قرآن کریم چگونه کتا بی هست؟؟؟
با عرض سلام واحترامات قرآن کریم چگونه کتابی هست در باره قرآن کریم برایم معلومات بدهید زیرا من کتب فقه ومذاهب را میخوانیم به این نتیجه میرسیم به خاطر تا سیس حکم نمیشود تنها به قران کریم اکتفا کرد یعنی حلال وحرام حدش فقط در قرآن کریم تعیین نشده منا بع دیگر ی نیز موجود هست که حلال وحرام را تعیین بکند ؟
وعلیکم السلام میخواهیم برایتان سپاگزاری بکنیم خیلی یک سوالی خوب ومفید را ارائه نموده اید درست میفرمائید در کتب فقه ومذاهب اعم از شیعی وسنی فرق نمیکند مصدر شریعت به عباره دیگر منابع ویا مآحذ احکام تنها قرآن کریم نیست وشما این کتاب هارا مطا لعه بکنید قرآن کریم را کتابی فکر میکنید که فهمدنش نهایت سخت وهر کس نمیتواند این کتاب را بخواند واز آن چیزی یاد بگیرد متاسفانه مذاهب وکتب فقه قرآن کریم را چنین یک کتاب صعب الفهم جلوه میدهند وحالا اینکه حقیقت چنین نیست پس بیا ئیم قرآن کریم چگونه یک کتابی هست از خود قرآن کریم یاد بگیریم.
قرآن کریم، نخستین و معتبرترین منبع شریعت مقدس است واز این جهت تنها مصدر شریعت به شمار میرود واینکه کلام خدای سبحان است و با اعجاز خود دعوی انتساب به خداوند را اثبات میکند، یگانه منبع د ین است که حجیت آن همانند حجیت قطع ذاتی است. در منظر فقیهان و اسلامشناسان، قرآن اصیل ترین و متقن ترین منبع شناخت معارف دینی و احکام فقهی و حقوق فردی و اجتماعی است. فقه که در اصطلاح اسلامی، دربرگیرنده احکام عبادی و مسائل اقتصادی و اجتماعی و حقوق مدنی و روابط بینالمللی میباشد، شاخه ای است رسته بر تناور وحی که قرآن، بارزترین و تردید ناپذیرترین نمود و نماد آن است. فقه اسلامی، بدون قرآن، هویت و پشتوانه ندارد، چه اینکه بایدها و نبایدهای دینی ـ که بخشی از آنها را احکام فقهی تشکیل میدهد ـ تا زمانی که بر پایه باورهای مبنایی، تکیه نداشته باشد، الزامآور نیست و ضمانت اجرایی ندارد.
قرآن، به عنوان آخرین پیام خدا به خلق و کاملترین برنامه الهی برای جامعه انسانی، از یک سو با جلوههای اعجازی و فوق بشری خود، دلیل حقانیت رسالت پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) و صدق ره آوردهای آسمانی اوست و از سوی دیگر پایههای عقیدتی و باورهایی را پی ریخته که بنای فقه و حقوق، از نظر مشروعیت و مقبولیت، برآن پایهها استوار است. یکی از موارد قطعی استفاده از قرآن کریم در فقه اسلامی، آیات الاحکام است. آیات الاحکام آن دسته از آیاتی است که به عنوان یکی از منابع فقه مورد استفاده و استناد فقها قرار گرفتهاند و کتب زیادی نیز در این زمینه تألیف شده است. بعداز این مقدمه میخواهیم مفهوم بعضی کلمات را درین جا به بررسی بگیریم .
یک. آیه
آیه، در لغت بهمعنای علامت، نشانه و دلیل است. (راغب اصفهانی، 1404: 33) این واژه در قرآن بهمعنای علامت، عبرت، نشانه، معجزه و دلیل به کار رفته است و همه این معانی با معنای اصلی آن قابل جمع است. آیه در اصطلاح، بخشی از حروف یا کلمات یا جملههایی است که از طریق نقل و روایت حدود آنها مشخص شده است. آیه از لحاظ حد و مرز از کلامی که پس از آن است در آغاز قرآن و از کلامی که قبل از آن است در پایان قرآن و از مابعد و ماقبل خود در هر جای دیگر قرآن، طبق ارشاد و اشاره پیامبر(صلی الله علیه و آله) جدا و منقطع است. آیههای قرآن کریم از نشانههای خداوند است و بشر از آوردن نظیر آن عاجز میباشد
دو. احکام
احکام جمع حکم و در لغت به معنای قضاوت و داوری (ابنمنظور، 1956: 4 /186) و آنچه امر و نهی به وسیله آن محقق میشود، میباشد. از نظر حتمیت و یقینی بودن به فقه، علم، منع، بازدارندگی و اتقان نیز حکم گفته میشود. و در اصطلاح، اسناد دادن یک چیز به چیز دیگر به نحو ثبوتی یا سلبی است. حکم در اصطلاح فقها عبارت است از فرمان خداوند که به افعال انسانها تعلق گرفته است. در تعریفی روشن تر حکم عبارت است از انشاء یک امر تکلیفی یا وضعی از سوی شارع که اقتضاء یا رخصت در انجام یا ترک آن داشته باشد یا اثری بر آن مترتب باشد.
سه. آیات الاحکام
برای آیات الاحکام تعاریف مختلفی ذکر شده است از جمله:
آیاتی هستند که به احکام فقهی و تکالیف عملی ارتباط دارند. همچنین در تعریف دیگری به آن دسته از آیات قرآن اطلاق میشود که بیان گر احکام عملی اسلام باشند یا آیاتی که متضمن احکام فقهی متعلق به مصالح دنیا و آخرت مردم باشد.
