یک وضو چند نماز می توان خواند؟
سوال: با یک وضو چند نماز می توان خواند؟
جواب: وضو از شروط نماز است. تا زمانی که وضو باطل نشود می توان نماز خواند و در مورد تعداد نماز موردی وجود ندارد. حدیث در این مورد از این قرار است:
سلیمان ابن بوریده از پدرش چنین نقل می کند: پیامبر(ص) در روز فتح تمام نمازهایش را با یک وضو خوانده و بر روی کفشهایش مسح کرده بود. امر به ایشان می گوید که ای رسول الله، من برای اولین بار دیدم که شما چنین کاری کرده اید. پیامبر(ص) در جواب چنین می فرمایند:
"من اینکار را عمداَ انجام دادم ای عمرو!" (مسلم، طهارت، 86)
پیامبر(ص) به این دلیل این چنین فرمودند تا مردم متوجه شوند که تا زمانی که وضو باطل نشده باشد می توان با آن نماز خواند.
در احادیث بخاری هم از پیامبر(ص) و صحابه اش نقل شده که می توان با یک وضو تا زمانی که باطل نشده نماز خواند. (بخاری، 54)
با سلام و احترام
آیا پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم پاها را در وضو غسل می کرد یا مسح ؟
با تشکر فراوان
و علیکم السلام
بله، پیامبر مسح می کرد. طبق شواهد تاریخی اعراب در آن زمان برای جلوگیری ترک پا به پای خود ادرار می کردند و پیامبر دستور داده که قبل از وضو گرفتن پاها را بشویند
لذا اگر به پا نجص نخورده باشد، صرفا برای وضو شستند پا لازم نیست.
با سلام و احترام
الله در قران می فرمایند :
یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِ ….﴾ [المائ‍دة: ۶]
«ای مؤمنان! هنگامی که برای نماز بپاخاستید (و وضو نداشتید)، صورت‌ها و دست‌های خود را همراه با آرنجها (یا تا آرنجها) بشوئید، و سرهای خود (همه یا قسمتی از آنها) را مسح کنید و پاهای خود را تا……..در اعراب کلمات دقت کنید:﴿وُجُوهَکُمۡ﴾ منصوب.﴿وَأَیۡدِیَکُمۡ﴾ منصوب.﴿بِرُءُوسِکُمۡ﴾ مجرور.﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾ منصوب.ما می‌دانیم اعراب مفعول در قواعد عربی منصوب است و حرف جر اسم ما بعد خود را جر می‌دهد یعنی مجرور می‌شود.هم چنین می‌دانیم (و) از حروف عطف می‌باشد که معطوف را بر معطوف علیه عطف می‌دهد یعنی از لحاظ اعرابی یک علامت خواهند داشت. و گاه این عطف بر محل معطوف علیه می‌باشد. مثلا در این آیه کریمه خدای متعال می‌فرماید: ﴿أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ (توبه: ۳): «همانا خداوند از مشرکان بیزار است و رسول او…» یعنی خدا و رسولش از مشرکان بیزار است.حالا چرا می‌گوییم: خدا و رسول از مشرکان بیزار است؟…چون اولا از نظر معنوی محال است که خداوند از مشرکان و رسولش بیزار باشد.. و ثانیا رسول بر مشرکین عطف نشده است چون اگر عطف می‌شد باید به تبع مشرکین که مجرور به حرف جر است مجرور می‌شد (وَرَسُولِهِ) …بنابراین این (واو) آن را به جای دیگر عطف می‌کند یعنی به (الله)… اما (الله) منصوب است ولی (رسول) مرفوع…. پس چرا یک علامت اعرابی ندارند؟… می‌گوییم: رسول بر محل اسم (الله) عطف شده است…محل اسم (الله) در واقع مبتداست که حرف ناسخه (إن) آن را منصوب کرده است.