم مقرر شده با اضافه كردن اين نقطه كه گريبان (گردن و سينه) شان را بپوشانند.
همچنان مفسرین اصطلاح (يضربن بأرجلهن) را به خلخالهائی که در قدیم به پا ميبستند و با گامکوبی بر زمین [همچون کفشهای پاشنه بلند امروزی] صدای جلب کنندهتر ميداد اشاره کردهاند، امروز نیز ميتوان شاهد نمایش زیبائی اندام و زیورآلات در نحوه راه رفتن بود. و يا خود مى توانيد نگاه كنيد و بيبينيد امروز چه مشابه آن ميشود.
در آخر آيه توصیه به رجوع به همه مؤمنان در انتهای آیه، نشان ميدهد کمتر کسی یافت ميشود که در عمرش خیانت چشم یا لغزشی در غرائز جنسی از او سر نزده باشد!
خداوند در سوره اعراف برای مسلمین از مهیا ء لباسی خبر میدهد که تا مسلمین با آن لباس تمرکز بر زیبائی درونی (تزكيه / تقواء) و بر لباس بيرونى داشته باشند.
اي فرزندان آدم، ما لباسي براي شما مهيا کرديم که شرمگاه تان را ميپوشاند و [در ضمن وسيله آراستگي و] زينت شماست و [نيز] لباس تقوا [که رفتارهاي شرمآورتان را ميپوشاند، و مسلماً] اين (كنترول بر نفس) بهتر است، اين از نشانههاي خداست، اي بسا که [بندگان به ضرورت تقوا] يادآوري گردند (اعراف:26 ).
احزاب:59
ای پيامبر، به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو: پوششها ی شان را به خود نزديک کنند که اين [کار] برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند مناسب تر است. و خدا آمرزنده مهربان است.دوباره تمركز بر لباس مناسب بيرونى است كه بدن را ميپوشاند. هيچ توجيه نه در اين آيه ديده ميشود و نه اشاره شده كه اين به يك گونه لباس عربى بايد منحصر شود، و لكن هرگونه لباس كه بتواند برجستگى بدن را بپوشاند، چه گريبان باشد، بدن يا پاها و يك لباس بيرونى مناسب باشد. با اين، دليل اش هم گفته شده است كه تا اذيت نبينند و شناخته و شناساي شوند. اين اصطلاح همچنان رد ﻣﻴﻜﻨﺪ هرگونه استدلال براى پوشش چهره كه نمى توان تشخيص شد زن در آن صورت.
به زنان بازنشسته [=از بارداری، به سن یائسگی رسیده] که امید زناشوئی [جهت فرزند آوری] ندارند، گناهی نیست، اگر لباس(بيرونى) خود را بردارند، به شرط آنکه قصد نشان دادن زینتی را نداشته باشند، [البته] اگر عفت جویند برای خودشان بهتر است و خدا شنوای داناست ( سوره نور آیه 60) .
يكى متوجه ميشود كه در اينجا استثناء به زنان كه از حمل مأيوس شده اند بخاطر سن شان داده شده است. ولى باز هم تمركز بر عفت شدن و اينكه بدون ضرورت هيچ زينت را آشكار نسازند. اگر خود را كنترول كنند و نكنند بهتر است. با چنين استثناء، بر ضرورت لباس بيرونى مناسب براى دختران و زنان جوان دوباره تاكيد شده است.
خود خوشنودى و ناز در سخن گفتن
احزاب:32
ای همسران پيامبر، شما مانند هيچ يک از زنان [عادی جامعه] نيستيد. شما بايد پروای خدا داشته باشيد [تا الگوی نيکوئی برای بانوان ديگر شويد]، پس به صدای خود [حالت] ناز و نرمش ندهيد تا کسی که بيماردل است [در شما] طمع کند، به گونهای متعارف [=به طور طبيعی] سخن بگوئيد.
اين آيه مباركه به زنان پيغمبر توصيه ﻣﻴﻜﻨﺪ كه به صداى خود ناز و نرمش ندهند تا اينكه كسانيكه مرض دارند با آن تحريك نشوند. در عِوَض بايد بطور طبيعى و متعارف صحبت كنند. باز هم حكمت هاى بسيارى براى مردان و زنان ديده ميشود در اين آيه وقتى به نتيجه چنين عمل هم اشاره شده است . اين پى آمد غير مستقيم و نخواسته بر اثر نرمش و ناز در لحن سخن گفتن عملا بر هر انسان ممكن اتفاق افتد چه مرد چه زن و بسيار مى توان آموخت از اين آيه. اما چنين ارشاد بطور خاص براى زنان پيغمبر داده شده است.
