دين وفطرت
ازدواج با غیر مسلمان

ازدواج با غیر مسلمان

ازدواج با غیر مسلمان

در مذاهب اسلامی زن مسلمان نمی تواند با غیر مسلم ازدواج کند، یعنی نکاح باطل است. به عنوان دلیل آیه ذیل را می آورند:

وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ [1]

و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند قطعا برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى‏ خوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى‏ خواند و آيات خود را براى مردم روشن مى‏ گرداند باشد كه متذكر شوند.

 اما نسبت به جائز بودن ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان آیه ذیل را دلیل می آورند:

الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ [2]

امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پيش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنكه مهرهايشان را به ايشان بدهيد در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست ‏خود بگيريد و هر كس در ايمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زيانكاران است.

طبق آیه ذیل اهل کتاب مشرک هستند:

اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ [3]

اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه [با وى] شريك مى‏ گردانند.

مجوز دادن برای ازدواج مرد مسلمان با زن اهل کتاب یعنی مجوز دادن به ازدواج با زن مشرک است که در آیه ذیل ممنوع شده است:

وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ [4]

و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد.

در آیه که بر آن استناد کرده و ازدواج زن یا مرد مسلمان با مشرک را حرام  دانستند، در اصل نمی تواند بر تحریم دلالت کند. چرا که در آیه اسم تفضیل به کار رفته است، و معنی آن بهتر بودن ازدواج با مسلمان را نشان می دهد. یعنی بین  دو تا خوب، یکی بهتر است. دو باره آیه را می آوریم تا مطلب واضح تر شود: و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند قطعا برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى ‏خوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى‏ خواند و آيات خود را براى مردم روشن مى‏ گرداند باشد كه متذكر شوند.

ابو العاص بن الربیع داماد پیامبر (ص) بود. در زمان جاهلیت با زینب ازدواج کرده بود و هنوز مسلمان نبود. در جنگ بدر او اسیر شد و زینب مقداری از ثروت و  گردنبندی که مادرش در روز ازدواج هدیه داده بود را به عنوان فدیه فرستاد. با دیدن این پیامبر (ص) ناراحت شد و گردنبند را به زینب پس داده و خود ابو العاص بن ربیع را آزاد کرد.  ولی از او خواست که زینب را به مدینه بفرستد. ابو العاص با این که همسرش را دوست داشته به قول خود عمل کرد و زینب را به مدینه فرستاد.

ابو العاص در سال ششم هجری وقتی از سفر تجارتی به سوریه برمی گشت، از طرف مسلمانان متوقف شد. او اموال را رها کرده و فرار کرد. شب آمده پیش زینب که پناهنده شود. پیامبر (ص) به مسلمانان  فرمود: اگر آنچه را به ابو العاص متعلق است به خودش پس دهید ممنون می شدم. مسلمانان همین کار را کردند و به او اموال مردم را که برای تجارت امانت گرفته بود، برگرداندند.

ابو العاص به مکه رفته امانت را به صاحبانش پس داد، خودش اسلام را قبول کرد و به مدینه هجرت کرد. بعد از این پیامبر (ص) دخترش زینب را دو باره به او داد که به زندگی مشترکشان  ادامه بدهند. و برای این هیچ عقد دیگری هم نخواند، چون با این که ابو العاص کافر بوده نکاح با زینب باطل نشده بود.

از ابن شهاب روایت می شود: در زمان رسول الله (ص) برخی رنان در مکه مسلمان شده بودند اما همسرانشان کافر بودند. دختر ولید ابن مغیره  جزء این زنان بود و زن صفوان بن امیه بود. او در  فتح مکه مسلمان شده، اما همسرش صفوان فرار کرده بود. پیامبر (ص) به معنی دوستی و پیام امنیت عبای خود را در آورده به پسر عموی صفوان – وهب بن عمیر داد که او  دنبال صفوان برود و اورا نزد پیامبر (ص) بیاورد. صفوان پیش پیامبر (ص) با عبا آمده و با صدای بلند گفت: ای محمد! این وهب بن عمیرعبای تو را آورد و گفت تو مرا این جا دعوت کردی و گفتی که اگر خوشم بیاید قبول کنم و اگر قبول نکنم دو ماه مدت دارم.  پیامبر (ص) گفت: ای ابو وهب، بیا پایین. اما او گفت: والله، تا کاملا تکلیفم را روشن نکنی نمی آیم! پیامبر (ص) گقت: تو چهار ماه آزاد هستی. صفوان کافر و زن او مسلمان بود، با این حال پیامبر (ص) آن ها را از یک دیگر جدا نکرده بود و بالاخره صفوان هم مسلمان شد.

