سبب این جنگ وجدال که در سرزمین مسلمان ها جریان دارد واضح واشکار هست چون مسلمان ها از قران کریم دور شدند وقران کریم را ترک ومهجور گذاشتند به طرف مذهب ومذهب گرائی گرویدند وحالا اینکه قران کریم جنگ افروزی مذمت وبه صلح وهمزیستی ترغیب مینماید
میتوانیم به یک چشم اانداز کلی و راهبرد اساسی قرآن درباره صلح و همزیستی را در آیات زیر جستجو نمود:. قرآن مجید به صراحت جنگ افروزی را مذمت و منشأ آن را فساد و تباهی می داند: «وَ اِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی ٱلاَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِک ٱلْحَرْثَ وَ ٱلْنَّسْلَ وَ ٱللَّهُ لَایُحِبُّ ٱلْفَسَادْ؛[11] و چون حاکمیت یابد [با جنگ و خونریزی]، در راه فساد در زمین می کوشد و زراعت ها و چهارپایان را نابود می سازد.»
2. قرآن خدا را فرونشاننده آتش جنگ می خواند: «کُلَّمَا اَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ اَطْفَأهَااللهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی ٱلْاَرْضِ فَسَاداً وَ ٱللهُ لَایُحِبُّ ٱلْمُفْسِدِینْ؛[12] هرگاه آتش جنگ برافروزند خداوند آن را فرو می نشاند. آنان در زمین فساد می گسترند، اما خدا فسادگران را دوست نمی دارد.»
3. قرآن به صلح و زندگی مسالمت آمیز دعوت می کند: «یَا اَیُّهَا ٱلَّذِینَ اَمَنوُاْ ٱدْخُلُواْ فِی ٱلْسِّلْمِ کافَّةً وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ ٱلْشَّیْطَانِ اِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینْ؛[13] ای ایمان آوردگان! همگی در صلح و آشتی درآیید؛ و از گام های شیطانی پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست.»
4. قرآن اهل کتاب را به اصول مشترک که بزرگ ترین بنیاد و زیرساخت همزیستی مسالمت آمیز است فرامی خواند: «قُلْ یَا اَهْلَ ٱلْکتَابِ تَعَالَواْ اِلَی کلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ اَلَّا نَعْبُدَ اِلَّا ٱللَّهَ وَلاَ نُشْرِک بِهِ شَیْئاً وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً اَرْبَاباً مَنْ دُونِ ٱللَّه…؛[14] بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که بین ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یکتا را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و کسی از ما، دیگری را ـ جز خدای یگانه ـ به پروردگاری نپذیرد.»
5. قرآن هر گونه تعدی، تجاوز و ستمگری را محکوم و از آن نهی می نماید: «وَلَا تَعْتَدُوا اِنَّ ٱللَّهَ لَایُحِبُّ ٱلْمُعْتَدِینْ؛[15] تعدی و تجاوز نکنید، زیرا خداوند ستم پیشگان و تجاوزگران را دوست ندارد.»
6. قرآن هر گونه نابرابری نژادی، قومی و ذاتی انسان ها را، که زمینه زیاده خواهی و تجاوزگری است، نفی نموده و تنها ملاک برتری را درستکاری و پاسداشت فضیلت های اخلاقی و انسانی می داند: «یَا اَیُّهَا ٱلْنَاسُ اِنَا خَلَقْنَاکم مِن ذَّکرٍ وَ اُنْثَی وَ جَعَلْنَاکمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُواْ اِّنَّ اَکرَمَکمْ عِنْدَاللَّهَ اَتْقَیکمْ اِنَّ ٱللهَ عَلِیمٌ خَبِیرْ؛[16] ای آدمیان! ما شما را از یک مرد و زن آفریده و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (این امور ملاک امتیاز نیست)، همانا گرامی ترین شما نزد پروردگار پارساترین شماست، به درستی که خداوند دانا و آگاه است.»
7. قرآن تأکید می کند که هرگاه گروهی از کفار واقعاً بی طرفی برگزیده و در پی مسالمت باشند، مسلمانان بر آنان سلطه ای نداشته و حق جنگیدن با آنها را ندارند: «فَاِنِ ٱعْتَزَلُوکمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکمْ وَ ٱلْقَوْا ٱِلَیْکمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللََّهُ لَکمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاْ؛[17] پس اگر از شما کناره گیری کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمی دهد که متعرض آنان شوید.»
قرآن در جای دیگر، ضمن تأکید بر آمادگی دفاعی، به پیامبر(ص) دستور می دهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتی استقبال کند: «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکلْ عَلَی ٱللهِ اِنَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلْعَلِیمْ؛[18] و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی؛ و بر خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست.»
8. قرآن صلح و صفا و صمیمیت را برای بشر مایه خیر و نیکبختی می داند: «وَٱلْصُّلْحُ خَیْرٌ…؛[19] صلح و آشتی بهتر است» از همین رو قرآن مجید در موارد متعددی به ایجاد صلح و امنیت، وفاق و دوستی و همزیستی مسالمت آمیز فرمان می دهد.[20]
9. رویکرد اساسی قرآن نیک رفتاری با هم نوعان است هر چند از کفار باشند، مشروط بر آن که آنان نیز به اصول همزیستی مسالمت آمیز پای بند و متعهد باشند: «لَا یَنْهَاکمُ ٱللهُ عَنِ ٱلَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکمْ فِی ٱلدِّین وَ لَمْ یُخْرِجُوکمْ مِنْ دِیَارِکم اَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ اِلَیْهِمْ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ ٱلْمُقْسِطِینْ؛[21] خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند؛ چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.»
10. قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذیرش دین و دعوت اسلامی را مردود انگاشته و به صراحت اعلام می کند: «لاَ اِکرَاهَ فِی ٱلْدّینْ قَدْ تَبَّینَ ٱلْرُّشْدُ مِنَ ٱلْغَیْ؛[22] هیچ اجباری در دین نیست؛ زیرا هدایت و رشد، از گمراهی روشن شده است.»
از دیدگاه قرآن وظیفه پیامبر(ص) ابلاغ پیام روشن الهی است: «وَ مَا عَلَی ٱلرَّسُولِ إِلَّاٱلْبَلَاغُ ٱلْمُبِینْ؛[23] بر پیامبر نیست مگر رساندن آشکار.» در این راستا پیامبر(ص) هیچ سلطه و قدرت اجبار و اکراهی ندارد: «فَذَکرْ اِنََّماٰ اَنتَ مُذَکرٌ، لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرْ؛[24] پس تذکر ده که تو فقط تذکردهنده ای، تو سلطه گر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی.»
از آنچه گذشت به خوبی روشن می شود که اولاً در چشم انداز قرآن صلح یک «قاعده» است، و جنگ «استثنا»؛ ثانیاً لشکرکشی و نبرد در راه تحمیل عقیده و اجبار در پذیرش دین در منطق قرآن مردود و بی اساس است.