نواضع چیست
یکی از مصادیق اخلاق قرآنی مفهوم تواضع می باشد. جدا این یک اخلاقی است که باید در زندگی روزمره خود آن را پیاده کنیم و آن از کمالات انسانی می باشد.
تواضع مصدر باب تفاعل از ريشه «و ـ ض ـ ع» است. وضع به معناى نهادن و پايين آوردن چيزى است [1]
تواضع در لغت به معناى فرونهادن خويش، تذلّل، فروتنى و شكسته نفسى است [2]
و در اصطلاح علم اخلاق، از فضايل ارزشمند اخلاقى و به اين معناست كه انسان داراى ملكه شكسته نفسى باشد، به گونه اى كه براى خود مزيتى بر ديگران نبيند و با كردار و گفتار خويش ديگران را بزرگ شمرده، به آنان احترام بگذارد [3]
در قرآن كريم واژه تواضع به كار نرفته، اما موضوع تواضع با واژه های دیگر مطرح شده است:
· وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا [4]
و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مىدهند
· وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ [5]
و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كردهاند بال خود را فرو گستر
· لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ [6]
و به آنچه ما دستههايى از آنان را بدان برخوردار ساختهايم چشم مدوز و بر ايشان اندوه مخور و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر
موضوع تواضع و متواضع بودن پر اهمیت بودن را از تعداد آیاتی که به آن اشاره دارند، می فهمیم:
· وَلاَ تَمْشِ فِي الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا [7]
و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار چرا كه هرگز زمين را نمىتوانى شكافت و در بلندى به كوهها نمىتوانى رسيد
· وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ[8]
و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمين خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمىدارد
" واخفِض جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ المُؤمِنين " در باره این تعبیر نظرات مختلف وجود دارد:
1. كاربرد اين تعبير از آن روست كه پرنده هنگام فرود آمدن، بال خود را مى شكند و پايين مى آورد [9]
2. پرنده هرگاه بخواهد جوجه هايش را در پناه خود گيرد، بالش را باز كرده، سپس پايين مى آورد. آیه هم به این معنی، یعنی تحت حمایه خود گرفتن است [10]
3. با توجه به دو قيد «ايمان» و «پيروى از پيامبر(ع) در آيه فوق، برخى چنين برداشت كرده اند كه آن حضرت در برابر كسانى كه فقط با زبان ايمان آورده بودند و از پيامبر (ع) پيروى نمى كردند و نيز كسانى كه از پيامبر (ع) پيروى مى كردند ولى پيروى آنان در امور غیر دینی بود، مأمور به تواضع نبود [11]
4. برخی مفسران گفتند که مقصود از مؤمنان آن دسته از پيروان رسول الله (ع)باشند كه هنوز ايمان نياورده ولى در آستانه ايمان آوردن بودند [12]
در یکی از آیات قرآنی از آمدن مؤمنانى برجسته در آينده خبر داده كه از فضل الهى بهره مندند و يكى از اوصاف آنان نرمخويى و تواضع در برابر مؤمنان است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ … َاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ [13]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود برگردد به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند [اينان] با مؤمنان فروتن [و] بر كافران … و خدا گشايشگر داناست
تواضع خاص:
از ديدگاه قرآن كريم یک مسلمان بايد در مقابل همه مؤمنان متواضع باشد. اما قرآن کریم در دو مورد، از تواضع خاص صحبت کرده:
1. تواضع فرزند در برابر والدین:
از نظر قرآن کریم انسان بايد تواضع در گفتار و كردار را در برابر پدر و مادرخويش داشته باشد:
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا[14]
و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند
2. تواضع شاگرد در مقابل استاد خود:
در قرآن کریم در قصه موسی (ع) و خضر (ع)در باره تواضع موسی (ع)چنین آمده است:
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا [15]
موسى به او گفت آيا مىتوانم از شما پيروى كنم كه از بينشى كه آموختهاى به من نيز بياموزى؟
خداوند به ما توفیق متواضع بودن را بدهد، علم و شهرت غافلگیرمان نکند
[1] مقاييس اللغه، ج 6، ص 117؛ لسان العرب، ج 15، ص 325، «وضع»
[2] لغت نامه، ج 4، ص 6211، «تواضع»؛ لسان العرب، ج 15، ص 327، «وضع»
[3] جامع السعادات، ج 1، ص 393؛ معراج السعاده، ص 279؛
[4] فرقان 63؛
[5] شعرا 215؛
[6] حجر 88؛
[7] اسراء 37؛
[8] لقمان 18؛
[9] التبيان، ج 6، ص 353؛ مجمع البيان، ج 7، ص 323؛ تفسير بيضاوى، ج 2، ص 388؛
[10] التفسير الكبير، ج 8، ص 536؛ نظم الدرر، ج 5، ص 398؛
[11] الكشاف، ج 3، ص 341؛ التفسير الكبير، ج 8، ص 536؛ روح المعانى، ج 19، ص 204؛
[12] الكشاف، ج 3، ص 341؛ تفسير بيضاوى، ج 3، ص 267؛ روح المعانى، ج 19، ص 204
[13] مائده 54؛
[14] اسراء 24؛
[15] کهف 66؛