واقعه اول بعد از صلح حدیبیه ، و دومی تعد از فتح مکه رخ داد.

علما آیه 10 ممتحنه را دلیل برای جائز نبودن ازدواج زن مسلمان با غیر مسلمان می آورند. اما این آیه قبل از حوادثی که حکایت کردیم بود.

برای زنی که می خواست از شوهرش جدا شود نازل شده است. پیامبر (ص) هیچ یک از زن و شوهر را به خاطر دینش از هم جدا نکرده بود و الا حتما این را مطرح کرده توضیح هم می داد.

وَلاَ تَنكِحُواْ مَا نَكَحَ آبَاؤُكُم مِّنَ النِّسَاء إِلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاء سَبِيلًا *

و با زنانى كه پدرانتان به ازدواج خود درآورده ‏اند نكاح مكنيد مگر آنچه كه پيشتر رخ داده است چرا كه آن زشتكارى و [مايه] دشمنى و بد راهى بوده است.

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَيْنَ الأُخْتَيْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا* [5]

[نكاح اينان] بر شما حرام شده است مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‏ هايتان و خاله هايتان و دختران برادر و دختران خواهر و مادرهايتان كه به شما شير داده‏ اند و خواهران رضاعى شما و مادران زنانتان و دختران همسرانتان كه [آنها دختران] در دامان شما پرورش يافته ‏اند و با آن همسران همبستر شده ‏ايد پس اگر با آنها همبستر نشده ‏ايد بر شما گناهى نيست [كه با دخترانشان ازدواج كنيد] و زنان پسرانتان كه از پشت ‏خودتان هستند و جمع دو خواهر با همديگر مگر آنچه كه در گذشته رخ داده باشد كه خداوند آمرزنده مهربان است.

       در این آیات لیست زنانی که ازدواج با آنان جائز نیست، آمده است و در آن از اعتقاد و دین طرف چیزی  نیامده است. در آیه 25 آمده است:

وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ *

و هر كس از شما از نظر مالى نمى‏ تواند زنان [آزاد] پاكدامن با ايمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد [ازدواج كند] و خدا به ايمان شما داناتر است [همه] از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده‏ شان به همسرى [خود] درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوست‏گيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است اين [پيشنهاد زناشويى با كنيزان] براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.

یعنی کسی که نمی تواند با زن آزاد  پاکدامن ازدواج کند می تواند با زن پاکدامن جاریه ازدواج کنند. اما از این ازدواج صبر کردن بهتر است. بر این اساس اولین ترجیح ازدواج با زن آزاد و پاکدامن، دومین ترجیح با زن پاکدامن جاریه و سومین (طبق آیه 5 مائده) با زن پاکدامن اهل کتاب است.  اما از آنجا که ازدواج با جاریه توصیه نشده ازدواج با زن اهل کتاب هم توصیه نشده است. اما معنای این حرام شدن نیست. اهل کتاب مشرک هستند، و در این زن و مرد با هم تفاوتی ندارند:

وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ [6]

و با زنان مشرك ازدواج مكنيد تا ايمان بياورند قطعا كنيز با ايمان بهتر از زن مشرك است هر چند [زيبايى] او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرك زن مدهيد تا ايمان بياورند قطعا برده با ايمان بهتر از مرد آزاد مشرك است هر چند شما را به شگفت آورد آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى‏ خوانند و خدا به فرمان خود [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى‏ خواند و آيات خود را براى مردم روشن مى‏ گرداند باشد كه متذكر شوند.

شرطی که برای ازدواج مطرح است پاکدامنی است.

الزَّانِي لَا يَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ [7]

مرد زناكار جز زن زناكار يا مشرك را به همسرى نگيرد و زن زناكار جز مرد زناكار يا مشرك را به زنى نگيرد و بر مؤمنان اين [امر] حرام گرديده است.

برای فهمیدن معنای آیه و روشن کردن مطلب به ما فوق نگاه کنیم. در آیه قبلی راجع به زنا و مجازات آن مطرح شده و بعد آیه مورد نظر آمده که می گوید "بر مؤمنین این حرام گردیده است" زنا حرام گردیده نه ازدواج با زناکار یا مشرک. خلاصه ازدواج با غیر مسلم برای مسلمان چه مرد باشد و چه زن، ممنوع و حرام نمی باشد، فقط بهتر است  که این ازدواج با مسلمان باشد. یعنی مسأله ترجیح است، نه اطلاق.

 

[1]  بقره 221؛

[2]  مائده 5؛

[3]  توبه 31؛

[4]  بقره 221؛

[5]  نسا 22 و 23؛

[6]  بقره 221؛

[7]  نور 3؛

نظریه ها

ما را در فضای مجازی دنبال کنید