آداب در رفتار وکردار با خانم ها
ای کسانی که ايمان آوردهايد، به خانههای پيامبر داخل نشويد، مگر آنکه برای صرف غذا اجازه يافته [=دعوت شده] باشيد. بيآنکه [زودتر از وقت مقرّر] در انتظار آماده شدن غذا بنشينيد، بلکه هر گاه فرا خوانده شديد وارد شويد و چون غذا خورديد پراکنده گرديد و سرگرم گپ و گفتگو نشويد؛ که اين [رفتار شما،] پيامبر را ميآزارد و [از ابراز آن] در برابر شما شرم دارد ولی خدا از [بيان] حق شرم ندارد. و هر گاه از همسران پيامبر چيزی [مرتبط با پذيرائی] خواستيد، از پشت پرده درخواست کنيد که اين [شيوه] برای دلهای شما و آنان پاکتر است. و شما را نسزد که پيامبر خدا را بيازاريد و نه هرگز پس از او با همسرانش ازدواج کنيد که چنين کاری در نظر خدا بزرگ است. (سوره احزاب 53)
رعايت اين آداب معاشرت در آيه فرق ، محدود به مناسبات با پيامبر نيست، توصيهای است همگانی و همه جائي.
نکته ديگرى كه بس لطيف است، اين که پيامبر اسلام در مقام زمامدار جامعه، حتی از بيان تذکری ملايم به مدعوين، که معمولا تودههای فقير بودند، شرم داشته و به خود اجازه نميداده سخنی بگويد که موجب رنجيدگی احتمالی آنان گردد. اين ادب و هنرِ مردمداری کجا و خلقيات خشن و بيفرهنگ بعضى کجا؟ بيجهت نيست که در قرآن آمده است که «برای شما در خلقيات پيامبر اسوهای نيکوست».
از آنجائی که سياق آيه در مورد پذيرائی در خانه رسول است، قاعدتا درخواست مهمانان از همسر صاحبخانه بايد در ارتباط با موضوع مرتبط با پذيرائی باشد، مثل: درخواست قاشق و بشقاب و نمکدان و غيره. با اين حال اين تذکر ميتواند در موارد غير آن نيز صادق باشد.
خوب اگر خلاصه اش كنيم، سخن دوباره درباره همسران پيغمبر است، ولى مى توان ارشادات پائين را آموخت:
هرگز به خانه كسى وارد نشويد و انتظار بكشيد تا به شما اجازه داده شود
بسيار هم در خانه ديگران دير نكنيد و نه بسيار مانيد، حتى اگر از شما خواسته هم نشد و يا كسى حياء دارد از اينكه درخواست خارج شدن دهد. يك جستجو منطقى از وضع ميزبان و مصروفيت شان كنيد و همينكه كارتان خلاص شد به خوبى معذرت خروج بخواهيد .
اما در باره حجاب (پرده) كه در اين آيه ذكر شده، اولا، اشاره خاص به زنان پيغمبر است و آن هم در خانه پيغمبر وقتى كسى چيزى مى خواهد از آنها يا سوال دارند بايد از پشت پرده(وراء حجاب) بپرسند، دليل اش هم ذكر شده كه اين شيوه براى آنها و شما پاكتر است و متواضعانه است.
به طور خلاصه میتانیم بگوئیم از آیات فوق به آسانی فهمیده میشود که در قرآن کریم به اساس طقوی زن ومرد میتواند با هم در یک مجلس بشیند غذا بخورند با هم دیگر منا سبات انسانی داشته باشند واین ممکن نیست که خانم ها را از جامعه دور نگهداشته به خانه حبس نمود چون اقلا نصف نفوس هر جامعه را خانم ها تشکیل میدهد فلهذا در هر جا ودر هر مکان به خانم ها نیز نیاز میباشد. به طور مثال عرصه طبابت به خانم داکتر نیاز هست همچنین در عرصه امنیت به خانم پولیس نیاز هست وسائره