در آیه مذکور ﴿وُجُوهَکُمۡ﴾ منصوب و مفعول فعل ﴿فَٱغۡسِلُواْ﴾ می‌باشد… ﴿وَأَیۡدِیَکُمۡ﴾ بنا بر عطف بر ﴿وُجُوهَکُمۡ﴾ منصوب شده است.«رُءُوسِکُمۡ» مجرور به حرف جر (ب) متعلق به ﴿وَٱمۡسَحُواْ﴾ می‌باشد…اما ﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾: واو حرف عطف ﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾ چنان که در قرائت صحیح و راجح وارد شده منصوب می‌باشد خوب ما می‌دانیم: منصوب بودن دلالت بر مفعولیت (مفعول به – مفعول لأجله – مفعول مطلق- مفعول معه) و نقش‌هایی مانند (مستثنی، حال، تمییز، خبر کان و…..یا اسم ان یا لا نافیه جنس) می‌کند.لزوما این «أَرۡجُلَکُمۡ» بر «رُءُوسِکُمۡ» عطف نشده چون اگر عطف می‌شد باید مجرور می‌گشت همانطور که در آیه تیمم چنین آمده است: ﴿فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ﴾ (نساء: ۴۳): «و دست‌ها و صورت‌هایتان را (با خاک) مسح کنید».«أَیْدِیکُمْ» معطوف بر «وُجُوهِکُمْ» می‌باشد و به همین خاطر مجرور آمده است.﴿وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ…..﴾ (سوره مائده: ۶)﴿فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ…….﴾ (نساء: ۴۳)هم چنین معلوم است که ﴿أَرْجُلَکُمْ﴾ هیچ کدام از نقش‌های (مستثنی، حال، تمییز، خبر کان و…..یا اسم ان یا لای نافیه جنس) را ندارد.پس به کجا برمی گردد؟ چاره‌ای نداریم بگوییم عطف است بر ﴿وُجُوهَکُمۡ﴾، که مفعول ﴿فَٱغۡسِلُواْ﴾ بود. در نیتجه معنایش می‌شود: و بشویید پاهایتان.* شاید کسی بپرسد: خوب چرا بعد از همان ﴿وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ﴾ نیامده است؟جواب روشن است: به خاطر ترتیب الزامی وضو. (صورت – دست – سر – پا)یعنی مراعات ترتیب شده است.* شاید دوباره پرسیده شود: خوب می‌توانست (وَاغْسِلُوا) را قبل از ﴿أَرْجُلَکُمْ﴾ دوباره ذکر کند؟جواب: ذکر نشده به خاطر ایجاز و پرهیز از اطناب در کلام. ما در کلام عرب و قرآن کریم از این نمونه‌ها بسیار داریم:مثلا: ﴿یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ﴾ (الرحمان: ۳۵)کلمه نحاس مرفوع است چون بر ﴿شُوَاظٌ﴾ عطف شده… به همین خاطر مجرور نشده است و شواظ نائب فاعل (یرسل علی) می‌باشد. و نفرموده: (….ویُرسَلُ علیکما نحاس).و این مثال: ﴿أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ﴾ (توبه: ۳) که قبلا از آن صحبت کردیم.* اما ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست: ﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾ در بعضی قرائت‌ها به صورت مجرور وارد شده است، یعنی بر «رُءُوسِکُمۡ» عطف شده است؟ آیا این مسح پا را توجیه نمی‌کند؟…بله، تا حد بسیار ضعیفی می‌تواند توجیه کند به همین خاطر کسانی به صورت شاذ از اهل سنت این قرائت را دال بر مخیر بودن بین (مسح) و (غسل) دانسته اند!!اما باز در این صورت (در صورت مجرور بودن، اگر چه این قرائت، در مصحف فعلی مضبوط نیست) شستن پا راجح است.دلیلش این است که در صورت مجرور بودن بر لفظ «رُءُوسِکُمۡ» عطف شده نه بر معنای آن. یعنی از باب مجاورت با یک مجرور، مجرور شده و گرنه از لحاظ معنا به همان (غسل صورت و دست) بر می‌گردد و این در قرآن نمونه دارد.