در تعریف جامعتری گفته شده است «آیاتی هستند که مفاد آنها شامل یک یا چند قاعده فقهی یا مسئله فقهی بوده و حکم یا حقی متعلق به انسان یا افعال او به طور صریح یا ضمنی در آن ذکر شده باشد هرچند هدف و پیام اصلی آیه مربوط به مطلبی غیر از موضوع فقهی و سیاقش به جز سیاق بیان احکام باشد در مجموع میتوان گفت آیات الاحکام، آن دسته از آیات است که مبین یکی از احکام عملیه دین مبین اسلام باشند و در آنها حکم فقهی بیان شده است. آن چنان که معروف گردیده است.
دلالتهای قرآن کریم در شناخت دین و شریعت از دیدگاه آیات
آیات زیادی بیان کننده وسعت دلالتهای قرآن کریم بر تمامی معارف و احکام و قوانین دین میباشد. خداوند در قرآن کریم این معنا را در دستهای از آیات به صورتهای مختلف بیان کرده است:
وَ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ. (نحل / 89)
و این کتاب را که بیانگر همه چیز و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتی است بر تو نازل کردیم.
این آیه از جمله آیاتی است که عموم مفسران برای جامعیت قرآن به آن استناد کرده و از این جهت تردیدی روا نداشته اند و مراد از آن را بیان هر امر مربوط به حلال و حرام، ثواب و عقاب و هدایت و ضلالت مردم میدانند. براساس این آیه شریفه، قرآن کریم بیانگر همه معارف ضروری و سودمند برای بشر و عهده دار بیان همه معارف و احکام هدایتگر، سعادت بخش و سیادتآفرین جوامع انسانی است.
بارزترین ویژگی قرآن کریم نور بودن آن است. «قَدْ جَاءَکُمْ مِنَ اللَّه نُورٌ وَ کِتَابٌ مُبینٌ.» (مائده / 15) قرآن کریم نوری است که هم خودش روشن است و هم روشنگر غیر خود است؛یعنی هم در روشن بودن خود و هم در روشن کردن اشیاء دیگر نیازمند غیر نیست. مانند خورشیدی است که اطرافش را روشن میسازد و در آن هیچ ابهامی وجود ندارد.
قرآن انسانها را به آئین استوار رهنمون میسازد: «إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هیَ أَقْوَمُ.» (اسراء / 9) این آیه ناظر به محتوای عالی و انسانساز قرآن و قوانین فردی اجتماعی آن است.
قرآن کریم جداکننده حق از باطل و هشداردهنده جهانیان است: «تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِه لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا (فرقان / 1)؛ پرخیر و پاینده است آن (خدایی) که بر بنده خود (کتاب) جداکننده حق و باطل را نازل کرده تا برای جهانیان هشداردهنده باشد.»
همچنین خداوند در اشتمال قرآن کریم بر حقیقت شرایع پیامبران گذشته میفرماید:
شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّىٰ به نُوحًا وَ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَ مَا وَصَّیْنَا به إِبْرَاهیمَ وَ مُوسَىٰ وَ عِیسَى. (شوری / 13)
برای شما از احکام دین همان را تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه به تو وحی کردیم و آنچه به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم.
سیاق این آیه نشان میدهد که خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و امت اوست و مراد از اوحی الیه، معارف و احکام دین میباشد.
برآیند آیات مذکور آن است که قرآن شامل حقیقت همه کتب آسمانی و بلکه چیزی افزون بر آن است و هر چیزی که بشر در پیمودن راه سعادت از اعتقاد و عمل به آن نیازمند است در این کتاب به طور تام و کامل بیان شده است و همین تام و کامل بودن آن بهترین دلیل بر این حقیقت است که اعتبار و صحت آن محدود به عصر و زمان مخصوصی نیست.
همچنین در دستهای دیگر از آیات پیامبر مامور شده که براساس آیات قرآن در بین مردم حکم کند:
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بمَا أَرَاکَ اللَّهُ وَ لا تَکُنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیمًا. (نساء / 105)
ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا ميان مردم به [موجب] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى و زنهار جانبدار خيانتكاران مباش
وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْه مِنَ الْکِتَاب وَ مُهَیْمِنًا عَلَیْه فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بمَا أَنْزَلَ اللَّهُ. (مائده / 48)
و ما اين كتاب [=قرآن] را به حق به سوى تو فرو فرستاديم در حالى كه تصديق كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن
همچنین در آیات بسیاری به صراحت سخن از حلال و حرام به میان آمده است از جمله آیات: 3 و 5 سوره مائده، 13 و 200 سوره بقره، 24 سوره نور و 7 و 150 سوره اعراف.
با توجه به این سه دسته از آیات، احکام و قوانین شرعی که انسان در زندگی دنیوی و اخروی خود در ارتباط با پروردگار، خود، دیگران و جهان هستی به آن نیازمند است، در قرآن کریم نازل شده است.
خداوند تبارک و تعالی چیزی از احتیاجهای مردم را رها نکرده مگر اینکه آن را در قرآن نازل و برای پیامبر تبیین کرده است و برای هر چبزی حدی قرار داده و برای آن حد دلیلش را بیان کرده و برکسی که از آن حد نیز تجاوز کند حدی قرار داده است.
بنابراین بسیار طبیعی است که هر نکته و کلامی در قرآن مبنا و قاعده و اصلی برای احکام باشد.