آزادی انسان و بازار از دیدگاه قرآن
به مکانی که مال و خدمات رد و بدل می شود بازار می گویند. بین بازار و آزادی مالکیت رابطه مستقیم وجود دارد. از زمانهای اولیه هم مصرف کننده، تولید کننده، تاجر و مدیران، در فعالیتهای بازار و در نتیجه آزادی انسان دخالت داشته اند. در نتیجۀ این مسائل در طول تاریخ تعداد زیادی مدلهای اقتصادی و سیاسی بوجود آمده است.
در قرآن و همچنین سنت پیامبر(ص) قوانین اولیه این موضوع مطرح شده است. خداوند چنین می فرماید:
وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ
خداوند (براي آنها كه كفران نعمت ميكنند) مثلي زده است: منطقه آبادي را كه امن و آرام و مطمئن بوده، و همواره روزيش بطور وافر از هر مكاني فرا ميرسيده، اما نعمت خدا را كفران كردند، و خداوند بخاطر اعمالي كه انجام ميدادند لباس گرسنگي و ترس را در اندامشان پوشانيد. (سوره نحل 16/112)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا
اى مؤمنان اموال همديگر را به ناروا مخوريد، مگر آنكه دادوستدى به توافق خودتان باشد، و خودتان را نكشيد چرا كه خداوند با شما مهربان است. (سوره نساء 4/29)
در این آیات چند کلمه وجود دارد که باید به آنها دقت داشته باشیم.
"القریه" به معنای در بر گرفته تمام ساکنان از کوچک تا بزرگ می باشد.
"آمنة" به معنی اطمینان است. "المطمئنه" به معنی آرامش و سکونت است. "طمأن" که به اسم فاعل است و به معنی خوشنودی، آرامش وسکونت است. از این کلمات به این نتیجه می رسیم که جایی که اطمینان و رضایت وجود دارد، در آنجا آرامش و سکونت بر قرار می شود. دومین نتیجه که از این آیات می گیریم این است که کسانی که کفران نعمت می کنند از ایمن نعمتها محروم خواهند شد.
اطمینان و رضایت، در نتیجۀ برقراری امنیت مالی و جانی به وجود می آید.
قرآن مالکیت شخصی را قبول دارد، اما به شرط تجارت حلالی که با رضایت طرفین انجام شود. قرآن تنها از راه تجارت حلال، رد و بدل مال و مالکیت شخصی را می پذیرد، نه از راه غصب و دزدی و زور گیری و رشوه خواری، بهره و ربا.
در حدیثی از پیامبر(ص) چنین روایت شده که مدتی قیمت اجناس بسیار بالا رفته بود و مردم نزد پیامبر(ص) رفته و از ایشان می خواهند تا برای اجناس قیمت تعیین کند و ایشان چنین فرمودند: "شکی نیست که کسی جز خداوند نمی تواند ارزش چیزی را تعیین کند و اوست که وفور نعمت و سختی را به ما می دهد. من نمی خواهم به ناحقی در برابرمال و جان شما انجام دهم تا خداوند از من ناراضی باشد."
همچنین در روایت دیگری چنین نقل می شود که عده ای نزد پیامبر(ص) می ایند و از او می خواهند که برای مالشان نزخی تعیین کند و ایشان چنین می گویند: "من برای شما دعا می کنم."
از این حدیث نتیجه می گیریم که پیامبر هیچ گاه دخالتی در روند بازار نداشته و خواستار سیر طبیعی وضعیت بازار بودند و می خواستند که مردم با آزادی و ارادۀ خود به اتفاق نظر رسیده و یکدیگر را راضی کنند، و در نتیجه آن رضایت طرفین به وجود آمده سکونت و آرامش برقرار می شود.