مثلا در همان آیه که ذکر کردیم: ﴿یُرْسَلُ عَلَیْکُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ﴾ (الرحمان: ۳۵)… در قرائتی دیگر کلمه (نحاس) مجرور آمده است ولی از نظر معنا به همان نار معطوف است… چرا که نحاس به دود یا مس گداخته می‌گویند و از شواظ (آتش بی دود) نیست که گفته شود. (شواظ از دو جنس: نار و نحاس)* شاید پرسیده شود: آیا امکان دارد (در صورت مجرور بودن ﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾) دو چیز بر هم عطف شوند در حالی که فعل آنها تنها به یکی تعلق بگیرد… یعنی ﴿وَٱمۡسَحُواْ﴾ تنها برای ﴿بِرُءُوسِکُمۡ﴾ باشد و برای (وأَرْجلِکم) نباشد؟بله در کلام عرب این جایز است مثلا می‌گویند: «أکلت الخبزَ واللبنَ»: نان و شیر خوردم… در حالی که برای (لبن= شیر) فعل (شرب = نوشیدن) به کار می‌رود یعنی (: أکلت الخبز و (شربت) اللبن).* شاید کسی بپرسد: خوب چرا قبل از ﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾ فعل مقدر «اِمْسَحُواْ» قرار ندهیم؟به دو دلیل نمی‌توانیم: یکی اینکه چیزی تکرار شده که هیچ فایده‌ای ندارد…. وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ و(امْسَحُوا) أَرْجَلَکُمْ.دوما چرا بعد از (وامسحوا) ب (زائده) آمده است؟ برای تقویت عامل ﴿وَامْسَحُوا﴾ در معمول خود (رُءُوسِکُمْ) بنابراین حذف آن در ﴿وَأَرۡجُلَکُمۡ﴾ باز دلیلی برآن است که اگر قرار باشد فعلی مقدر کنیم باید فعل (وَاغْسِلُوا) را مقدر کنیم چون فعل (وَاغْسِلُوا) بدون تقویت حرف زائده خود به تنهایی در معمول خود قوی است.* شاید بپرسند: (ب) در ﴿بِرُءُوسِکُمۡ﴾ زائده نیست بلکه از حروف اصلی است و دلالت بر تبعیض دارد.جواب: باز توفیری نخواهد کرد… اگر (ب) را بر معنای تبعیض گرفتیم یعنی قسمتی از سر مسح شود… و در مسح نیز قسمتی از پا مسح می‌شود… بنابراین بایست در صورت فعل مقدر باز (ب) ذکر می‌شد که ذکر نشده است.این خلاصه‌ای بود از موضوع وضو در قرآن کریم – بدون پرداختن به روایات – که در آن سعی کردم طوری صحبت شود که حتی کسانی که با زبان عربی آشنایی ندارند از حقیقت مساله آگاه شوند.خدای متعال همه ما را از متطهران قرار دهد.چالش مطرح شده از سوی ما در پرسشهای رنگارنگ از علمای شیعه همچنان باقی است: یک حدیث صحیح و صریح بیاورند که پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله وسلم فرموده باشند پایاهیتان را در وضو مسح کنید یا خود حضرت مسح کرده باشند!علمای شیعه تا قیامت چنین حدیثی نخواهند آورد حتی اگر تمام حوزه‌ها بشمول قم و نجف کمر ببندند.
استادان گرامی قران می گوید پاها باید در وضو شسته شود قران تاریخ را باطل می کند .مگر شما قران راقبول ندارید این را چطور توجیه می کنید؟
موفق و موید باشید.
با عرض سلام دوست گرامی
به نظر ما طبق قرآن کریم باید پاها مسح شود. و در این امر ما کار نداریم شیعه چه گقته و یا سنی. ما آنچه که در قرآن کریم آمده را به عنوان دلیل قطعی خود می گیریم و در این امر آنچه که با معنی ظاهری بیشتر جور می آید را قبول داریم. در مسأله مسح پا هم همین طور عمل کردیم.
موفق باشید
اصلا شیعه و سنی اینجا معنی ندارد مگر شما عربی بلد نیست خوب قبول اگر شما ظاهر آیه رو می گیرید نظرتان در مورد این آیه چیست ؟
… أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ۙ وَرَسُولُهُ ۚ … سوره توبه آیه 3
ظاهر آیه می گوید که خدا بیزار است از مشرکین و نعوذ بالله رسولش.اگر ظاهر آیه رو بگیریم باید این طور ترجمه کرد آیا سما این را قبول دارید اگر قبول داشته باشید بلاشک کافر و مرتد می باشید و اگر هم قبول ندارید آیه وضو هم به ابن صورت است ؟!!
یه بار دیگر هم شده این مقاله رو بخوانید و مردم رو بیستر از این گمراه نکنید ؟!!
با عرض سلام
هدف ما جواب دادن به سؤالات کاربرانی که در واقع می خواهند چیزی یاد بگیرند. شما دوست عزیز، ظاهرا هیچ نیازی به کمک ما ندارید و هدف تان غیر از عناد چیزی دیگری نیست.
لذا پاسخ دادن به شما هیچ فایده جزء فتنه و تفرقه انداختن ندارد. در این وسط یک چیز می ماند آن هم این است که مادامی که شما با پیش فرضیه های قبلی خود نمی خواهید نظر گروه علمی مارا بپذیرید، با چه هدفی مارا دنبال می کنید؟
بنده اولش می دونستم هیچی بارتون نیست فقط می تونید حاشیه برید و جوابی برای سوالات ما ندارید؟! بنده اولا عرض کنم دنبال حقیقت هستم و هر کجا باشد اما با دلیل ولی متاسفانه شما نظر خودتون رو اراءه می دهید و دلیلی ندارید و اگر هم دلیلی داشته باشید از ان برداشت نادیت می کنید .خوب به هر حال خدا ما و شما را هدایت فرماید.
سوال : چرا سایت شما در ایران فیلتر نیست ولی اکثر سایت های توحیدی اهل سنت فیلتر است اگر جوابی داشتید برای این سوال قطعا شما بر حق هستید ولی شما جوابی برای این سوال ندارید و نمی توانید هیچ توجیهی هم بکنید ؟
ابتدا عرض سلام
دوم، خود شما می فرمایید که از اول می دانستم که جواب نمی دهیم. پس چرا زحمت می کشید هم وقت ما هم وقت خود را به خدر می دهید؟! سوم، مگر ملاک بر حق بودن فیلتر شدن یا نشدن است؟!
چهارم، سؤال تان را که چرا ما فیلتر نیستیم را از مسؤلین رسانه های کشور بپرسید نه از ما
و این را هم عرض کنم شما با اینطور پاسخ دادنتان بین مسلمانان تفرقه ایجاد می کنید نه من ؟! چرا که من دنبال حقانیت راه سعادت و خوسبختی دنیا و آخرت هستم اما شما نه ؟!
کسی که بر الله دروغ نسبت دهد قطعا رستگار نمی شود ؟
با سلام
“جالب است که می فرمایید” من دنبال حقانیت راه سعادت و خوسبختی دنیا و آخرت هستم اما شما نه
حاضر هستید در روز رستاخیز پاسخ این ادعا را دهید؟!
همیشه گفته اند اگر می خواهید زبان گروهی رو ببندید با قران کلام اللهی وارد شوید شما با این توجیهاتی که می کنید دارید خودتان را فریب می دهید باور کنید این توجیهات رو شیطان به شما القا می کند برگردید به قران و سنت و از خدا بترسید اگر عاقل باشید فقط همین جمله کافی که که پیامبر صلی الله و علیه و سلم فرموده اند که به من قران داده سده و مثل آن ؟
من تا امروز با چند ایمل مختلف با هاتون ارتباط بر قرار می کردم که یه چیزی دستم بیاد که آیا شما اصلا از دین هیچ بلد هستید ولی آخر سر متوجه شده که شما یهودیان صفت دین را به مسخره گرفته اید و مردم را به مسخرگی گرفته اید و در اخر هم این را بگویم که شما هدفی جزء تفرقه و دشمنی با اهل سنت و شیعه ندارید و بس .
اولا عرض کنم که شما دارید وقت خودتون رو تلف می کنید نه من !من همزمان با این که شما را دنبال می کردم سایت های دیگر رو هم دنبال می کردم و الان هم حقیقت را پیدا کرده ام و شما سبب ان سدید که حقیقت را جویا شوم چون توجیهاتی که برای ایات قران می کنید بچه دو ساله هم قبول نمی کنه ؟! بابا جمع کنید مردم روشن شده اند خدا بهشون عقل داده است شما چرا انقد جاهل هستید .اون های هم که دنبالتون راه افتاده اند مطمن باشید تا چند روز دیگر هست.
من بر اساس ظاهر جواب به سوالات بنده چنین ادعایی کرده ام که شما جزء دشمنی و تفرقه با مسلمانان هدفی دیگری جزء این ندارید .خوب من هم همین سوال رو از شما می پرسم ایا شما در روز رستاخیز چنین ادعایی که شما می کنید حاضر هستید پایخ دهید .از اینکه می گوید شماوهدفی جزو تفرقه و عناد ندارید
وقتی از قران گفته می شود شما سکوت را اختیار می کنید یا یه جورایی توجیه می کنید؟!
ظاهرا به نظر می رسد که شما متخصص نییستید و اصلا عربی بلد نیستید چون اگر عربی بلد بودید قطعا اون مقاله ای که براتون فرستادم متوجه می شدید که من چی میگم .اولا برید عربی یاد بگیرید بعد فتوا دهید.
فیلتر شدن و فیلتر نشدن سایت شما درست است که به مسولین کشور مربوط است چون حقانیت را نمی توان از آن یافت لذا انها تصمیم گرفته اند که سایت فیلتر نباشد تا مردم از اسلام حقیقی بیشتر فاصله بگیرند.
اگر عاقل باشید به قران و سنت صحیح رسول الله صلی الله و علیه و سلم بر می گردید. اگر شما در دین متخصص باشید قطعا باید من نمی تونستم از شما انتقاد کنم و نمی گذاشتی که هیچ نقدی به سایت شما تارو کنم ولی چون شما ظاهرا متخصص نیستید این انتقاد را نمی تونید پاسخ دهید ؟!
کسی که از قران و سنت فاصله گیرد گمراه می شود لذا همین الان تصمیم گرفتم که به قران و سنت چنگ بزنم تا یکی مثل شما نتوند گمراهم کند .
قال النبی صلی علیه وسلم: منأحدث حدثا أو آوی محدثا فعلیه لعنةالله: هرکس بدعتی به وجود اورد و یا بدعتگذاری را پناه دهد گرفتار لعنت الله می شود!
رواه بخاری الرقم۱۸۷۰
مسلم۴۶۷/۱۳۷۰
ابوعبدالله نباجی رحمه الله می‌فرماید:
پنج خصلت هستند که عمل توسط آنها کامل ( و مقبول) می‌شود:
ایمان به شناخت الله عزوجل،
شناخت حق،
اخلاص عمل برای الله،
انجام دادن عمل بر طبق سنت نبوی،
خوردن مال حلال،
هرگاه یکی از اینها نباشد عمل پذیرفته نمی‌شود.
((جامع العلوم والحكم ص109))
➖➖➖➖➖➖➖➖
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می گوید:
الله تعالی می‌فرماید: {يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِين} {ای پیامبر الله برای تو و مومنانی که از تو پیروی می کنند کافی است}.
بنابراین هر کسی که از پیامبر پیروی کند الله تعالی برای او کافی است، یعنی کفایت کننده و هدایت دهنده و یاری دهنده ی اوست.
مجموع الفتاوی 34/28
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
سفیان رحمه الله گوید:
راه حق را در پیش بگیرید و از کم بودن رهروان آن دچار وحشت نشوید.
الاعتصام 1/ 34